سرگی لئونیدوویچ روبین اشتاین
برگردان
شین میم شین
۱
جایگاه پدیده ها و روندهای روانی در پیوند عام پدیده ها در جهان مادی
الف
راجع به طرح مسئله
۴
ادوراد برادفورد تیچه نر
(۱۸۶۷ ـ ۱۹۲۷ )
روانشناس تجربی انگلیسی ـ امریکایی
· تیچه نر در سال های بعد، دست به چرخش غیر منتظره ای می زند.
۵
· در «درسنامه روانشناسی» او که در نیویورک تحت عنوان «متن کتاب روانشناسی» در سال ۱۹۱۲ منتشر می شود، ما با دیگر جریانات فکری ماخیستی بنیادی کاملا واضح او برخورد می کنیم:
· «میان مواد فیزیک و روان شناسی» نمی تواند تفاوت ماهوی وجود داشته باشد.
· آنچه که ما ماده و روح می نامیم، اصولا و اساسا باید یکسان باشند.»
(این موضع فکری تیچه نر،
یادآور اصل پانته ئیستی وحدت وجود است
که عرفان هم نمایندگی می کند:
عرفان هم میان ماده و روح، وجود و شعور، خر و خدا و خلق و خرما فرقی قائل نمی شود
و
از ذوب عارف در خق دم می زند.
مترجم)
۶
· به قول تیچه نر، «فیزیک و فیزیولوژی اشتراک موضوعی دارند.
· علوم، ساده اند.
· تفاوت شان چه بسا در نقطه نظرات شان است.»
۷
ریچارد اوه ناریوس
(۱۸۴۳ـ ۱۸۹۶)
فیلسوف آلمانی
از نمایندگان امپیریوکریتیسیسم
· فصل مربوط به موضوع فیزیولوژی در در درسنامه تیچه نر ماهیتا چیزی جز عوامفهم سازی نظرات اوه ناریوس نیست.
· (مراجعه کنید به تیچه نر، «درسنامه روان شناسی»، لایپزیگ، ۱۹۱۰، بخش اول، ص ۶ و ۸. )
۸
· تیچه نر در اثر تاریخی ـ تئوریکی اش، که می کوشد به سمتگیری ماخیستی روان شناسی، مبنای سیستماتیک به اصطلاح «نوینی» ببخشد، ووندت را همراه با اوه ناریوس و ماخ به عنوان مؤسسین جا می زند.
· (تیچه نر، «روان شناسی سیستماتیک»، پروله گومنا، نیویورک، ۱۹۳۹)
پ
ویلیام جیمز
(۱۸۴۲ ـ ۱۹۱۰)
روانشناس، فیلسوف پراگماتیست آمریکائی
مؤسس روانشناسی آمریکائی
استاد دانشگاه هاروارد
آثار:
پراگماتیسم: نامی جدید برای طرز تفکر های قدیم
معنای حقیقت
· این امر، عواقب وسیعی به دنبال می آورد، وقتی که جیمز موضع فکری ماخ را اتخاذ می کند.
۲
· اوه ناریوس اثر خاصی را تحت عنوان «تذکراتی راجع به مفهوم موضوع روان شناسی»، به مسئله موضوع روان شناسی اختصاص می دهد که در مجله «نوشتار سه ماهه فلسفه علمی»، جلد ۲۸، (۱۸۹۴) و (۱۸۹۵) منتشر می شود.
۳
· لنین می نویسد:
· این اثر اوه ناریوس مهمترین اثر برای فهم فلسفه او ست.
· (لنین، «ماتریالیسم و امپیریوکریتیسیسم» برلین، ۱۹۴۹، ص ۴۶)
۴
· ویلیام جیمز در اثر پسیکولوژیکی بنیادی اش تحت عنوان «اصول موضوع روان شناسی» بالاعم و آشکارا در موضع فکری دوئالیسم جان لاک قرار داشته است.
