پروفسور دکتر رولف ماکس
(۱۹۷۵)
برگردان
شین میم شین
فصل چهارم
مقابله
با
طبقه کارگر چین
و
ساختمان بنیان های سوسیالیسم در چین
با
«استراتژی محاصره» مائوئیستی
ادامه
۱۵
· حتی در این زمان، معلوم شد که رابطه مائوئیست ها با طبقه کارگر چین اصولا و اصلا در مطابقت با رابطه آنها با طبقه کارگر بین المللی است.
۱۶
· در همان زمان رابطه ای مستقیم میان ارزیابی اجتماعی منفی از طبقه کارگر شهرها توسط مائوئیست ها و سمتگیری مائوئیستی در جهت ایزوله کردن جنبش کمونیستی چین از جنبش کارگری ـ کمونیستی بین المللی وجود داشت.
۱۷
· مائوئیست ها با تشدید روندهای فوق الذکر بنیان لازم را برای وارد آوردن ضربات سنگین بر قوه مبارزاتی حزب کمونیست چین فراهم آوردند.
۱۸
وانگ مینگ
(چن شائویو)
(۱۹۰۴ ـ ۱۹۷۴)
از رهبران آغازین حزب کمونیست چین
مغز متفکر گروه ۲۸ نفره بلشویکی معروف
منتقد سرسخت مائوتسه تونگ
· لشگرکشی صحنه سازی شده در سال های ۱۹۴۱ ـ ۱۹۴۲ تحت عنوان «تنظیم سبک کار» شروع شد که در جریان آن، نمایندگان قوای انترناسیونالیستی برجسته از قبیل وانگ مینگ که به طرز خستگی ناپذیری در راه توسعه حزب مارکسیستی ـ لنینیستی رزمنده و در راه استحکام پیوند با جنبش کمونیستی جهانی، بویژه با اتحاد جماهیر شوروی مبارزه می کردند، از کار انداخته شدند.
۱۹
· مائوتسه تونگ در مطابقت با نظریه خویش راجع به شهر و طبقه کارگر به مثابه چیزهای منفی و بیگانه، جامعه چین را در سال ۱۹۴۹ (سال تأسیس جمهوری خلق چین)، به دو طبقه «ما» و «آنها» تقسیم بندی کرد:
الف
· منظور مائوتسه تونگ از «ما» عبارت بودند از دهقانان، ارتش و حزب
ب
· منظور مائوتسه تونگ از «آنها» عبارت بودند از طبقه کارگر، روشنفکران، جمعیت شهرنشین به طور کلی
۲۰
· مائوتسه تونگ بر آن بود که «ما» باید رهبری جهان را بیاموزیم.
· (و. گ. گیلبراس، «مسائل مربوط به توسعه طبقه کارگر در جمهوری خلق چین» در «طبقات و روابط طبقاتی در جمهوری خلق چین»، ص ۹۹)
۲۱
· در سال های ۱۹۴۹ تا ۱۹۵۷ یعنی در دوره اتمام انقلاب ضد فئودالی ـ ضد امپریالیستی و دموکراتیک و ساختمان شالوده های سوسیالیسم در جمهوری خلق چین، طبقه کارگر چین در راه تبدیل به طبقه رهبر جامعه بود.
۲۲
· طبقه کارگر با تشکیل بخش دولتی به تبدیل شدن به مالک سوسیالیستی شروع کرد.
۲۳
· در پی تشکیل شالوده صنعتی مدرن، طبقه کارگر چین به لحاظ کمی (تعداد) نیز رشد کرد.
۲۴
· تعداد کارگران و کارمندان در فاصله سال های ۱۹۴۹ تا ۱۹۵۷ سه برابر شد:
· از ۸ میلیون نفر به ۲۴.۵ میلیون نفر رسید.
۲۵
· در این مدت، تعداد کارگران تولیدی (بدون محاسبه کارآموزان) از ۲ میلیون نفر به ۹ میلیون نفر رسید.
۲۶
· سهم کارگران تولیدی در جمعیت زحمتکش کشور از ۰.۹ درصد در سال ۱۹۴۹ به ۲.۳ درصد در سال ۱۹۵۷ رسید.
· (مراجعه کنید به ففر، شوبه، شولتسه، «توسعه اقتصادی ـ اجتماعی و سیاسی ـ ایده ئولوژیکی طبقه کارگر در جمهوری خلق چین»، در «طبقات و روابط طبقاتی در جمهوری خلق چین»، ص ۵۲)
۲۷
· ضمنا وزن اجتماعی طبقه کارگر چین سریع تر از سهم کمی (تعداد) آن در کل جمعیت کشور افزایش یافت.
۲۸
· در دوره پلان ۵ ساله اول (۱۹۵۳ ـ ۱۹۵۷) رابطه طبقه کارگر چین با وسایل تولیدی مدرن تعمیق یافت.
۲۹
· همزمان، سطح آموزشی طبقه کارگر به طرز چشمگیری بالاتر رفت:
الف
· تعداد بیسوادان در میان کارگران و کارمندان در اواخر سال ۱۹۵۷ به ۲۰.۸ درصد کاهش یافت.
ب
· حدود ۶۰ درصد کارگران و کارمندان در این مدت زمان حایز مدرک ۶ کلاسه دبستانی گشتند.
پ
· از سال ۱۹۴۹ تا ۱۹۵۷، ۵.۴ میلیون کارگر تخصص کسب کردند.
· (استافیوف، ««تئوری ها» و پراتیک مائوتسه تونگ در عرصه اقتصادی» در «طبقات و روابط طبقاتی در جمهوری خلق چین»، سیاست خارجی آلمان دفتر ویژه، ۱۹۷۳، ص ۵۸)
۳۰
· در سال ۱۹۵۷ فعالیت سیاسی طبقه کارگر چین نیز رشد کرد.
۳۱
· تا ماه مه ۱۹۵۳ سهم کارگران در حزب کمونیست چین به ۷.۵ درصد رسید.
· حزب کمونیست در این زمان ۶.۱ میلیون نفر عضو داشت.
۳۲
· این توسعه تا سال ۱۹۵۶ ادامه داشت.
۳۳
· تعداد اعضای سندیکاها تا اواخر سال ۱۹۵۷ بالغ بر ۱۶.۳ میلیون نفر بود.
· (استافیوف، ««تئوری ها» و پراتیک مائوتسه تونگ در عرصه اقتصادی» در «طبقات و روابط طبقاتی در جمهوری خلق چین»، سیاست خارجی آلمان دفتر ویژه، ۱۹۷۳، ص ۵۹)
۳۴
· شرکت کارگران در کردوکارهای رهبری در سطوح محلی و کارخانه ای ارتقا یافت.
۳۵
· این ارتقا قبل از همه با تربیت کارگران به عنوان کادرهای رهبری (اداری) در کارنجات، در فرم مشاورات تولیدی و در فرم کنفرانس های نمایندگان کارخانجات کارگران و کارمندان و ضمنا با همکاری در رهبری واحد های اقتصادی میسر شد.
· (همانجا)
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر