پروفسور
دکتر کلاوس ورنر
برگردان
شین میم شین
۱
·
فراماسونری به اتحادیه ماورای
عقیدتی، بین المللی، بورژوائی مردانه (متشکل از مردها) با مراسم مخفی سیستم های مختلف
اطلاق می شود که اعضای خود را طی مراسمی با درجات مختلف که حاوی مراحل کمال
گوناگونند، انتخاب می کند و آماج های هومانیستی دارد.
۲
·
فراماسونری اسپه کولاتیو (گمانورز)
مدرن از فراماسونری عملگرای ساکن در برج های قرون وسطی نشئت گرفته است که علاوه بر
مراسم خاص و اسرار اتحادیه ای، حاوی طبیعت فنی و فلسفی بوده و از سوی خوانین بایرن
آلمان ممنوع اعلام شده و مورد پیگرد قرار داشته اند.
۳
·
فراماسونری عملگرای ساکن در برج
های قرون وسطائی می کوشیدند، فراماسونری را در راستای آماج های سیاسی مشحص، برای
مبارزه بر ضد حکومت مطلقه (خودکامه، استبدادی) فئودالی به خدمت گیرند و گرایشات
خود را مرکزیت ببخشند.
۴
·
لژهای روشنگر و بخشی از لژهای
فرانسوی در سال های قبل از انقلاب فرانسه به مراکز آموزش بورژوازی بدل شده بودند و
به تبلیغ ایده های پیشرفته زمان خود می پرداختند.
۵
کوندرسه
(۱۷۴۳ ـ ۱۷۹۴)
فیلسوف،
ریاضی دان، سیاستمدار روشنگری فرانسه
در
دوره انقلاب کبیر فرانسه
·
تقریبا کلیه رهبران انقلاب فرانسه
از کوندرسه تا مرات و همچنین ژاکوبن های آلمانی، عضو فراماسونری بوده اند.
۶
·
در گروهی از کلوب های انقلابی، تداوم
کار فعالیت لژی فراماسونری بر مبنای پهناورتری صورت می گرفت.
۷
·
این امر سبب می شود که باروئل در
«خاطرات من راجع به تاریخ ژاکوبونیسم» (۱۷۹۷) فراماسونری ها و بویژه روشنگران و
طرفداران فرانسوی آنان را باعث و بانی انقلاب فرانسه قلمداد کند.
۸
·
فراماسونری اما در واقع، به سبب
آماجگذاری های انتزاعی ـ هومانیستی اش، بمثابه یک جریان اجتماعی در انقلاب بکلی
ناموفق از آب در آمد و در سال ۱۷۹۲ آخرین لژهای فراماسونری فرانسه به فعالیت خود
پایان دادند.
۹
·
فراماسونری در قرن نوزدهم میلادی
از زینت جادوئی و کیمیاگرانه خود عمدتا پاک شد و به پناهگاه بورژوازی کوچک و متوسط
مبدل گشت که نومید و ناتوان در مقابل نظام اجتماعی شکوفان سرمایه داری قرار
داشتند.
۱۰
·
فراماسونری در آلمان، ببرکت آموزش
کانت مبنی بر استقلال قانون اخلاقی بیان کلاسیک خود را کسب می کند، که بمثابه نقطه
اوج توسعه ایدئولوژیکی فراماسونری تلقی می شود.
۱۱
·
فراماسونری خود را بلحاظ سازمانی
تا عصر حاضر حفظ کرده است.
۱۲
·
فراماسونری با قدرت یابی
امپریالیسم با خصومت های بیشماری مواجه شد که نقطه اوج آن در دوره تسلط فاشیسم در
آلمان بود.
۱۳
·
فاشیسم آلمان، فراماسونری را
بمثابه ابزار سیاست جهانگیرانه یهودی قلمداد کرد و مورد پیگرد قرار داد.
۱۴
·
فراماسونری پس از پایان جنگ جهانی
دوم، در کشورهائی که تحت اشغال فاشیسم بودند، بکمک دستگاه های اداری اشغالگر
آمریکائی از نو احیا شد.
۱۵
·
فراماسونری حاوی دو جریان اصلی زیر است:
الف
·
جریان اشرافی ـ مسیحی
ب
·
جریان جمهوری خواه ـ آزاد اندیش
۱۶
·
وجه مشترک دو جریان اصلی
فراماسونری عبارت است از آنتی کمونیسم و خصومت آشتی ناپذیر نسبت به طبقه کارگر.
۱۷
·
فراماسونری به همین دلیل، آشکارا
به آلت دست ارتجاع بدل شده است.
۱۸
·
فراماسونری توانست بمثابه بخشی از
روشنگری در تدارک انقلاب بورژوائی و در خروج بشریت از «طفولیت خود خواسته» (کانت)
نقش مترقی بازی کند.
·
اما در قرن نوزدهم به سبب ساختار
خشک و تغییر ناپذیرش، بلحاظ تاریخی مرده بود.
·
مراجعه کنید به روشنگری، آنتی کمونیسم
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر