۱۴۰۲ فروردین ۲, چهارشنبه

درنگی در اندیشه ای (۷۱۸)


میم حجری

در ماهیت رژیم‌های توتاليتر است که خواستار قدرت نامحدود باشند.
هانا ارندت


هانا 

نه معنی ماهیت را می داند و نه معنی قدرت را.

 
ماهیت در دیالک تیک پدیده (نمود) و ماهیت وجود دارد.

 
دیالک تیک پدیده و ماهیت
در قرون وسطی هم به شکل دیالک تیک ظاهر و ذات و یا ظاهر و باطن 

معروف خاص و عام بود.

 
اتفاقا بر خلاف هارت ها و پورت های هانا
ماهیت طبقاتی توتالیتاریسم ها می تواند مطلقا متفاوت باشد
مثلا
ماهیت طبقاتی فاشیسم مثلا در آلمان، ایتالیا، اسپانیا و ژاپن
کمترین تشابهی به ماهیت طبقاتی توتالیتایریسم در اتحاد شوروی در دوره استالین نداشته است.

 
ماهیت طبقاتی اولی
امپریالیستی بوده است
یعنی
مثل ایالات متحده امریکا و انگلستان و فرانسه بوده است.

در حالیکه ماهیت طبقاتی دومی

سوسیالیستی بوده است.

 
قدرت و یا اوتوریته 
هم

می تواند 

هم 

خیرخواهانه و عاشاقانه و فداکارانه 

باشد 

و 

هم 

برخوردارانه و استثماگرانه و ستمگرانه.

 
مادر و پدر در خانواده قدرت و اوتوریته اند.
سخنران در یک مجلس
و
رهبر حزب کمونیست
مثلا لنین و کاسترو و هوشی مین و مائو
هم

قدرت و اوتوریته اند

 

و

تفاوت ماهوی مطلق

با
هیتلر و خمینی و پینوچه و پوتین و پالان
دارند.

 
هر گردی گردو نیست. 

 

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر