شین میم شین
هنر برای هنر بی معنا ست
جنگ برای جنگ بامعنا ست.
علی علیه السلام
۱
مفهوم «هنر برای هنر»
بی معنی نیست.
سؤال این است که معنی آن چیست؟
۲
مفهوم «هنر برای هنر»
احتمالا واکنشی بوده بر ضد اینسترومنتالیزاسیون (آلت دست سازی) هنر
۳
نمایندگان مفهوم «هنر برای هنر»
از حریم هنر
اگرچه با تسلیحات تئوریکی معیوب
به دفاع برمی خیزند.
۴
محتوای این مفهوم
در
تحلیل نهایی
این است که هنر نباید آلت دست این و آن قرار گیرد.
خواه به نیت مثبت و خواه به نیت منفی
خواه توسط فاشیسم و خواه توسط بلشویسم و استالینیسم و مائوئیسم و غیره
۵
این موضع نظری
در
تحلیل نهایی
موضعی مارکسیستی
است.
فرق هم نمی کند که منادی و مبلغ آن کی باشد و چه نیتی داشته باشد.
۶
برای اینکه هنر فرمی از شناخت و شعور است
به همان سان که میتولوژی، تئولوژی، فیلوسوفی و ساینتولوژی (علوم از هر نوع)
فرم های مختلف شناخت و شعورند.
و
به نوبه خود نباید آلت دست قرار داده شوند.
۷
مثال:
تئولوژی
(علم الادیان، شریعت، فقه)
اکنون توسط فوندامنتالیسم
به ناروا
آلت دست قرار داده شده است و عملا بی اعتبار گشته است.
۸
هنر
(و نه تنها هنر)
نیز
توسط جریانات استالینیستی، مائوئیستی و غیره
به
همان روز تئولوژی افتاده
بوده است.
۹
یکی از معایب و ضعف های مهم جوامع به اصطلاح سوسیالیستی
فقر هنری
هم
بوده است.
۱۰
آثار به اصطلاح هنری این جوامع
زباله بوده اند.
حتی
فقیرتر
از
آثار هنری جوامع امپریالیستی
بوده اند.
۱۱
محتوای هنری زباله های امپریالیستی از قصه و رمان و شعر و فیلم و غیره
غنی تر از محتوای زباله های هنری جوامع به اصطلاح سوسیالیستی بوده است.
۱۲
این بدان معنی است که مفهوم انتقادی «هنر برای هنر»
هشداری مفید برای جوامع فوق الذکر بوده است.
۱۳
درست به دلیل همین فقر هنری
جوامع به اصطلاح سوسیالیستی
از
زباله های هنری چه بسا فئودالی
بهره برگرفته اند
و
جامعه
را
به
لحاظ هنری و استه تیکی
طویله کرده اند.
۱۴
یکی از فونکسیون های هنر
به
قول شیللر
تربیت روحی و اخلاقی اعضای جامعه
است.
۱۵
آثار هنری
به قول ارسطو
برای تطهیر روح و روان جامعه
لازم اند.
۱۶
با شعار و هارت و پورت نمی توان به پرورش فکری و اخلاقی توده پرداخت.
۱۷
یکی از فخرانگیزترین خدمات هنری حزب توده
را
آثار شعرای توده ای
(لاهوتی، زهری، کسرایی، سایه، فروغ)
تشکیل می دهند
که
در
مقیاس جهانی
بی نظیرند.
۱۸
آثار هنری شعرای جهانی
حتی
به
گرد اینها
نمی رسند.
۱۹
ایراد مفهوم «هنر برای هنر»
تحریف مفهوم هنر
بوده است.
۲۰
در این مفهوم «هنر برای هنر»
هنر به مثابه وسیله و ابزار و آلت دست
محسوب می شود.
مبلغان مفهوم هنر برای هنر
درست بسان دار و دسته های بلشویکی و استالیینیستی و مائوئیستی و غیره
هنر
را
ابزارواره
قلمداد می کنند.
۲۱
با این تفاوت
که
از
فرط خریت
دیالک تیک وسیله و هدف
و
دیالک تیک وسیله و آماج
را
تخریب می کنند:
بدین طریق
به
عنوان مثال،
وسیله برای وسیله
ابزار برای ابزار
کلنگ برای کلنگ
بیل برای بیل
قلمداد می شود.
۲۲
هنر
اما فرم است
قالب و قابلمه است.
۲۳
فرم در وحدت دیالک تیکی با محتوا وجود دارد و معنی دارد.
۲۴
هر اثر هنری
حاوی محتوای طبقاتی خاص خویش است.
۲۵
هنر فرم معیوبی از شناخت و شعور است
ولی حاوی محتوایی است
و
تعیین کننده نه فرم بلکه محتوا ست.
۲۶
اگر آثار هنری تحلیل مارکسیستی شوند
محتوای طبقاتی آنها آشکار می گردد
و
روشنگری توسعه می یابد و تقویت می شود
ضمنا
اعضای جامعه تربیت می شوند.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر