۱۳۹۷ دی ۲۶, چهارشنبه

تأملی در مقاله ی زنی راجع به زنان ایران (۹)


مقاله ای
 از
 ملکه محمدی 
(پورهرمزان)
زنان ایران
در دو انقلاب و دو انتخابات
منبع اصلی: مجله دنیا
(مجله "دنیا" شماره ۳ سال ۱۳۵۸)
 
  خلاصه شده و منتشر شده
 در
راه توده

ویرایش و تحلیل
از
ربابه نون
 
واحد خانواده 
که 
باید از پیوند زن و مرد براساس عشق متقابل و تجانس روحی و معنوی بوجود آید 
و 
بر
 مبنای وحدت اراده وعمل 
قوام گیرد، 
در
قانون مدنی ایران
 بر 
بنیان سست «رئیس و مرئوسی»
 بنا گردیده 
و 
رابطه 
را 
بر 
سلطه 
قرار داده است.
 
قانون مدنی ایران
مرد 
را 
رئیس خانواده می شناسد 
و
 دولت و حکومت
 پاسدار آن شده است. 
 
به موجب این قانون
 مرد حق دارد 
هر لحظه تصمیم بگیرد 
همسر خود
 را 
حتی بدون اطلاع او 
طلاق دهد. 
 
زن 
در 
مورد اقامتگاه خانواده 
حق رأی و نظر ندارد 
و 
باید در خانه‌ای اقامت کند که شوهر برای او انتخاب کرده است 
ولو اینکه اقامتگاه اجباری 
به
علت وجود ساکنانی ناسازگار، 
جهنم داغ اضداد 
باشد. 
 
زن
حتی
 برای سفر 
نیازمند اجازه مرد است. 
 
قانون مدنی ایران
 دختر 
را 
در 
هیچ سنی برای تصمیم درباره ازدواج خود 
صالح نمی شناسد.
 
او 
را 
فاقد شعور و ادراک می داند 
و
 این حق را به پدر می دهد. 
 
قانون مدنی ایران
چند همسری
 را
 حق مسلم مرد 
می شناسد 
و 
علاوه بر چهار زن عقدی ، 
به
 او
 اجازه ازدواج منقطع – صیغه - می دهد، 
به هر تعداد که بخواهد. 
 
مادری 
که
 طفل 
را 
در
دامان 
می‌پرورد 
حق ولایت بر فرزند خود
 را
 ندارد 
و 
این حق 
را 
قانون
 به
 پدر 
تفویض کرده است. 
 
حفاظت طفل، 
پس از طلاق 
به
 پدر و جد پدری 
واگذار شده 
و
 مادر 
در مورد پسرتا ۲ سال ودخترتا ۷ سال 
حق نگهداری و سرپرستی دارد.
 
قانون مدنی ایران
  به
 شوهر 
حق می دهد 
که 
همسر خود 
را
 از
 اشتغال به شغلی که مورد علاقه او است، 
به 
بهانه مصالح خانوادگی 
باز دارد.
 
قانون مدنی ایران
 مرد 
را 
مجاز می داند 
که
 اگر بخواهد از مسافرت زن ممانعت به عمل آورد و......و........ 
 
اینها 
ظلم و تبعیضی
 است 
که
 از
 استبداد قاجاریه و صفویه و پهلوی به ارث رسیده 
و
 زنان ایران در انقلاب ۵۷ علیه آن به پا خاستند 
و
 اکنون ۳۰ سال است 
برای تغییر آن مبارزه می کنند. 
 
حکومتی 
که
 با 
انقلاب
 بر سر کار آمد، 
به جای آن که نفی کننده این تبعض باشد، 
خود
 تبعیض های متکی به شرع
 را 
بر
 آن 
افزود 
و 
ما 
در دو حضور میلیونی در دو انتخابات خرداد ۷۶ و خرداد ۸۸ دیدیم 
که
 یکبار دیگر
 زنان
 از
 جمله 
علیه همین قوانین و تبعض ها به خیابان آمدند و باز هم در اولین فرصت خواهند آمد.

تسلط مرد در خانواده
 که
 معجونی از امتیاز طلبی و تبعیض جنسی است، 
موجب شده که زن خود باخته 
به
 اینهمه بی عدالتی ، 
با 
هزار زبان
 اعتراض کند،
 اما پای گریز نداشته باشد، 
زیرا 
ستم خانوادگی بر وابستگی اقتصادی زن
 استوار است.
 
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر