میم حجری
مقدمه اول
شناخت
پس كار انساني كه ماية شناخت است،
وسيلة كسب حريت است.
معنی تحت اللفظی:
کار انسانی
محتوای شناخت و وسیله لازم برای کسب آزادی است.
این تصور آریانپور از کار،
می تواند
در تحلیل نهایی و پس از تفسیرات مفصل آنچنانی
قابل قبول باشد.
ولی حتما نباید دقیق و درست باشد.
شناخت در روند کار و در اثر کار
حاصل می آید
که
چگونگب اش در بخش قبلی تحلیل توضیح داده شد.
شناخت اما نمی تواند مایه و سرمایه و محتوای کار باشد.
آریانپور
معنی محتوا را نمی داند و این عیب بزرگی است که دور از ما باد.
محتوای کار
نیرو و انرژی فکری وفیزیکی مربوط به فرم کار است.
شناخت
می تواند نتیجه کار باشد و نه محتوای کار.
ضمنا
این رابطه دیالک تیکی علتی و معلولی (بین کار و شناخت) محدود و منحصر به کار انسانی نیست.
کلاغ و سگ و گربه هم در اثر کار، به کسب شناخت نایل می آیند.
سگ ۱۰ هزار سال قبل با سگ کنونی کلی تفاوت دارد.
پس كار انساني كه ماية شناخت است،
وسيلة كسب حريت است.
منظور آریانپور از حریت چیست؟
اختیار و آزادی؟
این تصور او هم
می تواند در تحلیل نهایی و پس از تفسیرات مفصل آنچنانی مقبول افتد.
ولی کار به خودی خود منجر به حریت نمی شود.
بردگان و رعایا هزاران سال کار کردند، بی آنکه آزاد شوند.
صحت این نظر او در تحلیل نهایی به این دلیل است
که
آزادی با آگاهی (شناخت) رابطه علی (علت و معلولی) دارد:
پیش شرط کسب آزادی، کسب پیشاپیش آگاهی است.
خر نمی تواند مختار باشد.
آزادی
اما
نه
حاصل هر شناختی.
بلکه حاصل شناخت قوانین و قانونمندی های عینی عرصه مربوطه است
که
در مقوله فلسفی جبر (ضرورت) تجرید می یابند.
به قول هگل:
آزادی
(اختیار)
درک ضرورت (جبر، قوانین و قانونمندی های عینی مربوطه) است.
به همین دلیل
انگلس می گوید:
نیاکان ما به هنگام ترک عالم خریت، به لحاظ میزان اختیار و آزادی، فرقی با خر نداشتند.
بعدها در روند کار و در اثر کار به آگاهی رسیده اند و در نتیجه آگاهی به آزادی دست یافته اند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر