۱۳۹۸ مرداد ۵, شنبه

صمد بهرنگی از دید احسان طبری (۳۷)



قهرمانِ منفرد یا مجاهدِ خلق؟
احسان طبری
 
ویرایش و تحلیل
از
یدالله سلطان پور


 این 
پیوند دیالکتیک تئوری انقلابی و عملِ انقلابی،
 ما 
را
 از 
طرفی 
از 
همه تئوری باف های کابینه نشین و عناصرِ تجرید پرست و عالمانِ بی عمل، 
و 
از 
طرف دیگر 
از 
همۀ "پراتیسیست" های بی اعتنا به تئوری انقلابی 
که 
می خواهند از تجربه محدود و تنگ مایۀ خود، 
همه حقایقِ عالم 
را 
بیرون کشند، 
جدا می کند. 

درهم آمیزی تئوری و پراتیک
حساب طبری و یاران
را
هم
از
تئوری باف ها
جدا
می کند
و
هم
از
عملگرایان.

«تعریف» طبری 
از
عملگرایی
(پرکتیسیسم)
نه
تعریفی مارکسیستی ـ لنینیستی
نه
تعریفی فلسفی،
بلکه
تعریفی سطحی، سوبژکتیو و تحت اللفظی
است:

۱
همۀ "پراتیسیست" های بی اعتنا به تئوری انقلابی 
که 
می خواهند از تجربه محدود و تنگ مایۀ خود، 
همه حقایقِ عالم 
را 
بیرون کشند.

طرفداران پرکتیسیسم
در
قاموس طبری
بی اعتنا
به
تئوری انقلابی
اند.

بدین طریق
همان بلایی
که
طبری
بر
سر تئوری
 آورده،
بر
سر پراتیک 
می آورد:

به
همان سان 
که
 طبری
تئوری
را
سلب عامیت
 کرده بود
و
در
تئوری به اصطلاح انقلابی 
خلاصه کرده بود،
به
همان سان 
هم
 پراتیک
را
سلب عامیت 
می کند
و
در
پراتیک کذایی انقلابی
(خدا می داند که منظور طبری چیست)
خلاصه و تحریف و تخریب می کند.

مشخصه اصلی استالینیسم
در
رابطه 
با
مارکسیسم ـ لنینیسم
همین
است:
تحدید (محدودسازی) مارکسیسم ـ لنینیسم
به
عرصه مبارزه سیاسی.

مارکسیسم ـ لنینیسم
بدین طریق
عملا
سلب کلیت
می شود.

بس می کند
که
فلسفه
(خرد کل اندیش)
باشد.

مارکسیسم ـ لنینیسم
بدین طریق
عملا
سلب علمیت و عینیت
می شود.

به
چیزی بند تنبانی
مبدل می شود.

۲
همۀ "پراتیسیست" های بی اعتنا به تئوری انقلابی 
که 
می خواهند از تجربه محدود و تنگ مایۀ خود، 
همه حقایقِ عالم 
را 
بیرون کشند.

طرفداران پرکتیسیسم
در
قاموس طبری
همه حقایق عالم
را
از
تجربه محدود و حقیر خود
 استخراج می کنند.

فقط
خدا
می داند
که
طبری و یاران
از
چه چیزی
استخراج کرده اند.

پرکتیسیسم
اما
چیست؟

پرکتیسیسم (عملگرایی)


 پروفسور دکتر گونتر هیدن
برگردان
 شین میم شین

۱
·      پرکتیسیسم عبارت است از درک یکجانبه رابطه تئوری و پراتیک.

۲
·      پرکتیسیسم گرایشی است که جنبه عملی فعالیت تولیدی و اجتماعی ـ تاریخی انسان ها را مطلق می کند و ضمنا به جنبه نظری (تئوریکی) آن کم بها می دهد.

۳
·      پرکتیسیسم فقط نتایج بی واسطه کردوکار عملی انسان ها را در نظر می گیرد.

۴
·      پرکتیسیسم استقلال نسبی تئوری را نادیده می گیرد و ارزش گرانبهای تئوری را در پیش بینی عواقب کردوکار عملی و نقش راهنمای آن را برای پراتیک به باد فراموشی می سپارد.

۵
·      پرکتیسیسم توسعه تئوری را به لزوم عملی بی واسطه آن وابسته و موکول می سازد.  

۶
·      رابطه منفی پرکتیسیسم نسبت به تئوری سبب وابستگی آن به فاکتورهای گذرا، موقتی و تصادفی می شود.

۷
·      پرکتیسیسم از درک دورنمای عام توسعه عاجز می ماند.

۸
·      پرکتیسیسم از درک نقش علوم اجتماعی در پیش بینی، برنامه ریزی و رهبری و هدایت توسعه اجتماعی، که برای انجام درست وظایف اجتماعی به تدارک تئوریکی حداکثر و فراگیر نیاز مبرم دارند، عاجز می ماند.

۹

·      پرکتیسیسم درسیاست، به سبب نادیده گرفتن ضرورت کار تئوریکی، دچار بی پرنسیپی و اپورتونیسم  می شود.

۱۰
·      پرکتیسیسم با تقلیل عرصه تئوری به حل مسائلی که اهمیت بی واسطه عملی دارند، عرصه شناخت تئوریکی را تنگ می کند و دورنماهای توسعه آتی پراتیک را محدود می سازد.

۱۱
·      پرکتیسیسم هم به توسعه تئوری و هم به توسعه پراتیک صدمات زیانباری وارد می سازد.

۱۲
·      پرکتیسیسم با مارکسیسم ـ لنینیسم بیگانه است.

۱۳
·      بنا بر آموزش مارکسیسم ـ لنینیسم، طبقه کارگر و متحدانش باید در مبارزه به خاطر آماج های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی مشخص، شناخت قانونمندی های عام و دورنمای توسعه را راهنما و راهبر خویش سازد و این امر تنها به برکت تئوری میسر می شود.

۱۴
·      پرکتیسیسم نمی تواند با توسعه اجتماعی مبتنی بر برنامه و نقشه و آگاهی در سوسیالیسم سازگار باشد.
۱۵
·      برای اینکه پرکتیسیسم خودپوئی را بر آگاهی مقدم می داند.
·      خودپوئی را بر آگاهی ترجیح می دهد.

۱۶
 

·      لنین در رد پرکتیسیسم و گرایشات انحرافی مشابه، به درستی می گوید:
·      «بدون تئوری انقلابی، جنبش انقلابی هم نمی تواند وجود داشته باشد!»
·      (لنین، «مجموعه آثار»، جلد ۵، ص ۳۷۹)

·      مراجعه کنید به دیالک تیک آگاهی و خودپوئی، دیالک تیک پراتیک  و تئوری.

پایان 
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر