۱۴۰۱ خرداد ۲۳, دوشنبه

درنگی در اندیشه ای (۱۴۵)

Schlank durch Gedanken e1478769570488
 
 
میم حجری
 

یقیناً نویسنده باید درآمدی داشته باشد تا بتواند زندگی کند و بنویسد اما تحت هیچ شرایطی نباید به‌خاطر آن‌که درآمدی داشته باشد و زندگی کند؛ بنویسد
شرط اول آزادی مطبوعات، آن است که کسب و کار نباشد.
نویسنده‌ای که مطبوعات(یا نوشتن) را به وسیله‌ای مادی تنزل می‌دهد؛ برای این بردگی درونی، سزاوار بردگی بیرونی یعنی سانسور است...
«کارل مارکس»
«سانسور و آزادی مطبوعات»

ما باید بین اسم و ایسم
(بین مارکس و مارکسیسم، بین لنین و لنینیسم)
تفاوت بگذاریم.

مارکس و انگلس و لنین
پیغمبر نیستند
و
هر حرف آنها
وحی منزل 
نیست
و
ما
مذهبی نیستیم
مارکسیست ـ لنینیستیم.

کلاسیک ها
مارکسیست مادرزاد نبوده اند.
 
مثل ما
رشد کرده اند و مارکسیست شده اند.
 
به همین دلیل مارکس گفته بود:
من مارکسیست نیستم.

این سخن مارکس قابل بحث و بررسی است.
 
نویسنده انتزاعی وجود ندارد.
 
نویسنده مشخص با جایگاه اجتماعی مشخص وجود دارد.
نویسنده می تواند عضو طبقه حاکمه هم باشد.
 
سانسور ربطی به درونی و بردگی برونی ندارد.
 
سانسور 
فرمی از مبارزه طبقاتی (ایده ئولوژیکی) از بالا،
توسط طبقات حاکمه است.
 
پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر