۱۴۰۰ خرداد ۱۳, پنجشنبه

فرهنگ مفاهیم سیاسی (ب) به رسمیت شناسی (ملی ـ حقوقی) دولت ها (۲) (بخش آخر)


هیئت تحریریه کلکتیو

برگردان 

شین میم شین
 

 

۱۲

·    هر دو فرم به رسمیت شناسی می توانند با مبادله نوشته ای دیپلوماتیکی و یا با قراردادی ملی ـ حقوقی به مبادله نمایندگان دیپلوماتیک منجر شوند.

 

۱۳

·    هم به رسمیت شناسی دفاکتو و هم  به رسمیت شناسی دژور معیار محض برای پذیرش وجود دولت جدید و احترام واقعی به استقلال آن است.

 

۱۴

·    به رسمیت شناسی اما حاوی هیچ اهمیت و معنی حقوقی برای سوبژکتیویته ملی ـ حقوقی دولتی و برای دعوی حقوقی بی چون و چرای مبتنی بر مشخصه آن به مثابه سوبژکت ملی ـ حقوقی و احترام نامحدود به حق استقلال آن از سوی دولت ها، به انضمام دولت هایی که از به رسمیت شناسی امتناع ورزیده اند، نیست.

 

۱۵

·    این قانون اساسی ملی ـ حقوقی با «اعلامیه» پانزدهمین اجلاس همگانی سازمان ملل متحد (۲۴ اکتبر ۱۹۷۰) راجع به اصول حقوق ملل، مبنی بر روابط دوستانه و همکاری میان دولت ها در مطابقت با «منشور سازمان ملل متحد»، به طور روشن به مثابه اصل اساسی ملی ـ حقوقی برابری  دولت های مستقل تصویب شده است.

 

۱۶

·    در حالیکه دول سوسیالیستی در پراتیک سیاست خارجی خود در رابطه با مسئله به رسمیت شناسی  بنا بر اصول حقوق ملل معتبر، نسبت به دولت ها و حکومت های دیگر عمل می کنند، رژیم های امپریالیستی ابزار حقوقی ـ ملی به رسمیت شناسی را برای امتناع بی رحمانه از به رسمیت شناسی روابط بین المللی با دول نامطلوب (عمدتا دول سوسیالیستی) و یا برای مداخله در امور داخلی شان مورد سوء استفاده قرار می دهند.

 

۱۷

·    به عنوان مثال، ایالات متحده امریکا دولت اتحاد شوروی را ۱۵ سال پس از پیروزی انقلاب سوسیالیستی اکتبر و تأسیس دولت شوروی به رسمیت می شناسد.

 

۱۸

·    ایالات متحده امریکا دهه های متمادی از به رسمیت شناسی جمهوری خلق چین امتناع می ورزد.

 

۱۹

·    دیگر دول امپریالیستی هم از به رسمیت شناسی جمهوری دموکراتیک کره و ویتنام امتناع می ورزند.

 

۲۰

·    همین رفتار را دولت آلمان فدرال با جمهوری دموکراتیک آلمان دارد.

 

·    مراجعه کنید به یگانه نمانده آلمان جا زدن خود.

 

پایان

۱ نظر: