پروفسور دکتر کلاوس دیتر ووستنک
برگردان
شین میم شین
انقلاب ترکیبی
۱
· «انقلاب ترکیبی» ـ در مغایرت با انقلاب فنی ـ به معنی انقلاب در ترکیب مبتنی بر تقسیم کار روند کار اجتماعی است.
۲
· این انقلاب می تواند به طرق زیر پدیدار شود:
الف
· این انقلاب هم می تواند به مثابه فرم سازمان مانوفاکتور، به طور مستقل پدیدار شود، مثلا در مثال همکاری.
ب
۱
· و هم به مثابه نتیجه بیواسطه یک انقلاب فنی:
· مثلا گذار به مانوفاکتور مجهز به ماشین کار، ولی فاقد نیروی محرکه فنی
· (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۳، ص ۴۸۶)
۲
· و یا گذار به کارخانه در پی استفاده از ماشین محرکه.
· (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۳، ص ۴۸۴، ۴۹۸)
پ
· از سوی دیگر، هر انقلاب فنی ـ مثلا اوتوماتیزاسیون کارخانجات بزرگ ـ حتما نباید فرم کیفیتا جدیدی از ترکیب اجتماعی روند کار به دنبال آورد.
۳
· بنا بر انتزاع مارکسی روند کار مشخص ـ در مغایرت با روند کار ارزش ساز ـ که کلیه مراحل جامعه به یکسان بر آن مبتنی اند، در مقابل تنوع فرم های منفرد تاریخا مشخص، ضرورت انقلاب فنی سرتاسری منطبق با آن در توسعه تمامجامعتی روند کار پدید می آید:
· در هر مرحله توسعه فونکسیونی وسایل معین فنی کار و تکمیل بعدی آن تحت فشار مداوم ضرورت افزایش راندمان کار، تضاد دیالک تیکی جانسختی توسعه می یابد.
· تضادی که در آن، توسعه وسایل فنی کار در مقابل امکانات فونکسیونی اعضای بدن انسان ـ به مثابه وسایل طبیعی کار که در اثرگذاری مشترک بیواسطه با آنها قرار دارند ـ و در مقابل حد و مرز عضوی ـ طبیعی آنها قرار می گیرند.
۴
· از این رو، واگذار کردن این فونکسیون کاری اعضای بدن انسانی (به انضمام مغز) ـ که به لحاظ فونکسیونی، به طور بیواسطه به سیستم وسایل فنی کار گره خورده است ـ به نوع فونکسیونی جدیدی از وسایل فنی کار ضرورت پیدا می کند.
۵
· این امر ـ در عین حال ـ به معنی استفاده آگاهانه کمی و کیفی از علوم طبیعی و مکانیک (و بعدها منطق، سیبرنتیک، روانشناسی، تئوری شناخت و غیره، مثلا به هنگام ساختن اوتومات ها)، امکانات تحقق نوینی برای این فونکسیون معین کار فراهم خواهد کرد.
· (مارکس و انگلس، «کلیات»، ۵۷، ۴۰۴)
۶
· و بدین طریق قدرت انسانی نسبت به طبیعت افزایش خواهد یافت، راندمان روند کار و شرایط توسعه مجموعه سیستم وسایل کار و شرایط توسعه و تکامل خود انسان ها به طور بنیادی وسعت خواهد گرفت.
۷
· بر مبنای تکمیل ابزار ـ آلات، نخست عمل با ابزار ـ آلات، بعد، عمل با نیروی محرکه و قوه حرکت و مکانیسم انتقالی آن، بعد کنترل روند (دریافت سیگنال ها و ارسال آنها به جریان کار) و سرانجام، حلاجی اطلاعات، هدایت و تنظیم بیواسطه روند ماشینی و بالاخره برنامه ریزی مطلوب وظایف تنظیم (به مثابه هدایت انطباقی روند) به طور فنی تحقق می یابد.
۸
· این روند بنا بر دیالک تیک درونی روند کار، نسبت به تراکم فراگیر خود در عرصه های اقتصادی، علمی، اجتماعی و غیره جامعه، روندی بنیادی و آغازین است.
۹
· اما در عین حال، تحت تأثیرات متقابل (برگشتی) اکتیو (فعال) عرصه های یاد شده قرار دارد که تعیین کننده فرم های نمودین و شرایط تحقق آن هستند.
(برای درک دیالک تیک فرم نمودین و محتوای ماهوی باید به این حکم به دقت توجه کنیم.
روند کار در عرصه های مختلف حیات اجتماعی تراکم می یابد.
تراکمات یاد شده بر روند مربوطه متقابلا تأثیر می گذارند و در تشکیل فرم های نمودین آن روند، حتی نقش تعیین کننده ایفا می کنند.
مترجم )
۱۰
· در اثر این توسعه، جایگاه و موقعیت انسان های اجتماعا مولد، که به مثابه سوبژکت روند کار عمل می کنند، کاهش نمی یابد، بلکه تعمیق می یابد.
· سوبژکت روند کار که سودای محو استثمار و اقتصاد مبتنی بر سودجوئی کاپیتالیستی را در سر دارد.
۱۱
· زیرا سوبژکت روند کار، در این عالی ترین مرحله توسعه مادی، فونکسیون بنیادی خود را همواره کاملتر و بهتر تحقق می بخشد:
· به قول مارکس، «سوبژکت روند کار خواص مکانیکی، فیزیکی و شیمیائی چیزها (یعنی وسایل فنی کار) را به خدمت می گیرد، تا از آنها به مثابه اهرم قدرت برای تأثیرگذاری هدفمند بر چیزهای دیگر استفاده کند.
· بدین طریق، خود چیزهای طبیعی (یعنی قوای طبیعی که در هیئت وسایل فنی «به طور خلاق مصرف می شوند») به اعضای کرد و کاری او بدل می گردند.»
· (مارکس و انگلس، «کلیات»، ۵۷، ص ۱۹۴)
۱۲
· بنابرین، سیستم وسایل کار که به مثابه فن (تکنیک)، به وسیله انسان ها آگاهانه تولید می شود، به خدمت گرفته می شود و تحت تسلط انسانی قرار می گیرد، نه یک وسیله کمکی خارجی، بلکه شیوه وجودی دیرین لیاقت و استعداد کاری انسان است.
۱۳
· انسان به وسیله این سیستم وسایل کار، خود را ـ به مثابه ارگانیسم ـ از محیط طبیعی پیرامون خویش آزاد می سازد و به توسعه و تحقق حوایج بشری نایل می آید.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر