تحلیلی
از
در انتهای دشت
بحر سپیده دم
موجی ز نور بر افق تیره می کشد
نجوا کنان
حکیم می اندیشد:
«بر دفتری چنان
جنگیده ام بسی
نه به شمشیر
با قلم
هر واژه ای براده جان بود
جان سوده ام به کار
گفتم، هر آنچه بود با خرد روز سازگار
بدرود تلخ من
با تهمتن به چاه
پایان یکه خواهی و پیروز پروری
بدرود با هزاره افسانه وار بود
پایان ناگزیر
سرآغاز
بر دفتر گشوده این روزگار بود.»
معنی تحت اللفظی:
در انتهای دشت، سپیده دم بسان بحری، موجی از نور بر افق تیره می کوبد.
حکیم نجواکنان می اندیشد:
«در میدان کتابی از این دست، به شمشیر قلم جنگیده ام.
هر واژه ای ذره ای از جان بوده است.
در روند این جنگ به سایش جان پرداخته ام.
هر آنچه که خرد روزگار ایجاب می کرد، بر زبان رانده ام.
بدرود فرزند تند خوی من!
گرفتار ماندن رستم در چاه، به معنی پایان دوران یکه خواهی و پیروز پروری است.
به معنی پایان هزاره افسانه وار است.
پایانی اجتناب ناپذیر و همزمان، سر آغازی جدید بر دفتر روزگار.»
این بند شعر سیاوش سرشار از فلسفه (خرد کل اندیش) و تئوری است:
مارکسیسم ـ لنینیسم همین است.
عظمت فکری و تئوریکی سیاوش (حکیم توده ها)
در همین بند شعر به روشنی تام و تمام نمودار می گردد:
۱
در انتهای دشت
بحر سپیده دم
موجی ز نور بر افق تیره می کشد
سیاوش سپیده دم را به دریائی مواج تشبیه می کند که موجی از نور بر صخره های تیره ساحل (افق) می کوبد.
او ضمنا محیطی را به خاطر خواننده خطور می دهد که حکیم طوس با سهراب در کتاب گشوده شاهنامه ایستاده است و در گفتگو ست:
۲
نجوا کنان
حکیم می اندیشد:
«بر دفتری چنان
جنگیده ام بسی
نه به شمشیر
با قلم
در این بند شعر، بیوگرافی حکیم طوس از دید سیاوش تصور و تصویر می شود.
تصور و تصویری که در عین حال اوتوبیوگرافی خود سیاوش هم می تواند باشد.
سیاوش از مبارزه ایدئولوژیکی حکیم طوس و خویشتن پرده برمی دارد.
جنگیدن با قلم
معنائی جز مبارزه ایدئولوژیکی ندارد.
مبارزه ایدئولوژیکی
یکی از فرم های سه گانه و اصلی مبارزات اجتماعی است:
مبارزه اقتصادی
مبارزه سیاسی
مبارزه ایدئولوژیکی
و از اهمیت صرفنظرناپذیری برخوردار است.
۳
هر واژه ای براده جان بود
جان سوده ام به کار
هر واژه به زعم سیاوش، براده جان بوده است
برای تولید هر واژه، سیاوش به جان خود سوهان زده است.
فقط کسی می تواند منظور سیاوش را درک کند که خود به جنگ ایدئولوژیکی رفته باشد.
هر واژه تیری است که بر قلب دشمن طبقاتی نشانه می رود:
تیری از جان، سیاوش در حماسه بلند «آرش کمانگیر» خواهد گفت.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر