آنتی فاشیست شهید هلند
میم حجری
۸۳۷۵
سنگ سخنگو
خواجه نظام الملک
نصایح الملوک
حکومت با کفر باقی میماند، ولی با ظلم نه !
هلاکو
خان، یا «هولائو پسر تولی خان و نواسه چنگیز خان، سردار مغول بعد از فتح
بغداد ( ۶۵۶ ه ق) بالای المستعصم بالله، آخرین خلیفه عباسی فریاد زد و گفت:
(در هر اتاق از این قصر، ده کنیزک نازک بدن خزیده اند، مگر تو چند زن میتوانی اختیار کنی؟
در مطبخ ات چند « آشپز»، طعام میپزند؟
از این سقف های بلند و دیوارهای محکم و سرا پردههای مخملین چه حاصل؟
من،
هلاکو، سردار مغول از همان غذایی میخورم که سپاهیانم میخورند و بر همان
اسب مینشینم، که سربازانم مینشینند و بر همان زمین میخوابم، که سربازانم
میخوابند.
اما ای مردم، شما که بسیاری تان عالمان دین هستید و مردان
خدا، به این سردار « به من» بگویید، که حکمران ظالم « مسلمان» را دوست تر
میدارید، یا حاکم کافری که به عدل حکومت کند؟
مجلس ساکت شد و در سر تا سر صحن مستنصریه (اسم مدرسه ی در عراق آنزمان)
کسی سخن نمیگفت.
هلاکو پرسشی مهم پرسیده بود.
براستی کدام یک از این دو، مردمان را نفع بیشتری می رسانید؟
حکمرانی
که صرف دم از دین میزند و اما دروغ میگوید و بساط ظلم میگستراند و یا
اسباب جور خلایق فراهم میکند، یا حاکمی را که کافر است ، اما بر مردمان به
عدالت و برابری حکم میکند.
مجلس همچنان ساکت بود. پیری از میانه صحن به پا خاست و گفت:
( آهای سردار فاتح مغول! پاسخ پرسش خود را از من بشنو ! )
ما
مسلمانان بغداد، حکومت حُکمران عادل کافر را بر حکمران مسلمان ظالم ترجیح
میدهیم و اگر چنین نبود، تو امروز به سادگی بر دارالخلافه مسلمین دست
نمییافتی.
بر ما حکمران کافری بگمار که به عدالت حکم براند.
ما از حکومتی که صرف بنام اسلام بر مسلمین ظلم کند، خسته شده ایم
پایان