۱۳۹۸ مرداد ۲۵, جمعه

پروا و پرواز و پارس و پرخاش (۱۰۵)


جمعبندی
از
مسعود بهبودی
 
حاصل عٍشق مترسک به کلاغ،
مًرگ یک (هر) مرزعه اًست.
 
حکومت های شیوه ی مترسکی
همیشه عاشق قار فار (غار غار) مداحان چاپلوس خود هستند.
ستایشگرانی که فردا مدح دیگری را نثار کس دیگری خواهند کرد.
حیف مزرعه
مش شهرام

۱
خرافه ای در کشور ما
شاید هم در دیگر کشورهای عقب مانده از قافله تمدن و فرهنگ
رواج دارد
که
نشانه نادانی نسبت به چند و چون جامعه بشری است
و
ناشی از نادانی نسبت به چند و چون جامعه بشری است.

۲
حکومت های شیوه ی مترسکی
یکی از این خرافه ها ست.

۳
صفت خاین
یکی دیگر از این خرافه ها ست.

۴
صفت مزدور وسگ زنجیری فلان
یکی دیگر از این خرافه ها ست.

۵
در هر جامعه
طبقه حاکمه به مدد هیئت حاکمه معینی
زمام امور را در دست دارد.

۶
طبقه حاکمه در هر جامعه
منافع خاص خود را دارد و هیئت حاکمه از منافع استراتژیکی طبقه حاکمه دفاع می کند.

۷
مترسک چیه؟

۸
هر طبقه حاکمه
دیالک تیکی از ملی و بین المللی است.

۹
یعنی
متحد جهانی دارد و مخالف جهانی نیز.

۱۰
ما باید تا دیر نشده
ترک خرافات کنیم و علمی اندیشی پیشه کنیم
تا
بلکه رستگار شویم.
 
 
سطحی اندیشی شهید مش فریدون فرخزاد از همین شعارش نعره می کشد:
دستها از نقاب نگهداشتن خسته نمی شوند.

۱
دست ها که اولین و مقدم نیستند.

۲
دستها ثانوی اند.

۳
دست ها که خودمختار نیستند.

۴
دستها وسیله و ابزارند.

۵
دستها تابع فرمان اند.

۶
دستها
بی اراده
اند
و
عاجز از تصمیمیگری تعیین کننده اند.

۷
این سیستم اجتماعی ـ اقتصادی حاکم
و
به عبارت دقیقتر
طبقه حاکمه
است
که
به
تزویر و تظاهر و تملق و ریا (نقاب) نیاز دارد.

۸
برای جایگزینی ریا با صداقت
نمی توان و نباید
دستها
را
قطع و قلم کرد

۹
سیستم اجتماعی ـ قتصادی حاکم را
باید زیر و زبر کرد.

۱۰
یعنی
طبقه حاکمه
را
باید تعویض کرد

۱۱
یعنی
فرماسیون اقتصادی طراز نوینی باید برقرار شود که بی نیاز از نقاب باشد

۱۲
یعنی طبقه حاکمه طراز نوینی باید به قدرت رسد که اهل صداقت و صفا باشد.

۱۳
یعنی
به
کمونیسم
باید عبور کرد
که
در اغاز برقرار بوده است و بر باد رفته است و از یاد رفته است.
 
۱۴
کمونیسم = هومانیسم + ناتورالیسم (انسانگرایی + طبیعتگرایی)
 
ممنون.

۱
حرف حریف را لطفا تحریف نکنید.

۲
اگر آن (؟) به وضوح و کامل انجام شود‌
هرگز به یادت نخواهد ماند.
حریف حواسپرت پر مدعا

۳
اینجا
حریف
را
سخن
از
آزار کسی از ناتمام ماندن کاری نیست.

۴
حریف ادعا میکند که
اگر
کسی از عهده کاری کاملا برآید
مثلا
دیپلم بگیرد،
لیسانس بگیرد،
دکترا بگیرد،
در قماری برنده شود و میلیورنر شود
فوری فراموش
می کند.

۵
از حریف حواسپرت بپرسید:
محک عینی برای تعیین صحت و سقم دعاوی چیست؟

۶
اگر ندانست و بیشک نمی داند
به
محضر خواجه شیراز ببرید تا بیاموزد.

۷
خوش بود گر محک تجربه آید به میان
تا سیه روی شود
هر که در او غش باشد

۸
معیار عینی برای تعیین صحت و سقم دعاوی
تجربه است.

۹
نظر مارکس هم همین نظر خواجه است.
 
سعدی
 
دوست دارم که بپوشی رخ همچون قمرت
تا چو خورشید نبینند به هر بام و درت

جرم بیگانه نباشد که تو خود صورت خویش
گر در آیینه ببینی برود دل ز برت

جای خنده‌ است سخن گفتن شیرین پیشت
کآب شیرین چو بخندی برود از شکرت

راه، آه سحر از شوق نمی‌ یارم داد
تا نباید (مبادا) که بشوراند خواب سحرت

هیچ پیرایه زیادت نکند حسن تو را
هیچ مشاطه نیاراید از این خوبترت

بارها گفته‌ ام:
«این روی به هر کس منمای
تا تأمل نکند دیده هر بی بصرت»

بازگویم:
«نه که این صورت و معنی که تو را ست
نتواند که ببیند مگر اهل نظرت»

راه، صد دشمنم از بهر تو می‌باید داد
تا یکی دوست ببینم که بگوید خبرت

آن چنان سخت نیاید سر من گر برود
نازنینا که پریشانی مویی ز سرت

غم آن نیست که بر خاک نشیند سعدی
زحمت خویش نمی‌خواهد بر رهگذرت

پایان
 
بایز افروزی

سال ۱۹۵۹ است، آوازه ی اصلاحات ارضی عبدالکریم قاسم نخستین رئیس جمهور انقلابی عراق در کردستان ایران پیچیده است.

عبدالرحمان،
یکی از رعیت های حسن خان، که معلوم نیست اصالتان اهل کجاست، اما بواسطه ی نام فامیلی اش گمان برآن است که نیمه کرد نیمه ترک باشد و بعد از سرکوب و انحلال جمهوری آذربایجان به این روستای دورافتاده ی کردستان آمده باشد،
خبر مفصل اصلاحات ارضی عبدالکریم قاسم را به گوش رعیت های حسن خان می رساند و به جانبداری از آن برمیخیزد.

نوکران حسن خان، به دستور خان، رعیت غریب بی کس و کار را کت بسته به طویله ی اسبان می برند و دو هفته در طویله زندانی می کنند و پهن به خوردش می دهند.

عبدالرحمان، پس از دو هفته از طویله آزاد و از روستا اخراج می شود.

او که از طرفی شیفته ی اصلاحات ارضی عبدالکریم قاسم شده و از طرفی بواسطه ی اخراجش از آن روستا دشوار است که بتواند در سلک رعایای خان دیگری در آن حوالی درآید، راه عراق را درپیش می گیرد و با هر مکافاتی است خود را به شهرک پنجوین کردستان عراق می رساند.

در کردستان عراق، فئودالها و رؤسای عشایر کرد، تحت لوای ناسیونالیسم کرد، علیه اصلاحات ارضی عبدالکریم قاسم قیام کرده اند و مانع اجرای اصلاحات ارضی شده اند.

عبدالرحمان بناچار به کردستان ایران باز می گردد و در شهرک مرزی مریوان دکان کوچکی باز می کند و چند سالی همانجا ساکن می گردد.

اشاره ای به ماه مصیبت محرم و نخود سیاه

عاشورا
یکی از مخدر های خطر ناک فرهنگی مذهبی ایرانیان
در دست جمهوری اسلامی،
بزودی فرا می رسد.
وظایف و مسولیت (مسئولیت) های ما برای مبتلا نشدن نسل آینده به این مخدر ها چیست؟
حریف

۱
ماه مصیبت محرم
مثل اعیاد یهودی ها و مسیحی ها و غیره است.

۲
مخدر چیه؟

۳
هر قوم و ملتی
اعیاد و آداب و رسومی دارد.

۴
عاشورا
نقطه اوج ماه مصیبت محرم است.

۵
ماه مصیبت محرم
نیز
نقطه التهاب تضاد در طبقه حاکمه بنده داری ـ فئودالی
یعنی لحظه برونی شدن خونین تضاد درونی طبقه حاکمه بوده است.

۶
نیاکان ما
با
جانبداری شورانگیز از اوپوزیسیون ماهیتا واحد طبقه حاکمه بنده داری ـ فئودالی
احتمالا
به مبارزه استقلال طلبانه بند تنبانی مبادرت ورزیده اند.

۷
ایده ئولوژی تشیع علوی
ایده ئولوژی مقاومت و مبارزه جناحی
از
طبقه حاکمه بنده داری ـ فئودالی
بر
ضد جناح دیگر
بوده است.
مثل مبارزه سبزیون فعلی با سیاهیون فعلی بوده است که هر دو سر و ته یک کالبانس بدمزه و حال به هم زن اند.

۸
ایده ئولوژی تشیع علوی
برای نیاکان ما
نخود سیاه بوده است.

۹
ایده ئولوژی تشیع علوی
کماکان هم نخود سیاه است.

۱۰
ماه مصیبت محرم
و
ایده ئولوژی تشیع علوی
باید از موضع طبقه کارگر
نقد شود
و
توده مردم
به برکت روشنگری علمی و انقلابی
خرافه زدایی
و
توهم زدایی
شود.
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر