تأملی
از
مسعود بهبودی
میم
یا
تفکر ماتریالیستی ـ دیالک تیکی و کشف حقیقت عینی
و
یا
شبه تفکرات پراگماتیستی و
درجا زدن در منجلاب خریت و عوامفریبی.
بحث
اصلا
بر سر مسئله فلسطین نیست.
تکرار می کنیم:
بحث بر سر فاشیسم و همشیره اش فوندامنتالیسم
و
آنتی سیمیتیسم
(یهودی ستیزی)
است
که
عنصر سانترال فاشیسم و فوندامنتالیسم
است.
حریف
در
واکنش به کامنت میم
می نویسد:
اگر
چنین است تاریخ استقرار این قوم
از چه روامپریالیزم وآقای ترامپ موجودیت
خود را به موجودیت این اجامر گره زده است
و
از
کیسه خلیفه برای آنها
میبخشد
سرزمین موعود
را
همه اقوامی که از جایی برخاسته اند
میتوانند ادعا
کنند
اتفاقا مسیحی ها هم ریشه شان آن منطقه است
مسلمانها هم همینطور
این
حرفها چیست
بهترین راه حل آن بود
عاملان هولوکاست زمینی
مانند آنچه به
لهستانی دادند به آنها بابت خسارت میدادند
و
نه آنکه فلسطینی ها را اینقدر
متمدنانه وبا زبان آدمیزاد از سرزمینشان آواره کنند
تا این اجامر به
سرزمین موعود برسد
و
برای گارانتی بقا وجلال آنها
طرح خاورمیانه جدید که
هدفش کلنگی کردن و تضعیف خاورمیانه است
پیش برود
با سناریوهایی مثل بهار
عربی
در
ضمن این اجامر خود حامی داعیان بودند وهستند
شما سر افسار را گم
کردید
اقا
انگار
دم.خروس. بیرون. امد.
شما
چرا
مقابله با صهیوونیسم را با انتی زیتیمیسم یکی میدانی؟
ما این لاطائلات حریف نیمه حزب اللهی ـ نیمه نئاندرتال
را
هم
تجزیه و تحلیل می کنیم
تا
تفکر مفهومی
را
تمرین کنیم:
۱
اگر تاریخ استقرار این قوم چنین است
از چه روامپریالیزم وآقای ترامپ موجودیت
خود را به موجودیت این اجامر گره زده است
و
از
کیسه خلیفه برای آنها
میبخشد؟
وقتی از طرز «تفکر» پراگماتیستی حزب اللهیسم و نئاندرتالیسم و امثالهم
سخن می رود،
به
همین دلایل
است.
حقیقت
برای حریف
فاقد عینیت
است.
حقیقت
هر مزخرفی است
که
به
نفع جماران و ددان و خونخواران بی شرم و بی شعور باشد.
برای درک خرافات حریف حزب اللهی
باید
به
جمله او
اندکی دقت کرد:
اگر تاریخ استقرار این قوم چنین است
از چه روامپریالیزم وآقای ترامپ موجودیت
خود را به موجودیت این اجامر گره زده است
در قاموس حریف حواس پرت پرت و پلا باف حزب اللهی
موجودیت امپریایلسم
به
موجودیت دولت اسرائیل
گره خورده است.
این به معنی بی شعوری محض حزب اللهیسم و نئاندرتالیسم
است.
حریف
اصلا
نمی داند
که
امپریالیسم
چیست؟
حریف
نمی داند
که
فاشیسم و نازیسم
امپریالیسم بی بزک و برهنه و عریان
است.
فاشیسم و نازیسم
مظهر بارز جوهر امپرالیسم
است.
این خرافه حریف
را
خاتمی عوامفریب
هم
چندی قبل
در
مصاحبه با خبرنگاری از سوئیس
گفته است:
اسرائیل پایتخت امریکا ست.
اگر کسی به مدفوعات طویله های عرعری و عربی در قرن بیستم
نظر اندارد،
با
ادعایی درست برعکس این خرافه
مواجه می شود:
کمونیسم
موجودیت
خود را به موجودیت دولت اسرائیل گره زده است.
لاشخورها
صدها «تحلیل» خرکی و خر رنگ کنکی
برای اثبات این خرافه
منتشر کرده اند
که
ما
اگر فرصت باشد،
مفصلا
مورد تجزیه و تحلیل قرار خواهیم داد.
یکی از دلایل مهم لاشخورها
وتو نکردن تشکیل و تأسیس دولت اسرائیل در سازمان ملل
توسط اتحاد شوروی
است.
حریف حواس پرت حزب اللهی
مدعی تحصیل در آلمان است.
در اروپا
دهها فیلم مستند منتشر شده است
که
در
آنها
مقامات سیاسی یهودی
به
عالی ترین مقامات امپریالیسم انگلیس و امریکا
گزارشات موثق و مستند در زمینه جنایات وحشتناک فاشیسم در اردوگاه های آوش ویتس و غیره
داده اند و مصرانه خواسته اند
که
حداقل
راه های حمل یهودیان به اردوگاه ها بمباران شوند
و
با
بی اعتنایی اجامر امپریالیسم انگلیس و امریکا
مواجه شده اند.
ضمنا
همین اردوگاه ها
با
تحمل صدها هزار شهید
توسط ارتش سرخ
آزاد شده اند.
یعنی
اگر ارتش سرخ نبود،
بخش مهمی از سکنه اسرائیل
اصلا
زنده نمی ماندند
تا
موجودیت امپریالیسم
به
موجودیت شان
گره بخورد.
فاشیسم و فوندامنتالیسم و فئودالیسم و نئاندرتالیسم
فقط
بی شرم و بی شعور
نیستند.
علاوه بر آن
بی پرنسیپ اند.
فاشیسم و فوندامنتالیسم و فئودالیسم و نئاندرتالیسم
مظهر محض پراگماتیسم
اند
و
هر دروغی
را
که
به نفع شان و به نفع اربابان خون آشام شان باشد،
به
مقام متعالی حقیقت عینی
ارتقا می دهند
و
از
بلندترین مناره ها
عرعر می کند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر