پروفسور دکتر مانفرد بور
پروفسور دکتر گرهارد بارچ
بخش سوم
مکان تاریخی فلسفه
فرانسیس بیکن
فرانسیس بیکن
(۱۵۶۱ ـ ۱۶۲۶)
فیلسوف و دولتمرد
انگلیسی
مؤسس امپیریسم
ماتریالیستی
بخش سوم
قسمت اول
۱
کونو فیشر
(۱۸۲۴ ـ ۱۹۰۷)
فیلسوف
نئوکانتیانیست
تاریخفلسفه نگار آلمانی
·
کونو فیشر در تاریخفلسفه نگاری بورژوایی، در اثری تحت
عنوان «فرانسیس بیکن و مکتب او»، به تأسی از هگل ارزیابی مناسبی از فلسفه بیکن
عرضه می دارد.
·
(کونو فیشر، «فرانسیس بیکن و مکتب او»، جلد ۴، ۱۹۲۳)
۲
·
کونو فیشر شعار بیکن را در کانون تحلیل خود قرار می دهد
که «حقیقت دختر زمان است.»
۳
·
کونو فیشر بدین طریق، آثار بیکن را به مثابه مرحله و
گشتاور توسعه ی تفکر بشری درک می کند و از اکتوئالیزاسیون های (فعلیت بخشی های)
غلط پرهیز می ورزد.
۴
·
کونو فیشر فلسفه بیکن را فلسفه ای در پیوند با زمان
معینی محسوب می دارد.
۵
·
کونو فیشر می نویسد:
·
«فرانسیس بیکن حقیقت را در زمان می جوید.
·
نه، به مثابه کاری اتمام یافته، بلکه ترقی یابنده.
·
خود بیکن هم به قضاوت روشن زمان تمکین می کند و تن در می
دهد.»
·
(ایضا همانجا، جلد دوم، ۱۸۷۵، ص ۲۹۴)
۶
·
کونو فیشر در جای دیگری می نویسد:
·
«رفرماسیون کلیسایی برای فرانسیس بیکن، حقیقت امر اتمام
یافته ای بوده است.
·
وضعیت عمومی بوده است:
·
در این زمینه، برای فلسفه انگلیس، کاری برای انجام وجود
نداشته است.
·
در حالیکه رفرماسیون کلیسایی در کلیسای دولتی انگلیس،
ثبات کسب کرده بود، رفرماسیون علمی، یعنی وسعت بخشیدن به افق دید دنیوی ـ
بشری اما برعکس، در جریان و در پیشرفت
بوده است.
·
وظیفه و رایش (خطه) فلسفه اینجا ست.
·
فرانسیس بیکن در می یابد که این خط فکری را باید با شعور
کامل پیش گیرد و پیش ببرد.
·
حقیقت دختر زمان است.
·
زمان، نو گشته است.
·
فهم زمان، یعنی وقوف به دلایل نو
گشتن فراگیر (همه جانبه) جهان.
·
بر اساس این نگرش، نوسازی فلسفه یعنی دمساز سازی آن با زمان.
·
فرانسیس بیکن وظیفه و حرفه خود را
در همین جا می داند و آن عبارت است از نوسازی فلسفه با توجه به روح زمان.»
·
(ایضا همانجا، جلد ۴، ۱۹۲۳، ص ۲۴)
۷
·
فرانسیس بیکن نیز عملا معنای تلاش خود را در نوسازی علوم،
چیزی جز دمساز سازی فلسفه با روح عصر خویش ندانسته است.
·
این نکته، البته با محدودیت هایی معتبر است.
۸
·
فیشر در شیفتگی نسبت به فرانسیس بیکن، دست به مبالغه می
زند.
۹
·
اگرچه درک و توضیح فرانسیس بیکن از زمان خود درست است، ولی ادعای کونو فیشر مبنی بر اینکه هوبس، جان لاک، برکلی، هیوم و حتی
ماتریالیسم فرانسه در قرن ۱۸ و مجموعه روشنگری فرانسه به طور کلی، «اخلاف» فرانسیس
بیکن بوده اند، قابل تأمل است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر