۱۴۰۲ مرداد ۲۵, چهارشنبه

درنگی در دعاوی احمدرضا احمدی (۱۱)

 

درنگی 

از 

مسعود بهبودی

 

مداح احمدرضا احمدی 

احمدرضا احمدی
 با جادوی ترکیب واژه‌هایی که زبان غنی پارسی در اختیارش گذاشته بود، 
خودش را در سرزمین شعر و ادبیات ایران کاشت و رفت.
تا در آینده‌ای نه چندان دور،
 شکوفه‌های نهال «سادگی بعد از پیچیدگی»،
 سرزمین شعر و ادبیات ایران 
را 
فراگیرد
 تا شاید سیاست نادان هم کمی بیاموزد، خجالت بکشد و بدون خشونت سیاست ورزد.
 
۱
احمدرضا احمدی
 با جادوی ترکیب واژه‌هایی که زبان غنی پارسی در اختیارش گذاشته بود، 
خودش را در سرزمین شعر و ادبیات ایران کاشت و رفت.
 
مداح احمدی
حواس پرت تر از خود او ست:
 
اولا
احمدی
بسان خمینی و خلخالی و احمدی نجات
به زبان فارسی آفتابه برداشته است.
 
کدام واژه های احمدی تحفه نطنزند؟
احمدی
 توان کاربست درست ساده ترین واژه ها را حتی نداشته است.
 
مراجعه کنید 
به
 تحلیل عشعار احمدی در بخش قبلی همین تحلیل.
 
ثانیا
زبان فارسی 
اصلا زبانی غنی نیست.
 
زبان فارسی اصلا معاصر نیست.
واژه های زبان فارسی 
واژه های بندتنبانی عهد بوقی به درد نخوری اند.
 
این فقر مفهومی زبان فارسی 
زمانی آشکار می گردد که کسی بخواهد مطلبی را از زبان های خلق های پیشرفته به فارسی برگرداند.
 
برای بخش اعظم مفاهیم علمی و فلسفی و هنری
معادل فارسی وجود ندارد.
 
مثال:
نظام سوسیالیستی 
به فارسی چه می شود؟

پسیکولوژیسم
به فارسی چه می شود؟
بینش سوسیولوژیستی 
به فارسی چه می شود؟
دعاوی راسیونالیستی 
به فارسی چه می شود؟
 
ثالثا
کسی نمی تواند خودش را بکارد و بدتر از آن، برود.
 
مداح احمدی
فقط 
حواس پرت نیست.
بلکه ضمنا از مرحله به کلی پرت است.
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر