میم حجری
در ماهیت رژیمهای توتاليتر است که خواستار قدرت نامحدود باشند.
هانا ارندت
هانا
نه معنی ماهیت را می داند و نه معنی قدرت را.
ماهیت در دیالک تیک پدیده (نمود) و ماهیت وجود دارد.
دیالک تیک پدیده و ماهیت
در قرون وسطی هم به شکل دیالک تیک ظاهر و ذات و یا ظاهر و باطن
معروف خاص و عام بود.
اتفاقا بر خلاف هارت ها و پورت های هانا
ماهیت طبقاتی توتالیتاریسم ها می تواند مطلقا متفاوت باشد
مثلا
ماهیت طبقاتی فاشیسم مثلا در آلمان، ایتالیا، اسپانیا و ژاپن
کمترین تشابهی به ماهیت طبقاتی توتالیتایریسم در اتحاد شوروی در دوره استالین نداشته است.
ماهیت طبقاتی اولی
امپریالیستی بوده است
یعنی
مثل ایالات متحده امریکا و انگلستان و فرانسه بوده است.
در حالیکه ماهیت طبقاتی دومی
سوسیالیستی بوده است.
قدرت و یا اوتوریته
هم
می تواند
هم
خیرخواهانه و عاشاقانه و فداکارانه
باشد
و
هم
برخوردارانه و استثماگرانه و ستمگرانه.
مادر و پدر در خانواده قدرت و اوتوریته اند.
سخنران در یک مجلس
و
رهبر حزب کمونیست
مثلا لنین و کاسترو و هوشی مین و مائو
هم
قدرت و اوتوریته اند
و
تفاوت ماهوی مطلق
با
هیتلر و خمینی و پینوچه و پوتین و پالان
دارند.
هر گردی گردو نیست.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر