۱۴۰۱ اسفند ۲۹, دوشنبه

درنگی در شعری فقهی ـ فلسفی از مولانا (۷)

میم حجری

 

۱

گفت:

 «این باری یقین شد پیش عام

که جهان در امر یزدان است، رام

معنی تحت اللفظی:

درویش گفت:

عوام الناس یقین دارند که جامعه و جهان به امر خدا رام شده است.

منظور درویش از رام بودن جهان احتمالا باور به سکون زمین است.

حضرت علی هم در نهج البلاغه

کوهها را مسمارهایی برای سکون زمین می داند که توسط خدا کوبیده شده اند.

 

۲

هیچ برگی در نیفتد از درخت

بی قضا و حکم آن سلطان بخت

معنی تحت اللفظی:

 بدون قضا و حکم خدا

هیچ برگی از هیچ درختی نمی افتد.


 این همان جزم و یا دگم معرف به مشیت الهی است.

این جبرگرایی (دترمینسم) فقهی ـ مذهبی است.

 ۳

از دهان، لقمه نشد سوی گلو

تا نگوید، لقمه را حق کادخلوا

معنی تحت اللفظی:

بدون فرمان «داخل شو» توسط خدا، لقمه از دهان وارد گلو نمی شود.

درویش با این خداشناسی اش

خدا را بیچاره می کند.

در این صورت برای خدا کسب و کاری جز ادخلو گفتن صدها میلیارد باره در هر ثانیه باقی نمی ماند و به ستوه می آید.

 ۴ 

میل و رغبت کان زمام آدمی است

جنبش آن رام امر آن غنی است

معنی تحت اللفظی:

  افسار ادمیان به دست میل و رغبت است.

جنباننده آن افسار اما خدا ست.

 درویش از فرط بی شرمی آدمیان را حیوان تصور و تصویر می کند.

همان آدمیانی که خدا در مقابل شان کلاه از سر برداشته و تبارک الله احسن الخالقین گفته است.

من ـ زورش از خالق ها هم حضرت جبرئیل و خودش بوده است.

 

۵

در زمینها و آسمانها ذره‌ای

پر نجنباند، نگردد پره‌ای

معنی تحت اللفظی:

حتی ذره ای در زمین و آسمان بدون فرمان خدا نمی جنبد و پر نمی کشد.

 

۶

جز به فرمان قدیم نافذش

شرح نتوان کرد و جلدی نیست خوش

معنی تحت اللفظی:

بدون فرمان نافذ خدا نمی توان شرح داد.

چالاکی و چابکی و عجله داشتن هم خوش نیست.

۷ 

کی شمرد برگ درختان را تمام

بی‌نهایت کی شود در نطق رام

معنی تحت اللفظی:

تشریح واقعیات امور محال است.

چون مثلا تعداد برگ های درختان بی نهایت است.

۸   

این قدر بشنو که چون کلی کار

می‌نگردد جز به امر کردگار

معنی تحت اللفظی:

 خلاصه کلام درویش این است

که

بدون امر الهی کل کار صورت نمی گیرد.


ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر