پروفسور دکتر مانفرد بور
ولفگانگ پطر ایشهورن
الفرد کوزینگ
گونتر کروبر
برگردان
۵
مرحله مابعد لنینی
توسعه فلسفه مارکسیستی
ادامه
۱۸
· رابطه تنگاتنگ ماتریالیسم دیالک تیکی و ماتریالیسم
تاریخی با علوم منفرد و وظایف عملی جنبش کارگری امکان آن را پدید می آورد که
نتایجی که یک بار به دست آمده اند، به دگم های ابدی و حقایق مطلق بدل نشوند، بلکه
بطور لاینقطع در کوره پراتیک و در پرتو نتایج جدید علوم به محک بخورند، تدقیق و
تصحیح شوند.
۱۹
· ماتریالیسم دیالک تیکی و ماتریالیسم تاریخی ـ
مثل هر چیز دیگر در جهان ـ تابع توسعه عام و قانونمندی های دیالک تیکی است.
۲۰
· ماتریالیسم دیالک تیکی و ماتریالیسم تاریخی ـ به
مثابه جهان بینی طبقه کارگر و حزب مارکسیستی ـ لنینیستی آن و بمثابه شالوده فلسفی
سیاست احزاب مارکسیستی ـ لنینیستی و دول سوسیالیستی ـ آماج اصلی حملات ایدئولوگ
های بورژوائی است.
۲۱
· متدهائی که ایدئولوگ های بورژوائی برای بی
اعتبار ساختن ماتریالیسم دیالک تیکی و ماتریالیسم تاریخی در نظر طبقه کارگر به کار
می بندند، فوق العاده متنوع اند.
۲۲
· این متدها از فحاشی و هتاکی ضد کمونیستی شروع می
شوند و به تلاش های تئوریکی تخریبی محض خاتمه می یابند.
۳۳
· آماج مشترک آنها به شرح زیر است:
الف
· اولا بی اعتبارسازی ایدئولوژی سوسیالیستی بطور
عام و ماتریالیسم دیالک تیکی و ماتریالیسم تاریخی بطور خاص است.
ب
· ثانیا دور نگهداشتن توده زحمتکشان از ایدئولوژی
سوسیالیستی و سوق دادن آنها به منجلاب ایدئولوژی بورژوائی است.
۳۴
· آنها ـ به لحاظ تئوریکی ـ از سوئی ماتریالیسم
دیالک تیکی و ماتریالیسم تاریخی را به مثابه سیستمی از فرمول های منطقی توخالی
تلقی می کنند و مورد استهزاء و تحقیر قرار می دهند و از سوی دیگر، ماتریالیسم
دیالک تیکی و ماتریالیسم تاریخی را به مثابه مسیحیت انقلابی، بمثابه نوعی آموزش
نجات مذهبی قلمداد می کنند.
۳۵
· هدف آنها این است که از سوئی، محتوای علمی و
اعتبار عام قانونمندی های فرم های ساختار، حرکت و توسعه واقعیت عینی که بوسیله
فلسفه مارکسیستی کشف شده اند، مورد انکار قرار گیرد و از سوی دیگر، فونکسیون
انقلابی و جهاندگرگونساز تئوری مارکسیستی ـ لنینیستی که بر این شناخت علمی استوار
شده است، بی اعتبار گردد.
۳۶
· موفقیت های ماتریالیسم دیالک تیکی و ماتریالیسم تاریخی
در تفسیر جهان بینانه ی نتایج علوم مدرن و پیریزی متدئولوژیکی آنها و همچنین در
تحولات انقلابی مناسبات اجتماعی بر طبق قوانین عینی توسعه جامعه، بی اعتباری این اکاذیب
و تشبثات را به کرات اثبات کرده اند.
۳۷
· محبوب ترین متد منتقدین بورژوائی فلسفه
مارکسیستی ـ لنینیستی عبارت است از شقه شقه کردن مارکسیسم ـ لنینیسم، جدا کردن
اجزاء و عناصر متشکله آن از یکدیگر و مقابل هم قرار دادن آنها.
۳۸
· بر این مبنا ست که امروز انگلس را ضد مارکس
قلمداد می کنند.
· فردا لنین را ضد مارکس و انگلس جا می زنند
· و پس فردا، انگلس و لنین را ضد مارکس می دانند.
۳۹
· ولی با همه این تشبثات نمی توانند وحدت درونی و
یکپارچگی فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی را از بین ببرند.
· وحدت
ماتریالیسم با دیالک تیک را، وحدت ماتریالیسم دیالک تیکی با ماتریالیسم تاریخی را
و وحدت آموزش مارکس و انگلس و لنین را نابود سازند.
۴۰
· در سال های اخیر، تلاش می کنند تا حملات مستقیم
بر ضد ماتریالیسم دیالک تیکی و ماتریالیسم تاریخی را با رسوخ دادن اندیشه های
فلسفی بورژوائی در فلسفه مارکسیستی تکمیل کنند.
۴۱
· حضرات، این ترفند خود را تحت عنوان پلورالیسم
ضرور فلسفه مارکسیستی عملی می سازند:
· منظور حضرات، این است که فلسفه مارکسیستی باید
عناصر ماهوی نئوپوزیتیویسم، اگزیستانسیالیسم، استروکتورالیسم و دیگر جریانات فلسفی
ایدئولوژی بورژوائی را بپذیرد و به مثابه عناصر برابرحقوق تلقی کند.
۴۲
· فلسفه مارکسیستی اما میان معارف مثبت علوم منفرد
که به عنوان مثال در چارچوب نئوپوزیتیویسم و یا استروکتورالیسم بدست آمده اند و
ربطی به موضعگیری فلسفی اصلی آنها ندارند و محتوای فلسفی واقعی این جریانات که با
ماتریالیسم دیالک تیکی و ماتریالیسم تاریخی ناسازگارند، دقیقا تفاوت می گذارد.
۴۳
· از این رو ست که چالش با فلسفه بورژوائی معاصر،
ضمن حلاجی مسائل فلسفی که بوسیله توسعه علوم مدرن و پراتیک اجتماعی در عصر حاضر
مطرح می شوند، یکی از مهمترین وظایف فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی است.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر