شین میم شین
باب دوم
در احسان
حکایت یازدهم
(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۶۶)
بخش دوم
۱
درون پراکندگان جمع دار
که جمعیتت باشد از روزگار
معنی تحت اللفظی:
روح و روان بینوایان را از پریشانی رها ساز
تا روزگار هم روح و روان تو را از پریشانی رها سازد.
این نتیجه گیری سعدی از مورچه دوستی شبلی است.
ظاهرا
نتیجه مورپرستی شبلی هم جمعیت خاطرش بوده است.
سعدی
در این بیت شعر،
به تبلیغ پراگماتیستی هومانیسم فئودالی می پردازد:
اگر درون پراکندگان را جمع داری،
روزگار جمعیت خاطرت را تضمین خواهد کرد.
دادی به ازای ستدی، که جهان بازاری است.
این جور تبلیغات هومانیستی، در واقع سیلی بر صورت هومانیسم است.
سعدی با استفاده از مفهوم ایراسیونالیستی (ضد عقلی) «روزگار»
نوعی اوتوماتیسم وارد بحث می کند.
انگار روزگار کذائی کاری جز انتظار نیکی از کسی ندارد، تا اجر او را در طرفة العینی در کف دستش بگذارد.
کیست این روزگار عجیب و غریب،
که همه کاره جهان است؟
کیست این روزگار،
که توده مولد و زحمتکش را که بانی بلامنازع خیر است، به ذلت و فقر و تنگدستی و بیماری و بیسوادی محکوم کرده است؟
چرا این روزگار همه کاره
جامعه ای ایجاد نمی کند، که کسی نتواند و نخواهد دیگری را تحت ستم و استثمار قرار دهد؟
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر