۱۳۹۹ شهریور ۵, چهارشنبه

خود آموز خود اندیشی (۲۹۶)

 


شین میم شین

نه 
اندیشه مادرزاد وجود دارد
و
نه
اندیشیدن مادر زادی.

اندیشیدن
را
باید مثل هرعلم،
در روندی دشوار فراگرفت.

شیخ سعدی
(۱۱۸۴ ـ ۱۲۸۳ و یا ۱۲۹۱)
(دکتر حسین رزمجو: بوستان سعدی، ص ۳۲)
 
حکایت دهم

مشخصات اصلی پادشاه دادپیشه

 

۳

ثناگویی حق به هر صبح و شام

 

ملازم به دلداری خاص و عام

ثنا گوی حق بامدادان و شام

 

شاهتصویر مثبت سعدی

مبتنی بر متدین و متقی و مؤمن بودن شاه است.

 

بدین طریق

تناقض دیگری وارد جامعه ـ تئوری سعدی می شود:

دیالک تیک شاه و شیخ

فرو می پاشد.

 

اکنون در طویله جماران

هم

قضیه از همین قرار است:

شیخ

شاه

شده است.

 

ایده ئولوگ طبقه

به

مقام ولی فقیه

ارتقا یافته است:

چون سلطنت به ولایت استحاله یافته است.

 

سعدی اما در حکایتی دیگر

از

قول دانای روشن نفس

به

پادشاهی به نام تکله که قصد «ثنا گوی حق بامدادان و شام» گشتن در سر داشه، به شرح زیر پرخاش می کند:

 

چو بشنید، دانای روشن نفس

به تندی بر آشفت،

کای تکله،

بس

طریقت، به جز خدمت خلق نیست

به تسبیح و سجاده ودلق نیست.

 

معنی تحت اللفظی:

وقتی دانای روشن نفس

از

تصمیم پادشاه مبنی بر گوشه گیری و عبادت آگاه شد،

به

پرخاش

گفت:

مذهب

یعنی

خدمت به خلق

و

نه

بازی با تسبیح و سجاده و دلق

 

اکنون

از «ثنا گوی حق بامدادان و شام» بودن پادشاه دم می زند.

 

خوانین و سلاطین فئودالی

که

جای خود دارند،

اکنون

دیری است

که

آیات عظام و حج الاسلام

ثنا گویی صبح و شام

را

با

عیاشی و خوشگذرانی مدام با ماهرویان ماده و نر

جایگزین ساخته اند.

 

یعدی

در

حکایت دیگری

از لطف پادشاهی به راهبی و نقل مکان راهب از برهوتی به باغ سلطنتی سخن می گوید.

راهب

پس از مدتی

از

فرط افراط در «خود و خواب و عیش و شهوت»

«ثنا گوی حق بامدادان و شام» بودن را به کلی فراموش می کند.

 

این ادعای سعدی

دروغ مصلحت طلبانه ای بیش نیست.

 

ادامه دارد.

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر