۱۳۹۸ دی ۱۴, شنبه

متانقدی بر متد نقدی (۱۷)


جامعه باز و بسته
انسان شناسی و فرهنگ
 
۱
(گي شرمان،۱۳۷۴، ص ۲۶۱)
"انديشمندان راستين زمان ما"،
۱۳۷۴،
چاپ اول،
ترجمه ويدا ناصحي،
تهران، نشر آروين.
 
جامعه بسته
در
نظر پوپر
جامعه اي است
كه
در
آن
حقايق كلي
از
پيش
كشف شده باشد.
به عبارتي ديگر
از
هم اكنون
آينده
را
شناخت.

علامه سایت انسان شناسی و فرهنگ
در
«تحلیل» جامعه باز و بسته پوپر
پس از ذکر نقل قولی از بشیریه،
به
ذکر نقل قولی از شرمان گی
می پردازد.

علامگان
چنینند در جمارانزمین.

هنرشان
نشخوار عفکار این و آن است و بس.

ما این نقل قول شرمان
را
هم
تجزیه و تحلیل می کنیم.


۲
جامعه بسته
در
نظر پوپر
جامعه اي است
كه
در
آن
حقايق كلي
از
پيش
كشف شده باشد.
به عبارتي ديگر
از
هم اكنون
آينده
را
شناخت.

جمله دوم مترجم و یا نویسنده
فاقد فعل است و معیوب است.

تعریف پوپر از جامعه بسته
اصلا
تعریف نیست:
جامعه بسته
در
قاموس پوپر
جامعه ای
است
که
در
آن
حقایق کلی
کشف شده اند.

منظور از کشف حقایق کلی
پیش بینی و یا پیشگویی آینده
است.

هر
جامعه ای که در آن پیش بینی و پیش گویی آینده
صورت گرفته باشد
آن جامعه
در 
قاموس پوپر
جامعه بسته ای
است.

بدین طریق
پیش شرطی سوبژکتیو
برای جامعه بسته
تعیین می شود.

یعنی
جامعه
نه
بر
اساس چند و چون اوبژکتیوش (عینی اش)
 
نه
بر
اساس سطح توسعه نیروهای مولده و مناسبات تولیدی حاکم،

نه
بر
اساس زیربنای اقتصادی حاکم

بلکه
بر
اساس ارائه مدلی از آینده
«تعریف» و تعیین می شود.

می توان گفت که طرز «تفکر» پوپر
طرز تفکری سوبژکتیویستی
است.

۳
در
حالي
كه
علم
با
توجه به ابطال پذيري
مستقر مي شود.

اکنون
پوپر
از
تعریف جامعه
خارج می شود
و
به
تعریف علم
می پردازد.

هدف و آماج پوپر
اثبات بی اعتباری جامعه بسته و اعطای اعتبار به جامعه باز
است.

ما
تعریف بند تنبانی پوپر از علم
را
هم
مورد تأمل قرار می دهیم:

در
حالي
كه
علم
با
توجه به ابطال پذيري
مستقر مي شود.

من ـ زور پوپر
از
استقرار علم
چیست؟

شاید
مترجم
درست ترجمه نکرده باشد.

فرض کنیم که منظور پوپر از استقرار علم
اعتبار علم
باشد.

علم از دید پوپر
به
شرطی
معتبر
است
که
ابطال پذیر باشد.

ابطال
یعنی
باطل کردن، لغو کردن، رد کردن.

علم
اگر
قابل رد کردن
نباشد،
اعتباری ندارد.

یعنی
اگر
نتوان
بطلان علم
را
اثبات کرد،
آن علم
فاقد اعتبار
است.

سؤال:
شیمی
یکی از علوم طبیعی
است.

پیش شرط اعتبار علم شیمی
در
قاموس علامه امپریالیسم
نه
صحت عملی آن،
بلکه اثبات بطلان آن
است.


مثلا
به
حکم شیمی
هر مولکول آب = یک مولکول هیدروژن + نیم مولکول اوکسیژن

علمیت شیمی
نه
در
اثبات عملی (آزمایشگاهی، آنالیزی) صحت احکام آن،
بلکه
اثبات بطلان آن
است.

بگذارید بقیه لاطائلات حریف
را بشنویم:

۴
كساني
جامعه بسته
را
به
وجود
آورده اند
كه
آينده
را
پيشگوئي
كرده
و
روزي
را
نويد می دهند
كه
در
آن
انسان به تمام خواسته هاي خود
خواهد رسيد.

عجب طرز «تفکری»!

ما
انتظار داشتیم
که
حریف
دلیلی برای اثبات صحت ادعای خرکی خود راجع به علم
بیاورد.

حریف
اما
به
عوض اقامه دلیل
از
موضوع خارج می شود و به بر و بیابان می زند.

میان روحانیت عوامفریب و پوپر و حواریون
شباهت غریبی
وجود دارد.

۵
كساني
جامعه بسته
را
به
وجود
آورده اند
كه
آينده
را
پيشگوئي
كرده
و
روزي
را
نويد می دهند
كه
در
آن
انسان به تمام خواسته هاي خود
خواهد رسيد.

این عرعر پوپر و حواریون
اولا
بدان معنی است
که
پیش بینی
بالاعم
و
پیش بینی آینده
بالاخص
کردوکار منفی و مذموم و مضری
است.

یعنی
مثبت و محبوب و مفید
پرهیز از پیش بینی و قناعت به وضع موجود است.

این عرعر پوپر و حواریون
ثانیا
بدان معنی است
که
جامعه بشری
نه
اندام و ارگانیسمی زنده، روینده، بالنده، پیش رونده، توسعه یابنده، واقعی و عینی با قوانین و قانونمندی های توسعه خاص خویش،
بلکه چیزی سوبژکتیو و دلبخواهی و بازیچه گونه
است.

کسانی
که
آینده نگر
بوده اند،
جامعه بسته
را
به
وجود
آورده اند
و
خرانی
که
میخکوب در مضارع، سر در آخور خود و بی خیال آینده بوده اند،
جامعه باز
را
به
وجود
آورده اند.

سطح توسعه فکری پوپر و حواریون
نازلتر از سطح توسعه فکری کودکان کودکستان ها ست.

حتی
اگر
کسی
درختی
را

کودکی
را

بزغاله ای
را
در
نظر گیرد،
به
بطلان این عرعر پوپر
پی می برد.

جامعه
به
سیستمی از مناسبات عملی میان انسان ها
اطلاق می شود
که
در
مرحله تاریخی مشخصی
بر
پایه سطح توسعه معین نیروهای مولده مادی
برقرار می شود
و
بخش بنیادی آن
(یعنی ساختار اقتصادی آن)
را
سیستم مناسبات تولیدی مادی مربوطه
تشکیل می دهد.

مفهوم جامعه
به
این معنی
با
مفهوم فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی
(مفهوم بنیادی ماتریالیسم تاریخی)
یکسان
است.

حالا
صحت حدس ما
اثبات می شود:

دلیل تحقیر افلاطون و ارسطو وهگل و مارکس
توسط پوپر
نقد معین وضع موجود
و
ارائه طرحی حتی الامکان معقول
توسط آنان
برای فردای جامعه بشری
بوده است.

۶
اگر
بتوانيم فرآيند تاريخ را بدانيم،
پس
از
هم اكنون
علم
در
اختيار ما
ست.

این جمله حریف
بی معنی است.

ویرایش:

اگر
علم در اختیار ما باشد،
یعنی
اگر خر نباشیم،
باید
از
روند تاریخ
بر باشیم.


منظور از روند و یا پروسه و یا فرایند تاریخ،
سیر پلکانی جامعه بشری
است:

گذار از توحش به بربریت

گذار از بربریت به کمون اولیه

گذار از کمون اولیه به برده داری

گذار از برده داری به فئودالیسم

گذار از فئودالیسم به کاپیتالیسم

گذار از کاپیتالیسم به سوسیالیسم

گذار از سوسیالیسم به کمونیسم

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر