۱۴۰۱ اسفند ۲۹, دوشنبه

فرهنگ مفاهیم فلسفی (ت) تاریخ (۳)

 

    

پروفسور دکتر هانس شولتسه

برگردان

شین میم شین

 

 
 

 

طبقه کارگر و تایخ

 

۱

·    طبقه کارگر به مثابه اولین طبقه اجتماعی در تاریخ به درک علمی روند تاریخی، یعنی به شناخت قانونمندی ها و نیروهای محرکه روند تاریخ نایل آمده است.

 

۲

·    طبقه کارگر به مثابه اولین طبقه اجتماعی در تاریخ، حاکمیت سیاسی را به دست گرفته، نه به قصد جایگزین ساختن فرمی از استثمار با فرم دیگر آن، بلکه به قصد خاتمه دادن به هر گونه استثمار انسان به وسیله انسان.

 

۳

·    از این رو ست، که در مقابل گرایش معرفتی طبقه کارگر  سد و بند اجتماعی ئی وجود ندارد.

·    بلکه برعکس، این طبقه اجتماعی بدون کشف قوانین توسعه جامعتی نمی تواند به قدرت برسد.

 

۴

·    نیازهای عملی مبارزه طبقه کارگر برای نجات از ستم و استثمار سرمایه داری، او را به نفوذ عمیق در ماهیت پدیده ها مجبور می سازد و به درک روشن جایگاه خویش در جامعه و به شناخت راه های تحول آن به جامعه سوسیالیستی وامی دارد.

 

۵

·    اینجا صحبت از توسعه و ترویج یک «ایدئولوژی بسیج» به طورکلی نیست که در تاریخ بارها وجود داشته و علیرغم داشتن خصلت غیرعلمی به نفع پیشرفت عمل کرده است.

 

۶

·    بلکه اینجا صحبت از یک ایدئولوژی علمی است.

·    ایدئولوژی علمی ئی که به مثابه شالوده ای برای به دست آوردن متدهائی عمل می کند.

·    متدهائی که به کمک آنها مبارزه اقتصادی، سیاسی و ایده ئولوژیکی طبقه کارگر برای پیروزی سوسیالیسم می تواند به طور موفقیت آمیزی انجام یابد.

 

 

۷

·    متدهائی که بر پایه یک تئوری علمی از جامعه و توسعه آن استوار نشده باشند، ناقص و به عبارت دیگر گمراه کننده خواهند بود.

 

۸

·    این بدان معنی است که برای تئوری مارکسیستی جامعه، نه سودمندی و یا هدفمندی توضیح تاریخ، بلکه حقیقت توضیح تاریخ، از اهمیت تعیین کننده برخوردار است.

 

۹

·    جانبداری متدهای طبقه کارگر ـ برخلاف متدهای طبقات استثمارگر ـ ریشه در حقیقت دارد.

 

۱۰

·    تحقیق تاریخ جامعه به وسیله مؤسسین مارکسیسم علاوه بر تجزیه و تحلیل جامعه بورژوائی آن زمان، پیش شرط های اصلی لازم را برای توسعه و تدوین تئوری علمی تاریخ و جامعه به دست می دهد.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر