تحلیلی
از
شین میم شین
قبل از شروع به تحلیل
آشنایی با بیوگرافی مختصری از سلیمان و سلیمانی
بی ضرر و ضرور
است.
۱
سُلَیْمان فرمانروا و پیامبری دانا بوده
که
بر
یک قلمرو پادشاهی در اسرائیل
(۹۷۰ ق. م. ـ ۹۳۱ ق. م.)
فرمان
میراند
همسر:
نعمه
ویکیپیدیا
۲
در
ابتدای جنگ ایران و عراق
گردانی متشکل از نیروهای رزمی کرمان
را
تشکیل داد
که
به
تیپ زرهی
و
نهایتا
به
لشکر ۴۱ ثارالله
تبدیل شد.
او
از
ابتدای تشکیل این لشکر در سال ۱۳۶۱
تا
رفتن به نیروی قدس در سال ۱۳۷۶
فرمانده لشکر ثارالله بود
که
در
بسیاری از عملیاتهای سپاه در جنگ
نقشی
کلیدی داشت.
نیروی
قدس سپاه
که
در اوایل جنگ در قالب واحد کوچکی
به
منظور هدایت فعالیت برون
مرزی سپاه در عراق و لبنان
به
عنوان زیر مجموعه واحد روابط بین الملل سپاه
تشکیل شد
و
سپس به قرارگاه برونمرزی رمضان
تبدیل شد،
نهایتا به یکی از
اضلاع اصلی سپاه تبدیل شد
و
اکنون شاید به عنوان مهمترین واحد نظامی جمهوری
اسلامی شناخته میشود
آن قدر که به "سپاه قدس" نیز شهرت دارد.
قاسم
سلیمانی عملا کارگزار سیاست خارجی کلان جمهوری اسلامی در منطقه خاور
میانه بود.
حتی بنا بر تایید برخی از مقامهای ایران
سفیران کشورهایی مانند
سوریه، عراق و لبنان
باید
به
تایید او میرسید
و
سفیران ایران در این
کشورها
همه
از
فرماندهان پیشین نیروی قدس
بودند
از
جمله
ایرج مسجدی،
سفیر
کنونی ایران در بغداد
که
سالهای مشاور عالی سرلشکر سلیمانی در نیروی قدس
بود.
سلیمانی
مرتبا با شخصیتهای مهم کشورهای متحد ایران در منطقه به ویژه بشار
اسد، رئیس جمهور سوریه و حسن نصرالله، دبیر کل حزب الله
دیدار داشت.
حتی
چند سال پیش خبرهای ضد و نقیضی از سفر او به روسیه هم منتشر شد
که
در
واکنش به آن علی اکبر ولایتی، مشاور رهبر ایران
گفت:
"رفت و آمد سردار
سلیمانی و هماهنگی با مقامات روسی در وضعیتی که اتحاد ایران و روسیه در
مبارزه با گروههای تروریستی رو به گسترش بوده کاملاً طبیعی است."
زمانی
که قاسم سلیمانی در سال ۱۳۷۶ فرمانده نیروی قدس، واحد برونمرزی سپاه
پاسداران شد، این نیرو با آنکه تشکیلش به زمان جنگ ایران و عراق باز
میگشت، کمتر شناخته شده بود.
قاسم سلیمانی در ۴۰ سالگی در حالی با درجه
سرتیپی به فرماندهی این نیرو رسید که پیش از آن برای سالها و از زمان جنگ
فرمانده لشکر ثارالله کرمان بود.
نخستین
بار که نام او در سیاست مطرح شد،
دو سال پس از فرماندهیاش در نیروی قدس و
همزمان با رخدادهای ۱۸ تیر ۱۳۷۸ بود
که
همراه با ۲۳ فرمانده دیگر سپاهی
نامه ای اعتراضآمیز
با
لحنی تند به محمد خاتمی،
رئیس جمهور وقت
نوشت.
امضاکنندگان
که عموما فرماندهان همردهای بودند
که
در
دوران جنگ فرماندهی لشکر و در
دو سه مورد فرماندهی قرارگاه
را
برعهده داشتند،
در
این نامه
نوشتند
که
کاسه
صبرشان به پایان رسیده
و
"تحمل بیش از آن را در صورت عدم رسیدگی بر خود
جایز"
نمیدانند.
بسیاری
این نامه را اعلام حضور صریح سپاه در امور سیاسی
و
در
دخالت
برشمردند،
روندی که به گفته منتقدان،
در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸
به
اوج رسید.
امضاکنندگان
هر کدام
در سالهای بعد
سرنوشتی متفاوت پیدا کردند:
تعدادی
کشته شدند،
تعدادی
به
بالاترین مناصب نظامی در جمهوری اسلامی
رسیدند
و
تعدادی
وارد
عرصه سیاست شدند.
در
این میان قاسم سلیمانی همان شغل خود را حفظ کرد و فقط با افزایش نفوذ و
اهمیت نیروی قدس در سال ۱۳۸۹ به درجه سرلشکری رسید
که
بالاترین درجه در
جمهوری اسلامی
است
که
به
یک نظامی در قید حیات
داده میشود.
قاسم
سلیمانی
رابطه نزدیکی با فرماندهان شبهنظامیان شیعه عراق و لبنان
داشت.
از
عماد مغنیه،
فرمانده شاخه نظامی حزب الله
که
کشته شد
تا
ابو مهدی مهندس
و
هادی عامری
از
فرماندهان حشد الشعبی.
بنا برگزارشها هنگامی که کاروان
حامل فاسم سلیمانی هدف راکتهای آمریکایی قرار او و ابو مهدی مهندس در کنار
هم بودند.
نشان
ذوالفقار
که
عالیترین نشان نظامی ایران
است
پس از عنگلاب
فقط
به
قاسم
سلیمانی
داده شده است.
۳
«راه قدس از کربلا میگذرد»
یک شعار سیاسی رایج در میان برخی احزاب و گروه های سیاسی- مذهبی در ایران در دوران پس از عنگلاب
این
شعار اول بار در زمان جنگ ایران و عراق و سال های پس از آن
توسط روح الله
خمینی
و
هوادارانش
رواج یافت
تا
جایی
که
خط مشی سیاست خارجه ایران
را
تا
حد زیادی
تعیین میکرد.
این «تفکر»
توسط برخی،
ادامهٔ فرایند «صدور» عنگلاب ایران توسط خمینی
به
دیگر کشورهای منطقه
برداشت شدهاست.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر