هاینریش گمکوف
برگردان
۷
مطالعات کمر شکن در نور شمع که چه بسا تا سحر به طول می انجامید،
سلامتی مارکس جوان را به خطر می انداخت.
در سال های بعد هم سلامتی او تعریفی نداشت.
آن سان که می بایستی از خدمت سربازی معاف شود.
یکی از پزشکان به مارکس توصیه کرده بود که تعطیلات تابستان را در روستا سپری سازد.
به همین دلیل
مارکس در بهار سال ۱۸۳۷
به
خانه ای در حوالی شهر نقل مکان کرد.
این خانه هم در جنگ جهان دوم با خاک یکسان شده است.
اما یادواره ای بر سکونت کارل مارکس در این محل در خیابان آلت استرالاو دلالت دارد.
پیاده روی هر روزه از حوالی شهر به دانشگاه و بر گشت در شامگاه
یعنی طی ۶ کیلومتر در روز
و
تنفس هوای تازه
در عرض چند ماه
به قول خود مارکس در نامه ای به پدر،
«از پسر لاغراندام رنگ پریده، اندامی ستبر پدید آورد.»
روح جست و جوگر بی تاب او در تابستان سال ۱۸۳۷
جواب رضایت بخشی به مسائل مارکس در زمینه معنا و مسیر تاریخ بشری دریافت کرد.
مارکس
در این سال به کشف هگل نایل آمد.
از مرگ این فیلسوف معروف در برلین
۶ سال می گذشت.
تلاش هگل
در
زمینه کشف پیوند درونی در تاریخ و اثبات توسعه ضرور (جبری)
مارکس را
و نه فقط او را
تحت تأثیر شورانگیز قرار می داد.
طولی نکشید که مارکس
به
شناخت هسته ماهوی و مهم و انقلابی فلسفه هگل
نایل آمد:
به
شناخت متد فکری او.
به
شناخت دیالک تیک هگل.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر