جمعبندی
از
مسعود بهبودی
اندکی اندر باب ترس
۱
چرا باید ترس مان بریزد؟
۲
ترس مگه چیز بدی است؟
۳
ترس امری غریزی و طبیعی است و برای حفظ حیات واجب است و لازم است.
۴
آدم که آدم آهنی نیست تا ترس نداشته باشد.
۵
ضمنا
ترس
در دیالک تیک ترس و تهور وجود دارد.
۶
این به چه معنی است؟
۷
این بدان معنی است که
بدون ترس
تهور هم نمی تواند وجود داشته باشد.
۸
درست به همین دلیل
آنتونیو گرامشی
فرزانه پرولتاریا
می گوید:
کسی که ناسیونالیست نباشد، نمی تواند انترناسیونالیست باشد.
۹
چرا و به چه دلیل؟
۱۰
به این دلیل که
انترناسیونالیسم فقط در دیالک تیک ناسیونالیسم و انترناسیونالیسم وجود دارد.
یعنی به تنهایی وجود ندراد
هیچ چیز در هستی
به تنهایی وجود ندارد.
همه چیز در درابست دیالک تیکی وجود دارد.
۱۱
به همین دلیل
شعار پرولتاریای جهان متحد شوید
تصحیح و تدقیق دیالک تیکی می شود:
پرولتاریای همه کشورها (یعنی هم در مقیاس ملی و هم در مقیاس جهانی و بین المللی) متحد شوید.
آوا
در شب پایان نیافته سعدی
سیاوش کسرایی
چه سپید کوهساری، چه سیه ماهتابی
نرسد به گوش جز زاری و شیون عقابی
همه دره های وحشت، به کمین من نشسته
نه مقدرم درنگی، نه میسرم شتابی
به امید همزبانی به سکوت نعره کردم
نبیامدم طنینی که گمان برم، جوابی
همه لاله های این کوه ز داغ دل فسردند
چو نکرد صخره رحمی، چو نداد چشمه آبی
بنشین دل هوایی که بر آسمان این شب
ندمید اختری، کاو نشکست چون شهابی
به سپهر دیدگاهم، به کرانه نگاهم
نه، بود به شب شکافی و نه، از سحر سرابی
تن من گداخت در تب، عطشی شکافتم (شکافت مرا) لب
«سر آن ندارد امشب که بر آید آفتابی»
ویرایش
از
تارنمای دایرة المعارف روشنگری
اندکی اندر باب مزیت مضارع بر ماضی و مستقبل بر مضارع
۱
خودتان را با مادر و پدرتان مقایسه کنید.
۲
هر نسلی بهتر از نسل قبلی است.
۲
این قانون دیالک تیکی
در طبیعت هم معتبر است.
۴
هر درختی و هر حشره و حیوانی توسعه می یابد.
۵
استراتژی های مثلا استتار و یا شکار حشرات و پرندگان و حیوانات از آغاز این چنین حیرت انگیز نبوده اند.
۶
دلیل این بالندگی (توسعه و تکامل)
دیالک تیک پیوست و گسست است.
۷
دلیلش قانون دیالک تیک نفی نفی بی پایان است.
۸
والدین شما هم بهتر از والدین خویش اند.
۹
چون آنها هم بسان شما والدین خود را نفی دیالک تیکی کرده اند:
الف
یعنی جنبه های مثبت شان را به خدمت گرفته اند و تکامل بخشیده اند (پیوست نسل ها)
ب
و جنبه های منفی شان را نفی و حذف کرده اند. (گسست نسل ها)
۱۰
شما امروز به عوض چماق و چارق اجداد خود
قلم و تفنگ و کامپیوتر و چکمه و کفش در دست و پا دارید
۱۱
یعنی
چماق و چارق پدران و مادران را نفی دیالک تیکی کرده اید
خواجه شیراز
یاری (رفاقت) اندر کس نمی بینیم
یاران را چه شد؟
دوستی کی آخر آمد
دوستداران را چه شد؟
آب حیوان (آب حیات) تیره گون شد
خضر فرخ پی کجا ست؟
خون چکید از شاخ گل
باد بهاران را چه شد؟
کس نمی گوید که یاری (رفیقی) داشت حق دوستی
حق شناسان را چه حال افتاد
یاران را چه شد؟
لعلی از کان مروت
برنیامد
سالها ست
تابش خورشید و سعی باد و باران را چه شد؟
شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
مهربانی کی سر آمد
شهریاران (یاران شهر را، پادشاهان را) را چه شد؟
گوی توفیق و کرامت در میان افکنده اند
کس به میدان در نمی آید
سواران را چه شد؟
صد هزاران گل شکفت و بانگ مرغی برنخاست
عندلیبان را چه پیش آمد
هزاران را چه شد؟
زهره
سازی خوش نمیسازد
مگر عودش بسوخت
کس ندارد ذوق مستی
میگساران را چه شد؟
حافظ
اسرار الهی
کس نمی داند
خموش
از که می پرسی که دور روزگاران را چه شد؟
پایان
شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
مهربانی کی سر آمد، شهر یاران را چه شد؟!
حافظ
۱
دوره حافظ
دوره بغایت پر تلاطمی بوده است.
۲
در مدت عمر ۶۰ ساله حافظ
خطه فارس ۲۰ بار دست به دست می شود.
۳
یعنی هر سه سال
حمله ای
تخریبی
تسخیری
و
روی کار آمدن قلدری
۴
دلیل این حسرت خواجه به ماضی باید همین باشد.
۵
ولی مضارع
در هر حال
در تحلیل نهایی
بهتر از ماضی است.
۶
چرا و به چه دلیل؟
هی
گروهبان گارسیای دروغ پرداز دلار دروکن
۱
اولا کسی در ۶۰ سالگی به عشق نمی اندیشد.
۲
چون چیزهای مهم تری برای اندیشیدن دارد:
مثلا
بحران گذار از ضعف به زوال
کاهش قوه بینایی و شنوایی
لرزش ناگهانی پا ها و دست ها
زمین افتادن ها
زخم برداشتن ها
محتاج این و آن شدن ها
بی وفایی کودکان خویش تجربه کردن ها
پدر تجربه
ای دل
تویی
آخر ز چه رو
طمع مهر و وفا از پسران می داری؟
حافظ
احتمالا حتی در ۵۰ سالگی
۳
ضمنا
افندی
عشق چیزی غیر ارادی و غیر اختیاری است
۴
عشق مثل زلزله است
اصلا خبر نمی کند و به کسی امان نمی دهد که ایثار بکند و یا نکند.
۵
اگر وقت داشتی
به کرمانشاه بیا و ببین
۶
در طویله جماران تا دلت بخواهد
عشق داریم
از زلزله تا توفان
از اوین تا خاوران
اندکی اندر باب دیالک تیک ماسک ها و ماست مالی ها
۱
مشد علاء الدین
باید میان ۴ مفهوم زیر مرزبندی کرد تا از خودفریبی و عوام فریبی پرهیز ورزید:
الف
انقلابی
۱
پیش شرط انقلابی بودن
داشتن مغز اندیشنده در کاسه سر
و توان خود اندیشی و کل اندیشی (فلسفی اندیشی) است.
۲
بنابرین خر نمی تواند انقلابی باشد.
۳
مثال:
بهروز دهقانی در زباله اش تحت عنوان «ملخ ها»
خری را تصور و تصویر می کند که در حال نشخوار کردن است.
۴
در هر قدمی آذربایجان
خری عرعر میکند.
۵
بهروز و صمد و فدائیان فئودالی و ضمنا همین مش فرج
نمی دانند که خر جزو عرعر کنندگان است و نه جزو نشخوار کنندگان.
۶
این عاجز از تمیز گاو از خر هستند.
۷
اینها هرگز نمی توانند انقلابی باشند.
۸
اینها تازه
علامه های فدائیان فئودالی محسوب می شوند.
۹
سؤال این است که اینها
اگر انقلابی محسوب نمی شوند
چه محسوب می شوند؟
ب
قلابی
۱
اینها را می توان قلابی محسوب داشت.
۲
اینها ماسک انقلابی بر سر کشیده اند و خود را انقلابی جا زده اند.
۳
اگر کسی توان تفکر مفهومی داشته باشد و سخنان این هاا را تحلیل دیالک تیکی کند،
ماسک شان دریده می شود و ماهیت شان بر ملا می گردد.
۴
آنگاه دیگر حتی شیرخوارگان تحت تأثیر این «دشمنان بشر» قرار نمی گیرند و نفله نمی شوند.
به قول گوهر مراد فدای ک. خر نمی شوند.
۵ نمایشنامه انقلاب مشروطه. ساعدی دوست بهروز و صمد و جلال آل عبا و عادولف احمد شاملو)
پ
عنقلابی
۱
خیلی ها از فرط حواسپرتی و پرت بودن از مرحله
انقلابی را با عنقلابی عوضی می گیرند.
۲
فدائیان و مجاهدین و دیمدام و لیملام و غیره
نه
انقلابی
بلکه عنقلابی اند.
۳
یعنی برای صید شیرخوارگان شیرخوارگاه های کشور
(ماهیان کوچولو صمد بهرنگ)
به عوض کرم
عن
به قلاب بسته اند.
۴
دیروز احتمالا خود شما که هنوز عن فرند مان نکرده بودید
از همین عن ها به قلاب تان بسته بودید.
۵
عنی در زر ورق شعری از شفیعی بی شعور
و کلی هلهله و هورا از سرسپردگان ترامپ و لطان یابو
درو کرده بودید به زبان کور دوستانی.
ت
عنگلابی
۱
بعضی از عوامفریبان
انقلابی را با عنگلابی عوضی می گیرند.
۲
این جماعت بی شعور
با مفاهیم فلسفی و جامعه نشاسی مارکسیستی بیگانه اند
به همین دلیل
دچار اشتباه می شوند.
۳
در نتیجه به عنگلاب
انقلاب می گویند
و
به عنگلابی
انقلابی.
۴
سؤال این است که عنگلاب چیست و چگونه صورت می گیرد؟
۵
عنگلاب
در فرم های مختلف از انتخابات، قیام، کودتا و توطئه و ترور و غیره پیروز می شود:
۶
مثلا قبضه قدرت توسط باند هیتلر
به معنی پیروزی
عنگلاب بوده است.
۷
هیتلر
عن را گلاب کرده بود و به خورد خلایق خر داده بود و خودش هم سیر دل خورده بود.
در نتیجه همه از دم مست از عنگلاب بوده اند و جامعه بشری را به لجن و عن کشیده بوده اند.
۸
پیروزی شیخ بر شاه
به مدد عنقلابیون عیرانی از فدایی تا مجاهد و لیملام و دیمدام و غیره
هم
به معنی پیروزی عنگلاب بوده است.
۹
خمینی هم
بسان هیتلر
و تحت تأثیر جلال آل عبای فاشیست و فوندامنتالیست (پان اسلامیسم)
عن را گلاب کرده و به خرود خلایق خر داده است و همه از دم مست از عنگلاب بوده اند و هستند.
۱۰
اجامر امپریالیستی و صهیونیستی هم در همه کشورهای خاور
کسب و کارشان عنگلاب است.
۱۱
تجزیه عراق و تخریب و تسخیر فلسطین، لیبی و سومالی و سوریه و افغانستان و غیره
فرم های مدرن عنگلاب اند.
۱۲
شما
حزب توده
را
که
شاه و شیخ
به طرز خردستیزانه و خونین نابود کرده اند،
حزب کثیف توده
می نامید
ولی از شنیدن نام ترامپ و لطان یابو
سرمست می شوید.
۱۳
برای شما توله های فئودالی
حزب توده
منفور است.
۱۴
این نفرت شماها
طبقاتی
است.
۱۵
شما اصلا کاری به خطاها و خریت ها و خدمات حزب توده ندارید.
۱۶
توده ستیزی و یا کمونیسم ستیزی
را
شما ها با شیر مادر از آن خود می کنید.
۱۷
اصلا دست خودتان که نیست.
۱۸
فدائیان کثافت فئودالی
پس از ترور هر پاسبانی
اعلامیه های کودکانه منتشر می کردند
که
با مرگ بر حزب توده خاین
شروع می شد.
۱۹
آدم باید مغز خر خورده باشد
که
این زباله ها را انقلابی بنامد.
۲۰
حزب چپ
جریانی بورژوایی مثل حزب چپ آلمان است.
۲۱
ولی بهتر از فاشیسم و فوندامنتالیسم فدائیان خلق و اسلام و غیره است.
۲۲
حزب چپ هم باید بررسی شود.
احتمالا راسیونال تر از فدائیان امپریالیسم و صهیونیسم و فئودالیسم است
و
ضمنا از ایراسیونالیسم (خردستیزی) و فاشیسم (شاملوئیسم و شاملوچیسم) تا حدی فاصله گرفته است.
۲۳
واکنش منفی آنتی کمونیست های چپنما از مش فرج تا بقیه
به همین دلیل است.
ادامه دارد.
ویرایش:
پاسخحذفچه سپید کوهساری، چه سیاه ماهتابی
نرسد به گوش جز زاری و شیون عقابی