۵
· ویلیام جیمز شاخص مبنای فلسفی اثر خود را به شرح تعیین می کند:
الف
· «این (مبنای فلسفی اثر من)، روی هم رفته، موضعی دیالک تیکی است که حاوی دو عنصر زیر است:
۱
· روح شناسنده
۲
· چیز شناخته شونده (موضوع شناخت)
ب
· این موضع، عناصر دوگانه فوق الذکر را به مثابه دو چیز مغایر با هم در نظر می گیرد.
پ
· هیچکدام از این دو عنصر، ناشی از خود و قابل استحاله به همدیگر نیست.
ت
· هیچکدام از این دو عنصر، دیگری را به نحوی از انحاء نمودار نمی سازد و پدید می آورد.
ث
· آندو همدیگر را مستقیما در جهان مشترکی می بینند:
· یکی به طور ساده می شناسد و دیگری (قرینه اش) شناخته می شود.»
· (ویلیام جیمز، «اصول روان شناسی»، لندن، ۱۹۰۷، جلد ۱، ص ۲۱۸)
۶
· در اوایل قرن بیستم، فلسفه ویلیام جیمز دستخوش تحول رادیکالی می شود.
۷
· ویلیام جیمز در سلسله سخنرانی ها و مقالاتی در سال های ۱۹۰۴ و ۱۹۰۵، که بعدها در مجموعه ای تحت عنوان «مقالاتی راجع به امپیریسم رادیکال» در سال ۱۹۱۲ در نیویورک منتشر می شود، طرح ماخیستی «تجربه محض» خود فرمول بندی می کند.
۸
· جیمز می نویسد:
الف
· «من ادعا می کنم که بخش واحدی (یکپارچه ای) از تجربه (اگر در متن معینی در نظر گرفته شود)، نقش شناسنده، نقش حالت روحی، یعنی نقش شعور بازی می کند.
ب
· در حالیکه همان مقطع واحد تجربه در متن دیگری، نقش چیز شناخته شونده را، یعنی نقش محتوای اوبژکتیو را بازی خواهد کرد.
(ویلیام جیمز
که
ناشیانه
دم از دیالک تیک می زند،
هنوز نمی داند که ضد اوبژکت (موضوع) شناخت، سوبژکت شناخت (شناسنده) است و نه محتوا
و
ضد محتوا، فرم است و نه چیز شناخته شونده (اوبژکت شناخت).
مترجم)
پ
· به عبارت مختصر، فونکسیون آن در رابطه ای به مثابه اندیشه است و در رابطه دیگری به مثابه چیز.»
· (ویلیام جیمز، «مقالاتی در امپیریسم رادیکال»، نیویورک، ۱۹۱۲ ، ص ۹ ـ ۱۰.)
ت
· «آن بخش در کمپلکسی، خود را فقط به مثابه شعور نمودار می سازد و در کمپلکس دیگری فقط به مثابه محتوا.»
(در این جمله
هم
فهم بند تنبانی ویلیام جیمز از دیالک تیک آشکار می گردد:
ضد دیالک تیکی شعور (روح) وجود (ماده) است
و
ضد دیالک تیکی محتوا، فرم.
مترجم.
ث
· «افکار از همان مواد تشکیل یافته اند که چیزها.»
· ویلیام جیمز، آیا چیزی به نام «شعور» وجود دارد؟، مجموعه آثار، «ایده های نو در فلسفه»، سن پطرزبورگ، ۱۹۱۳، شماره ۴، ص ۱۱۳، ۱۲۷ (روسی)
(در این جمله ویلیام جیمز
نیز
سر و کله پانته ئیسم و عرفان پیدا می شود:
افکار و اشیاء
(شعور و وجود، روح و ماده، حلاج و حق، عارف و خدا و سیب و مفهوم و کلمه سیب)
هر دو از مواد واحدی تشکیل می یابند.
مترجم)
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر