۱۴۰۱ اسفند ۱۷, چهارشنبه

خود آموز خود اندیشی (۶۲۲)

Bild

شین میم شین

باب دوم

در احسان

حکایت دهم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۶۶)

بخش دوم

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!
   

مفهوم جالب دیگر، مفهوم «روشن نهاد»  است،

که

سعدی دوباره به عنوان ضد مفهوم «سیه دل» به کار می برد.

مفاهیم «نهاد» و «دل»

 در

فلسفه سعدی

به مثابه اضداد دیالک تیکی مفهوم «فرم»،

یعنی

«صورت»

به کار می روند و معنی فلسفی یکسانی دارند:

 

من در این جای، همین صورت بی جانم و بس

دلم آنجا ست، که آن دلبر عیار آنجا ست.

 

معنی تحت اللفظی:

در غیاب یار من فرم بی محتوایی بیش نیستم.

دلم همواره جایی است که یار مکار آنجا ست.

 

سعدی

باردیگر توانگردل را با روشن نهاد مترادف می داند

و

 توانگر را به عنوان مظهر نور و روشنائی

 در ضمیر خواننده نشا می زند.

سعدی

ضمنا

با

صفت «روشن نهاد»

تئوری بنیاد خویش

را

به خورد خواننده می دهد

و

صفات انسانها را نه اکتسابی و اجتماعی، بلکه طبیعی، مادرزادی، جبلی و ذاتی قلمداد می کند

و

 بدین طریق

به نفع توانگران متعلق به اشرافیت فئودالی و برعلیه توانگران متعلق به طبقه متوسط

موضع می گیرد.

 

اما جالب وصف دیگر سعدی از توانگر جدید است:

«به دیدار مسکین آشفته حال،

چنان شاد بودی که مسکین به مال».

 

یعنی او از دیدن گدایان پریشان حال چنان شاد می شد که گدا از دیدن سفره غذا شاد می شود.

 

سعدی طبق معمول با یک تیر چندین نشان می زند:

او

طبقه به اصطلاح توانگر

را

اولا

به سیه دل و روشن نهاد، درویشدوست و درویش ستیز

 تقسیم می کند.

 

ثانیا

 به گدایان وجهه اجتماعی قلابی می بخشد

و

گداپروری

را

در جامعه طبقاتی

تشویق، رایج و مد می کند.

ثالثا

زندگی ذلت بار گدائی

را

قابل تحمل و مطلوب جلوه می دهد،

تا کسی از گدائی احساس ننگ و عار نکند

و

به جای جستجوی کار و شرکت در تولید اجتماعی، به زندگی نکبت بار انگلی ادامه دهد

 و

 اگر از همه چیز و از همه کس قطع امید کرد، دست به مقاومت و مبارزه نزند.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر