۱۴۰۰ شهریور ۱۱, پنجشنبه

کلنجار سنگ سخنگویی با سگ سخن جویی (۶۰۳)

 

          

هانی شافت

آنتی فاشیست شهید هلند  

میم حجری


۸۳۷۵ 

سنگ سخنگو

خواجه نظام الملک
نصایح الملوک
حکومت با کفر باقی می‌ماند، ولی با ظلم نه !

هلاکو خان، یا «هولائو پسر تولی خان و نواسه چنگیز خان، سردار مغول بعد از فتح بغداد ( ۶۵۶ ه ق) بالای المستعصم بالله، آخرین خلیفه عباسی فریاد زد و گفت:
(در هر اتاق از این قصر، ده کنیزک نازک بدن خزیده‌ اند، مگر تو چند زن می‌توانی اختیار کنی؟
در مطبخ ات چند « آشپز»، طعام می‌پزند؟
از این سقف‌ های بلند و دیوارهای محکم و سرا پرده‌های مخملین چه حاصل؟
من، هلاکو، سردار مغول از همان غذایی می‌خورم که سپاهیانم می‌خورند و بر همان اسب می‌نشینم، که سربازانم می‌نشینند و بر همان زمین می‌خوابم، که سربازانم می‌خوابند.
اما ای مردم، شما که بسیاری‌ تان عالمان دین هستید و مردان خدا، به این سردار « به من» بگویید، که حکمران ظالم « مسلمان» را دوست‌ تر می‌دارید، یا حاکم کافری که به عدل حکومت کند؟
مجلس ساکت شد و در سر تا سر صحن مستنصریه (اسم مدرسه ی در عراق آنزمان)
کسی سخن نمی‌گفت.
هلاکو پرسشی مهم پرسیده بود.

براستی کدام یک از این دو، مردمان را نفع بیشتری می‌ رسانید؟

حکمرانی که صرف دم از دین می‌زند و اما دروغ میگوید و بساط ظلم می‌گستراند و یا اسباب جور خلایق فراهم می‌کند، یا حاکمی را که کافر است ، اما بر مردمان به عدالت و برابری حکم می‌کند.

مجلس همچنان ساکت بود. پیری از میانه صحن به پا خاست و گفت:
( آهای سردار فاتح مغول! پاسخ پرسش خود را از من بشنو ! )
ما مسلمانان بغداد، حکومت حُکمران عادل کافر را بر حکمران مسلمان ظالم ترجیح می‌دهیم و اگر چنین نبود، تو امروز به سادگی بر دارالخلافه مسلمین دست نمی‌یافتی.
بر ما حکمران کافری بگمار که به عدالت حکم براند.
ما از حکومتی که صرف بنام اسلام بر مسلمین ظلم کند، خسته‌ شده ایم

پایان

سگ سخن جو


خواجه نظام الملک یا خر بوده و یا خرپرور
او
نه معنی ظلم را می دانسته و نه معنی عدل را.
خلفای اسلامی هم در آغاز همان کوفتی را می خوردند که سپاهیان شان کوفت می کردند
ولی
جوانان مردم را برده می کردند و به درهم و دینار می فروختند.
درست همان کاری که هلاکو خان و تیمورخان کرده اند.
مسئله بت پرستی و خداپرستی نیست.
مسئله تعلقات طبقاتی است.
خلیفه فئودال
صدهزار بار مترقی تر و متمدن تر از خان خونریز برده فروش و غارتگر بوده است.
گیرم که حرمسرا داشته است و در قصر خفته است.

مگر
سپاه وحشی هلاکوخان
نوباوگان مردم را اسیر نمی کرد و به عنوان کنیز نمی فروخت و یا مورد تجاوز جنسی و مادی قرار نمی داد؟

۸۳۷۶ 

سنگ سخنگو

روشنگری علمی و انقلابی
ضرورتی مبرم دارد
و
بی بدیل و بی آلترناتیو است.

روشنگری علمی و انقلابی
وظیفه ای انقلابی است و مانع تبدیل جامعه به طویله می شود.
فرق جوامع اروپا با طوایل شرق
در همین سنت روشنگری است.

۸۳۷۷ 

سنگ سخنگو

فرق بت با خدا چیست؟

سگ سخن جو


بت الله در بتکده کعبه
چیزی مادی و زمینی و مشخص و ملموس و محسوس بوده است.
حتی جانوران از حشره تا حیوان
قادر
به احساس و ادراک بت الله بوده اند.
یعنی
بت شناسی و بت پرستی
هنر نیست.

چیست؟

الله حضرت محمد
اما
چیزی انتزاعی و آسمانی و غیرمادی و یا روحی و نامرئی و نامحسوس و ناملموس بوده است.
الله حضرت محمد
مفهومی است.
یعنی
نتیجه تجرید فکری چیزهای مادی مشخص و ملموس است.
به همان سان که مفهوم درخت
نتیجه تجرید فکری سرو و صنوبر و سنجد و سپیدار و میلیون ها درخت مشخص و مادی دیگر است.

شناخت چیزهای انتزاعی و فکری مثلا الله حضرت محمد
کار هر ننه قمری نیست.
چه رسد به اینکه کار حشره و حیوان باشد.

گذار از تفکر مشخص به تفکر مجرد (انتزاعی)
گام تکاملی غول آسایی در تاریخ شناخت بشری است.
شناخت مفهومی
شناخت
به معنی حقیقی کلمه است.

شناخت حسی
شناخت مثلا بت الله و چیزهای مادی دیگر
هنوز شناخت به معنی حقیقی کلمه نیست.

سؤال این است که دلیل پرستش بت
و
امروزه کالا، پول، مقام، منصب، ثروت و غیره
توسط بشر چیست؟

۸۳۷۸ 

سنگ سخنگو

طالبان
جریان افغانستانی خالص نیست.
طالبانیسم
جریانی پشتونی است.
یعنی
نیمه پاکستانی ـ نیمه افغانستانی است

۸۳۷۹ 

سنگ سخنگو

حریف:
وقتی از واژه علمی و فلسفی استفاده میکنیم پس لزوما داریم از دو واژه با دو مفهوم جدا صحبت میکنیم که با یکدیگر فرق دارند


سگ سخن جو


تفاوت موضوعی علم با فلسفه چیست؟
علم جزئی از هستی (طبیعت، جامعه، تفکر) را موضوعیت می بخشد.
مثال:
شیمی اتم را
فیزیک مولکول را
فیزیک کوانتومی ذره را
بیولوژی سلول را
...

فلسفه کل هستی را تماتیزه میکند

تفاوت مفاهیم علمی با فلسفی هم دال بر این است:
مثال:
حرکت فیزیکی و یا مکانیکی فقط شامل ساده ترین نوع حرکت (جابه جایی چیزها) می شود
حرکت در فلسفه
شامل حال کلیه فرم های حرکت (تغییر) در همه عرصه های هستی (طبیعی، جامعتی، فکری) می شود.

۸۳۸۰ 

سنگ سخنگو

حریف
حال وقتی صحبت از فلسفه علمی میکنیم این دو واژه در مفهوم جدیدی ادغام شده اند.


سگ سخن جو


در مفهوم فلسفه علمی
فلسفه موصوف است و علمی صفت.

استفاده از صفت علمی برای موضوفی
بر علمیت موصوف تأکید می ورزد.
مثال:
اندیشه علمی بر علمیت اندیشه اشاره دارد.
یعنی به مرزبندی اندیشه علمی با اندیشه خرافی اشاره دارد.
فلسفه علمی با فلسفه خرافی و مذهبی و ضدعلمی مرزبندی می شود.

۸۳۸۱ 

سنگ سخنگو

حریف
منظور از سوسیالیسم علمی چیست؟


سگ سخن جو


سوسیالیسم علمی با سوسیالیسم اوتوپیکی مرزبندی می شود.
سوسیالیسم علمی نتیجه نفی دیالک تیکی سوسیالیسم اوتوپیکی است.
مراجعه کنید به سوسیالیسم علمی و اوتوپیکی

۸۳۸۲ 

سنگ سخنگو

 
یعنی منظور علمی در اینجا فقط عینی بودن است؟


سگ سخن جو


عینی
ربطی به علمی ندارد.
عینی ضد دیالک تیکی ذهنی است.
علمی ضد دیالک تیکی خرافی است.
عینی به چیزی اطلاق می شود که مستقل از ذهن وجود دارد.
مثال:
زلزله چیزی عینی است.
وقوع زلزله به وجود بشر و میل بشر نیازی ندارد.


۸۳۸۳ 

سنگ سخنگو

واژه روشنگری علمی و انقلابی به چه معنی است؟


سگ سخن جو


روشنگری علمی و انقلابی
واژه نیست.
مفهوم است.
مفهومی است که از واژه های روشنگری + علمی + انقلابی تشکیل یافته است.

روشنگری می تواند غیر علمی و حتی ضد علمی، رفرمیستی و ارتجاعی (ضد انقلابی) هم باشد و بوده است.
روشنگری مارکسیستی مبتنی بر فلسفه مارکسیستی است که هم علمی است و هم انقلابی است


۸۳۸۴ 

سنگ سخنگو

ایا معنی انقلابی در اینجا یعنی دست به ریشه قضایا بردن ؟

 اگر اینطور است پس خود علم هم همین هدف را دارد.

سگ سخن جو


رادیکالیت یعنی ریشه گرایی و پرهیز از سطحی گرایی
انقلابیت یعنی جانبداری از انقلاب و مخالفت با ارتجاع


۸۳۸۵ 

سنگ سخنگو

دانایی و نادانی
مفاهیم خرافی اند.
دوئالیسم دانا و نادان میراث فئودالیسم است.

مغز بشری
خورجین افکار نیست تا مملو از دانش باشد و یا خالی از دانش باشد.
مغز بشری
ابزار تفکر است.
اندیشه
اندیشیده می شود.
کسی که دست در خورجین مغزش می کند و اندیشه ای را برمی دارد و تحویل همنوع می دهد
در واقع نمی اندیشد و نمی تواند بیندیشد.
طوطی وش است.

۸۳۸۶ 

سنگ سخنگو

اگر بحثی نداری برای چه می پرسی؟
صمد و بهروز و اشرف و غیره با طالبان و حزب الله که فرقی نداشته اند.
همان بلایی را که این زباله ها بر سر کودکان معصوم آورده اند،
 دار و دسته صمد بر سر کودکان مردم اورده است

۸۳۸۷ 

سنگ سخنگو

طالبان
را
هنوز کسی نمی شناسد.
طالبان کثیف تر و ارتجاعی تر از آن است که در رسانه ها تصور و تصویر می شود.
طالبان
منجلاب فساد است.
چیزی از جنس طاعون است.

۸۳۸۸ 

سنگ سخنگو

طالبانیسم و خمینیسم
نه شرقی نه غربی اند.
یعنی ضد امپریالیستی و ضد کمونیستی اند.
ماهیتا فئودالیستی ـ فوندامنتالیستی اند.
ارتجاعی تر از امپریالیسم اند

۸۳۸۹ 

سنگ سخنگو

دومه نیکو لوسوردو
پروفسوری از دانشگاه ایتالیا
طالبانیسم
را
مظهر و مکتب خرپروری (اوبسکورانیسم)
نامیده است.

اوبسکورانیسم به گرایشی اطلاق می شود که انسان ها را عمدا در جهل و نادانی نگه می دارد، مانع تفکر خلاق آنها می شود و به باور بر چیزهای ماورای طبیعی سوق می دهد.
طالبانیسم نماینده بارز این گرایش است.

کودکان کارگران ترک و غیره
از اقصا نقاط جهان
برای تربیت به مکاتب طالبانیستی در پاکستان ارسال می شدند
و
علمای طالبانیستی
آنها را به ازبر کردن خرکی قرآن وامی داشتند.
طوطی وش می شدند و مغزشان از کار می افتاد.
تنها چیزی که کسب می کردند و با خود می اوردند،
نیهلیسم اخلاقی بود
فوت و فن چاقوکشی، آدمکشی، جنایت پیشگی و کثافتکاری بود 

۸۳۹۰ 

سنگ سخنگو

خودخواهی در دوره ای که لاشخورها بمب بر کمر می بندند و ضمن خودکشی همنوعان خود را غرقه در خود می سازند،
 فضیلتی اخلاقی است


۸۳۹۱ 

سنگ سخنگو

توده ایها و اکثریتی ها هیچوقت فدایی نبوده اند
موه انس


سگ سخن جو

 

 فدایی بودن که فخر انگیز نیست تا توده ای ها فدایی باشند و یا نباشند.

ما در ایران با دو گرایش شرم انگیز فدایی سر و کار داشته ایم:
فدایی اسلام
و
فدایی خلق

ماهیت طبقاتی هر دو جریان
فئودالی بوده است
تفاوت شان در تظاهر اولی به مذهبی بودن و تظاهر دومی به لائیک بودن بوده است.
هر دو مرتجع تر از دربار پهلوی بوده اند.
خطای خطیر حزب توده
پیوستن به خمینیسم و فدائیسم بوده است.
بدین طریق
تبر بر تباز توده و حزب توده فرود آمده است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر