پروفسور دکتر ماتهویس کلاین
برگردان
شین میم شین
فصل سوم
اتیک مارکسیستی ـ لنینیستی
۱
· اتیک مارکسیستی بخش لاینفک فلسفه و جهان بینی مارکسیستی ـ لنینیستی است.
۲
· با تشکیل ماتریالیسم دیالک تیکی و تاریخی ـ شالوده تئوریکی و متدئولوژیکی اتیک مارکسیستی ـ از سوی مارکس و انگلس، تحول بنیادی ئی در توسعه تاریخی تفکر اتیکی پدید می آید.
۳
· در نتیجه این تحول بنیادی، اتیک بس می کند، که فقط یک تئوری فلسفی برای توصیف و تفسیر کم و بیش اندیشیده روابط انسانی، سجایای اخلاقی، ایدئال ها، هنجارها و ارزش ها باشد.
۴
· بدین طریق، اتیک ـ برای اولین بار ـ به تئوری ئی مبدل می شود که وظیفه اصلی اش این است که در عرصه خاص خود سهم تعیین کننده ای به تغییر جهان، یعنی به توسعه و تکامل بالنده روابط هر فرد و شخصیت انسانی او ادا کند.
۵
· اتیک ـ به مثابه بخشی از فلسفه ـ همیشه با وظایف عملی حیات انسانی پیوند تنگاتنگ داشته است.
۶
· اتیک در تقریبا همه آموزه های فلسفی ماقبل مارکس، به مثابه «فلسفه عملی» تدوین شده و به مثابه کاربست طرح های فلسفی در سیستم های تئوریکی در حیات اجتماعی و فردی انسان ها، در عرصه تربیت، سیاست، فرهنگ و غیره توسعه داده شده است.
۷
· اما این درک از تئوری اتیکی به مثابه «فلسفه عملی» در طی قرون متمادی بر مقابل هم قرار دادن غیر دیالک تیکی ماده و روح، تئوری و پراتیک، «عقل محض» و «عقل عملی»، «ایده مطلق» و «اخلاقیت» مبتنی بوده است.
۸
· این در مقابل هم قرار دادن شناخت تئوریکی و عمل پراتیکی همواره با توضیح ایدئالیستی پدیده های اخلاقی با عوامل زیر در پیوند تنگاتنگ قرار داشته است:
الف
· با خودآگاهی انتزاعی انسان ها
ب
· با خدا
پ
· با ایده اخلاقی ابدی
ت
· با طبیعت تغییرناپذیر انسان ها
ث
· با منابع و اصول فکری
۹
· کشف حقیقت امر زیر از سوی مارکس، برای توسعه اتیک مارکسیستی نقش تعیین کننده داشته است:
· «تولید بیواسطه مواد حیاتی مادی و بدین طریق مرحله اقتصادی توسعه معین ملتی و یا برهه زمانی معینی، شالوده ای را تشکیل می دهد که بر مبنای آن، نهادهای دولتی، نظرات حقوقی، هنر و حتی تصورات مذهبی انسان های مورد نظر توسعه می یابند و باید بر همان مبنا هم توضیح داده شوند و نه آنسان که تا کنون معمول بوده، یعنی برعکس.»
· (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۱۹، ص ۳۳۵)
· (این همان کشف خارق العاده مارکس است که به تز «درک ماتریالیستی تاریخ» معروف شده است. مترجم)
۱۰
· بدین طریق، برای اولین بار در تاریخ تفکر اتیکی، آغازگاه ماتریالیستی قطعی برای دو مسئله مهم زیر پیدا شد:
الف
· برای تجزیه و تحلیل علمی تئوری ئی که امکان استخراج قوانین توسعه و تکامل بشری را از خود واقعیت اجتماعی پدید می آورد
ب
· برای استوار سازی مطالبات عملی، فکری و رفتاری بر این معارف.
۱۱
· اتیک مارکسیستی در مطابقت با این معارف (شناخت ها)، در بررسی توسعه اخلاق از پیش شرط های زیر به حرکت آغاز می کند:
الف
· جامعه بشری مجموعه بغرنجی از روابط اجتماعی انسان ها ست.
ب
· شالوده، پایه و اساس تعیین کننده این روابط اجتماعی را مناسبات تولیدی (ساختار اقتصادی هر جامعه، زیربنای هر جامعه) تشکیل می دهند.
پ
· مناسبات تولیدی، مناسباتی اند که انسان ها به طور اوبژکتیو (عینی)، یعنی مستقل از شعور خویش، در روند تولید با یکدیگر برقرار می سازند.
· (تز موسوم به «درک ماتریالیستی تاریخ» به اختصار همین است. مترجم)
۱۲
· با نسبت دادن مناسبات اجتماعی مادی و فکری متنوع به مناسبات تولیدی و با ناشی دانستن مناسبات تولیدی از سطح توسعه نیروهای مولده، برای اولین بار در تاریخ تفکر بشری امکان پیدایش تداومی پدید آمد که از کلیه دوران های تاریخی می گذرد و تنها بر بنیان آن می توان تمامت توسعه جامعه، به انضمام اجزا و عوامل فکری و معنوی آن را، به مثابه یک روند تاریخی ـ طبیعی نمودار ساخت، روندی که بر شالوده قانونمندی های عینی به پیش می رود.
· (برای درک این مسئله بهتر است به داربست دیالک تیکی عینی توجه کنیم که مناسبات تولیدی در آن قرار دارد:
· مناسبات تولیدی در آن واحد در دو داربست دیالک تیکی حضور دارد:
· اولا در داربست دیالک تیک نیروهای مولده و مناسبات تولیدی
· در این دیالک تیک، نقش تعیین کننده از آن نیروهای مولده است.
· نیروهای مولده به مثابه محتوا و مناسبات تولیدی به مثابه فرم بسط و تعمیم می یابد و محتوا همیشه در دیالک تیک فرم و محتوا نقش تعیین کننده دارد.
· ثانیا مناسبات تولیدی در داربست دیالک تیک زیربنا و روبنای ایدئولوژیکی حضور دارد.
· در این دیالک تیک، نقش تعیین کننده از آن زیربنا (مناسبات تولیدی) است.
· به همان سان که در هر عمارتی زیربنا بر روبنا مقدم است. مترجم)
۱۳
· همان طور که مارکس می نویسد:
· شیوه تولید مایحتاج حیات مادی، تعیین کننده ی مجموعه بقیه روندهای اجتماعی، سیاسی و معنوی است.
۱۴
· هنجارها، اصول و مقولات اخلاقی، یعنی اتیک به طور کلی، یکی از عناصر متشکله شعور اجتماعی است.
۱۵
· شعور اجتماعی همواره با مناسبات اجتماعی ـ اقتصادی تاریخی مشخص انطباق دارد، از آن مناسبات سرچشمه می گیرد و متقابلا بر آن مناسبات تأثیر می گذارد.
۱۶
· هنجارها، اصول و مقولات اخلاقی الزامات عینی همزیستی انسان ها را در جامعه، منافع بنیادی مشترک جامعه را و یا طبقه معینی را منعکس می کنند و بدون رعایت آنها جامعه نمی تواند توسعه و تکامل یابد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر