۱۳۹۷ فروردین ۱۰, جمعه

خرد ـ انسان ـ تاریخ (۴۳)



 
گوتفرید ویلهلم لایب نیتس
 (۱۶۴۶ ـ ۱۷۱۶)


پروفسور دکتر مانفرد بور
برگردان
شین میم شین

بخش چهارم
راجع به فلسفه گوتفرید ویلهلم لایب نیتس
 
۲۷
·     لایب نیتس تأکید دارد، که آغازگاهش، نخست توسعه علمی آن زمان بوده است. 

۲۸
·     درست به همین دلیل، یعنی درست به دلیل جدی گرفتن توسعه علمی زمانه خود، یعنی به دلیل سطحی و سرسری نگرفتن آن، به دلیل نتیجه برهنه و عریان تلقی نکردن آن و به قول هگل،  به دلیل «جنازه تلقی نکردن آن»، (یعنی به دلیل زنده اندیشی. مترجم) لایب نیتس به متافیزیک، یعنی به فلسفه رسیده است. 

۳۹
·     برای لایب نیتس، بسان پاسکال، «منطق عقل» که تحت سلطه «روح هندسه» بود، کفایت نمی کرد. 

۴۰
·     به همان میزان که لایب نیتس خود را با «روح هندسه» در پیوند حس می کرد، به همان میزان هم به اهمیت «درک الهامی کلیت، توتالیته» و نتیجتا به «منطق دل» وقوف داشت.  

۴۱
·     تصور اینکه در تفکر لایب نیتس خطوط ایراسیونال (ضد عقلی) بوده، خطا ست. 
·     درست، برعکس.
·     «درک الهامی کلیت، توتالیته»، لایب نیتس را از تحت تابعیت یکسان و بی تفاوت جهانتصویر مته متیکی ـ مکانیسیستی آن زمان قرار دادن طبیعت، جامعه و تفکر باز می دارد. 

۴۲
·     این واقعیت امر ضمنا حاوی فجر تفکر دیالک تیکی در فلسفه لایب نیتس است.

۴۳
·     لایب نیتس در آغاز توسعه تفکر دیالک تیکی ایستاده است که با هگل و به همت هگل به نقطه اوج موقتی اش و ضمنا به پایان موقتی اش خواهد رسید.
·     برای اینکه لایب نیتس تلاش داشت که کل طبیعت را به مثابه پیوند تأثیری بی پایانی در نظر گیرد. 

۴۴
·     این عالی ترین قانون تفکر لایب نیتس را تشکیل می داد. 

۴۵
·     لایب نیتس بدین طریق، در تفکرش را به روی پیوندهای دیالک تیکی باز نگه می داشت. 

۴۶
·     از این رو فلسفیدن لایب نیتس، فلسفیدن پیگیری است.
·     آن سان که او نمی تواند چیزی را در جهان به طور ایزوله و مجزا از چیزهای دیگر ببیند.
·     برای اینکه در قاموس او، همه چیز با همه چیز در پیوند است و همه چیز تحت تأثیر متقابل همه چیز است. 

۴۷
·     به نظر لایب نیتس، هر جزئی از جهان، جهان را به مثابه کل منعکس می کند.
·     (رپره سنتاسیو موندی)
·      و همه چیزهای جهان تشکیل دهنده کلیتی مؤثر بر یکدیگر است.
·     (هارمونی از قبل تثبت شده)

۴۸
·     جهان برای لایب نیتس، به همین دلیل از قرار زیر است:

الف

·     دیالک تیکی از وحدت و کثرت است.

ب

·     دیالک تیکی از پیوست و گسست است.

پ

·     دیالک تیکی از عام و منفرد است.

ت

·     دیالک تیکی از نسبی و مطلق است.

ث

·     دیالک تیکی از پایانمند و بی پایان است.

۴۹
·     بدین طریق، اصل درونی چنین جهانی، نیرو ست.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر