پروفسور دکتر مانفرد بور
پروفسور دکتر الفرد کوزینگ
برگردان
شین
میم شین
۱
· هستی به تعین عام هر شیئ، هر چیز، هر روند و غیره به واسطه
بودنش اطلاق می شود.
۲
· مفهوم «هستی» بدان معنی است که وجود اشیاء،
چیزها، روندها و غیره وابسته به اندیشیده شدن و یا تصور شدن به وسیله انسان ها نیست.
· بلکه آنها بطور عینی ـ واقعی یعنی در خارج از
شعور و مستقل از آن وجود دارند.
۳
· به عبارت دیگر، اشیاء، چیزها، روندها و غیره به وسیله
انسان ها نه، اختراع، بلکه دریافت می شوند.
۴
· مفهوم «هستی» این واقعیت امر را منعکس می کند.
· «هستی»، گشتاور قانونمندی عینی واقعیت عینی مستقل
از شعور است.
۵
· در حالیکه مفهوم وجود (زاین، ماده) بیانگر
یک تعین مجرد صرف است، مفهوم «هستی»، انعکاس وجود
مشخص است.
· انعکاس وجود (اگزیستانس) مشخص (عینی ـ واقعی) است.
· (لنین،
«مجموعه آثار»، جلد ۳۸، ص ۹۷)
۶
· مفهوم ماهیت با
مفهوم هستی قابل مقایسه است.
۷
· مفهوم ماهیت چیستایی یک شیئ، چیز، روند و غیره
را منعکس می کند و نشان می دهد که آن شیئ، چیز، روند و غیره به مثابه «چه» وجود
دارد.
۸
· مفهوم «وجود» را کریستیان
ولف در ترجمه کلمه لاتینی «هستی» (اگزیستانسیا) به کار برد.
· اما به ندرت آن را مورد اسفاده قرار داد و به جای
آن اغلب مفهوم «هستی» و یا «واقعیت» را به کار برد.
· کانت هم همین طور.
۹
· هگل بود که برای مفهوم «هستی» در ترمینولوژی (اصطلاح شناسی)
فلسفی مقام پا برجائی اعطا کرد.
۱۰
· به نظر هگل «هستی» عبارت است از وحدت دیالک تیکی
عدم و وجود.
۱۱
· «هستی عبارت است از وحدت ساده عدم و
وجود.
· واسطه هستی، شدن است که در پشت سرش جا
دارد.
· شدن خود را ارتقا داده است و از این رو ست که هستی به مثابه نخستین
جلوه گر می شود.
· به مثابه نخستین که باید از آن آغاز کرد.
· هستی در وهله اول در تعین (تعریف) یکسونگرانه وجود
است.
· عدم جنبه دیگری است که هستی در بر دارد و آن را از عدم علیرغم همه گریز نیست.»
· (هگل، «منطق»، ص ۱)
۱۲
· منظور هگل،
این است که «هستی» را تنها در توسعه آن می توان
درک کرد.
۱۳
· و ماتریالیسم دیالک
تیکی و تاریخی این اندیشه هگلی را
تقبل کرده است.
۱۴
· هستی گشتاورهای عدم و وجود را در بطن خود دارد.
۱۵
· گشتاورهای عدم و وجود تعین های اصلی متضادیت دیالک
تیکی آن را به وجود می آورند.
ادامه دارد.
خواندنی دلچسپ وعالی
پاسخحذف