۱۳۹۷ مرداد ۶, شنبه

مائوئیسم و رسالت تاریخی طبقه کارگر (۵۵)


پروفسور دکتر رولف ماکس
برگردان
شین میم شین

فصل پنجم

رابطه منفی و خصمانه مائوئیسم
با
رسالت تاریخی طبقه کارگر
مطابقت محتوای اجتماعی سیاست داخلی نیروهای گرد آمده دور مائوتسه تونگ
با
سیاست خارجی آنها.


۱۳۹
·    دستاوردهای مادی و اجتماعی طبقه کارگر و کلیه زحمتکشان چین در مجموع از سال ۱۹۵۸ تا سال ۱۹۶۵ نه فقط توسعه  نیافته اند، بلکه به دلیل کورس مائوئیستی، محدود گشته اند و بخشا از بین برده شده اند.

۱۴۰
·    متمایزیت و ناهمگونی درونی طبقه کارگر چین در این دوره (۱۹۵۸ ـ ۱۸۶۵) در مجموع افزایش یافته است.

۱۴۱
·    در پایان این دوره، طبقه کارگر چین «بنا بر ترکیب طبقاتی اش، به لحاظ پرولتریت کمتر از قبل گشته است.»
·    (لنین۷ «مجموعه اثار»، جلد ۳۳، ۱۹۷۱، ص ۲۴۲)
·    یعنی کمتر از سال های قبل از اجرای سیاست «جهش بزرگ به پیش» گشته است.

۱۴۲
·    موضع مائوئیست ها نسبت به طبقه کارگر چین، مطابقت خود را در موضع خصمانه آنان نسبت به طبقه کارگر بین المللی و نسبت به جنبش کمونیستی جهانی پیدا کرده است.

۱۴۳
·    رونق تمایلات مبتنی بر ابرقدرت طلبی مائوئیستی، تشکیل دهنده ریشه مشترک هم مقابله مائوئیسم با نقش جامعه ای طبقه کارگر در چین و هم مقابله آنها با رسالت تاریخی این طبقه است.

۱۴۴
·    در این رابطه بوده که مائوئیست ها به سیاستی روی آورده اند که در جهت گسست چین از سیستم جهانی سوسیالیستی بوده است.

۱۴۵
·    در پی آن، طبقه کارگر چین، هر چه بیشتر از جنبش بین المللی کارگری جدا و ایزوله شده است.

۱۴۶
·    در سال های ۶۰ هرچه بیشتر روشن شد که نیت حضرات مائوئیست، کنار نهادن (در پارانتز قرار دادن) طبقه کارگر چین از روندی است که به طرز قانونمند پیش می رود و در جریان این روند، بخش های ملی این طبقه در کشورهای سوسیالیستی باید به لحاظ اجتماعی و ایده ئولوژیکی به هم نزدیک تر شوند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر