۱۴۰۲ مهر ۳, دوشنبه

درنگی در فرمایشات باروخ اسپینوزا (۱۱)

 
اسپینوزا
(۱۶۳۲ـ ۱۶۷۷)
 
درنگی
 از
 میم حجری

 ۱

اسپینوزا 
مسلمانان 
 با این اعتقاد که مباحثه بر سرِ مذهب کاری است ناصواب،
 ذهنِ هر فردی را چنان با پیشداوری پُر می‌کنند که جایی برایِ عقلِ دُرُست باقی نمی‌گذارند،
 چه برسد به جایی برای شک.
 
اسپینوزا
از تاریخ اسلام هم خبر ندارد.
درست به همین دلیل، 
خیال می کند که مسلمانان کذایی،  راجع به اسلام، بحث نکرده اند.

تاریخ اسلام کذایی
چیزی جز تاریخ جر و بحث بر سر جزم های مذهبی نبوده است.
به همین دلیل از اسلام واحد اغازین، دهها مذهب و فرقه و دار و دسته انشعاب کرده اند.

راستی چرا و به چه دلیل؟

اسپینوزا
نمی تواند به این سؤال ساده جواب دهد.
 
پیش شرط پیدا کردن جواب به این سؤال،
آشنایی پیشاپیش با الفبای مارکسیسم است.
 
جواب به این سؤال را ۲۰۰ سال پس از مرگ اسپینوزا 
رسولان سرافراز پرولتاریا 
خواهند داد: 
 
مذهب
فرمی از شعور
است
و
شعور
انعکاس وجود
است.
 
درست به همین دلیل
مبارزات طبقاتی  
منشاء مبارزات ایده ئولوژیکی اند.

دلیل مبارزات ایده ئولوژیکی و انشعابات مذهبی و مکتبی و مسلکی و مرامی و فرقه ای و حزبی و غیره
مبارزات طبقاتی در جامعه است.
 
۲
اسپینوزا 
مسلمانان 
 با این اعتقاد که مباحثه بر سرِ مذهب کاری است ناصواب،
 ذهنِ هر فردی را چنان با پیشداوری پُر می‌کنند که جایی برایِ عقلِ دُرُست باقی نمی‌گذارند،
 چه برسد به جایی برای شک.
 
 اسپینوزا
در این فرمایشات،
مفاهیم پیشداوری و عقل درست و شک 
 را
 به خدمت می گیرد تا به انتقاد از مسلمانان و اسلام بپردازد.
 
اما
من ـ زورش از این مفاهیم چیست؟
 
در قاموس اسپینوزا
  شک برتر از عقل درست کذایی است.
 
خصم عقل درست کذایی و شک هم پیشداوری است.
وقتی ذهن کسی از پیشداوری پر شود،
عقل درست از خطه وجود تبعید می شود، چه رسد به شک درشت.
 
باید ببینیم که من ـ زورش از این مفاهیم چیست؟
ضمنا
مسلمانان کذایی
کدام پیشداوری ها را در ذهن خلایق چپانده اند؟
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر