۱۳۹۷ آبان ۴, جمعه

تأملی در تأملات ﻣﻴﺮﺯﺍ ﺁﻗﺎ ﻋﺴگرﻯ (ﻣﺎﻧﻰ) (۸)


ﻣﻴﺮﺯﺍ ﺁﻗﺎ ﻋﺴگرﻯ
(ﻣﺎﻧﻰ)
(۱۳۳۰)
شاعر، نویسنده و پژوهشگر
انقلاب در برابر انقلاب!
منبع:
رادیو مانی
https://radiomani.org/?p=9451
 
تحلیلی
از
یدالله سلطانپور 
 
شیعیان 
معتقدند 
«قوم برگزیده»‌
اند 
 و
 براین باورند 
که
 نه تنها مشیت الهی بلکه دستور الهی چنین است
 که
 آنان 
جهان را زیر مدیرت خود درآورند 
و 
جهانیان 
را 
در امروز و برای همیشه با خود همسان و هماهنگ کنند. 
(صدور انقلاب)
 
۱
شیعیان 
معتقدند 
«قوم برگزیده»‌
اند
 
معلوم نیست که مانی چگونه به این خرافه رسیده است.
 
ناسلامتی
ما
هم
شیعه تشریف داریم.
 
ولی
حتی
در عالم خواب و رؤیا 
قوم بودن 
و 
قوم برگزیده بودن
به خاطرمان خطور نکرده است.
 
قوم بنی اسرائیل
قوم برگزیده محسوب می شود.
 
چون رهبران رشیدی چون لطان یابو دارد.
 
امپریالیسم امریکا
در
سنت امپراطوری روم باستان
ملت برگزیده محسوب می شود
 و
نه شیعیان
که
هشت شان گرو نه شان است.
 
۲
به احتمال قوی
حتی
در ادبیات شیعه حرفی از این خرافه نرفته است.
 
دار و دسته خمینی هم در واقع 
پان اسلامیسم 
را نمایندگی می کنند و نه پان شیعیسم 
را.
 
شیعیان بیچاره
به مثابه اوپوزیسیون در مقابل طبقه حاکمه سنی مذهب
قد علم کرده اند
تا
نفسی تازه کنند.
 
ما
از جنبش شیعی اطلاع زیادی نداریم.
 
ولی
در جوار این جنبش
جبش های متنوع دیگری هم وجود داشته اند 
که
به مخالفت با طبقه حاکمه سنی و حتی با خود شیعیسم پرداخته اند.
 
هارت و پورت های اجامر جماران
برای خالی نبودن عریضه اند.
 
حتی
خود این مجانین به رجز و شیهه و عرعر خود
تره خرد نمی کنند.
 
این زباله ها 
با 
حراج دست و دل بازانه ثروت زیر زمینی
خود
را
 روی آب نگهداشته اند.
 
کدام قوم برگزیده.
 
۲
شیعیان 
معتقدند 
«قوم برگزیده»‌
اند 
 و
 براین باورند 
که
 نه تنها مشیت الهی بلکه دستور الهی چنین است
 که
 آنان 
جهان را زیر مدیرت خود درآورند 
  
این ادعای مانی
اعتبار فقهی حتی ندارد،
چه رسد به اعتبار علمی.
 
ادعای توهم آمیز و تخیل آمیز اهل تشیع
فقط
این است
که
وقتی امام عصر ظهور کند،
سکنه جهان
بر سر دو راهی زیر قرار خواهند گرفت:
 
الف
یا
به ضرب شمشیر امام
شقه شقه خواهند شد.
 
ب
و
یا 
به اسلام و بالضروره به آیین تشیع
ایمان خواهند آورد
و
تحت رهبری او در صلح و هارمونی به سر خواهند برد.
 
گرگ و میش
با هم از چشمه واحدی آب خواهند خورد
 و 
با مشاهده همدیگر کلاه از سر برخواهند داشت.
 
این کمترین ربطی به قوم برگزیده بودن شیعیان بینوا ندارد.
 
هر ننه مرده ای از هر دیدی و دینی
مهدی موعود خود 
را 
دارد،
بی آنکه مدعی قوم برگزیده بودن باشد.
 
۳
شیعیان 
معتقدند 
«قوم برگزیده»‌
اند 
 و
 براین باورند 
که
 نه تنها مشیت الهی بلکه دستور الهی چنین است
 که
 آنان 
جهان را زیر مدیرت خود درآورند 
و 
جهانیان 
را 
در امروز و برای همیشه با خود همسان و هماهنگ کنند. 
(صدور انقلاب)
 
شیعیان
باید دو خروار مغز خالص خر خورده باشند
که
حرفی از مدیریت جهان بزنند.

این خرافه ها را معلوم نیست که مانی از کجا پیدا کرده است.

۴
(صدور انقلاب)

 اولا
خمینی و دار و دسته اش
نماینده ارتجاع سیاه فئودالی بوده اند

مخالفت این زباله ها با دربار پهلوی
پس از پیروزی انقلاب بورژوایی و خاتمه بخشی به فئودالیسم کپک زده بوده است.

این حکم شامل حال ارتجاع سرخ هم می شود.

ارتجاع
چگونه می تواند انقلاب صادر کند؟

ثانیا
صدور ارتجاع شیعی
در بهترین حالت می تواند به بخشی از عراق و لبنان و غیره باشد
و
نه
به جهان.

۵
 اکنون 
شیعیان ایرانی دارند کم کم درمی یابند 
که
 این «مشیت و ضرورت تاریخی» خودساخته، 
ناکارا و ناشدنی است.

 
اولا
مشیت الهی 
 یکی از جزم های مذهبی است
و
ربطی به ضرورت تاریخی ندارد.
 
ضرورت و یا جبر
یکی از مفاهیم فلسفی است.
 
همین
با هم آوردن این دو مفهوم
نشانه نادانی و یا نادان پروری مانی است.
 
مشیت الهی
به معنی انکار قوانین و قانونمندی های عینی است:
 
الف
بنا بر مشیت الهی
شط خروشان نیل
به
تل آتش 
استحاله می یاید
و
یا
تل آتش
به گلستان.
 
ب
جبر و یا ضرورت
اما
به معنی وجود قوانین و قانونمندی های عینی در چیزها و پدیده ها و ورندها و سیستم ها ست.
 
مثال
 
جوشیدن آب
تحت فشار جو در ۱۰۰ درجه سانتیگراد
امری جبری و ضرور است.
 
جبر و ضرورت به این معنی است
که
آب
در مقایسه
 با
آتش
 ترکیب مولکولی بکلی دیگری دارد.
 
شیعیان
چه بسا
اصلا
خبری از مفاهیم فلسفی ندارند
چه
رسد به بهره گیری از آنها.
 
خود مانی
هم
نمی داند که جبر و یا ضرورت به چه معنی است.
 
مانی
زمانی عضو طویله عکسعریت بوده 
و
 احتمالا در آن زمان چیزهایی از انتشارات حزب توده خوانده 
و این مفهوم فلسفی
 تصادفا 
در خاطرش مانده است.
 
۶
 اکنون 
شیعیان ایرانی دارند کم کم درمی یابند 
که
 این «مشیت و ضرورت تاریخی» خودساخته، 
ناکارا و ناشدنی است.
 
اگر به همین جفنگجمله مانی دقت شود،
 بی خبری او از معنای مفاهیم فلسفی آشکار می گردد.
 
مانی
خیال می کند که اعضای جامعه
زور می زنند و مفهوم می زایند.
 
مثلا
زور زده اند و مفهوم مذهبی مشیت الهی
را
زاییده اند.
 
بعد زور دیگری زده اند 
و
 مفهوم ضرورت تولد یافته است.
 
مانی 
بیشک 
نمی داند که مفهوم چگونه تشکیل می شود.
 
در هر صورت
شیعیان
پس از ۴۰ سال خرتوخر در طویله جماران
دریافته اند
که
مفاهیم خودساخته شان
به درد نمی خورند.
 
سؤال از مانی این است که دلیل به درد نخوردن مفاهیم
چیست؟
 
آیا مفهوم مشیت الهی
به درد عوامفریبی نمی خورد؟
 
آیا مفهوم جبر و یا ضرورت
برای تفکر دیگر کارایی ندارد؟
 
سؤال دیگر از مانی این است
که
مفهوم جبر و ضرورت با کدامین اضداد دیالک تیکی همراه اند؟
 
ضمنا
دلیل تشکیل مفهوم مشیت الهی
چیست؟
 
این مفهوم انعکاس انتزاعی کدامین واقعیات امور
 در
 آیینه ضمیر آدمیان است؟

۷
 اکنون 
شیعیان ایرانی دارند کم کم درمی یابند 
که
 این «مشیت و ضرورت تاریخی» خودساخته، 
ناکارا و ناشدنی است.
 
من ـ زور مانی از ناشدنی گشتن مفاهیم مشیت الهی و ضرورت تاریخی چیست؟
 
چگونه می توان فهمید که مفهوم مثلا آب و یا نان
شدنی است و یا ناشدنی؟
 
ادامه دارد. 
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر