۱۳۹۶ مهر ۱۱, سه‌شنبه

سفری ـ نظری ـ ابراز نظری ـ گذری (۵۱۹)



جمعبندی
 از 
مسعود بهبودی

هنوزم بچگانه نقاشی می کشم
آدمک های من گردن هایی باریک، دستانی خالی  ودهانی بسته دارند
یک روز تصمیم می گیرم نقاش بزرگی شوم
آن وقت است 
که
گوسفندی می کشم که بوی گرگ می دهد

حریف

ویرایش: 
 
نقاشی می کنم و نه نقاشی می کشم.




کسی که بچگانه نقاشی می کند
بدشواری می تواند
بو و طعم و امثالهم 

را
 نقاشی کند.



از قرص های خوب تا آدم های «خوب»

هیچ وقت قرص های خوب که حال آدم را خوب می کنند
جای آدم های «خوبی» را که دل آدم را قرص می کنند، نمی گیرند.
حریف


۱
فرق قرص های خوب با آدم های «خوب» این است
که قرص های خوب حاوی اصالت اند، ولی آدم ها به اصطلاح خوب اند.


۲
یعنی فاقد اصالت اند.


۳
یعنی تصنعی و قلابی اند.


۴
یعنی در تئاتر زندگی آدم های ساده لوح
نقش بازی می کنند.


۵
یعنی از یاران زبانی اند.


۶
قرص های خوب اما یاران جانی (عملی، واقعی) مشروط اند.


۷
یاران زبانی مثل «یاران» جمارانی اند.


۸
«یاران» جمارانی
یاران زبانی در ظاهر اند
و
«یاران» جانی (جنایت پیشه، جلاد) در باطن اند.


۹
دلا
یاران سه قسم اند
ار بدانی:
زبانی

 اند
و
نانی 

اند
و 

جانی

الف
به نانی، نان بده
از در مرانش


ب
فرامش کن تو «یاران» زبانی


پ
ولی یاران جانی را به دست آر
حذر کن از جماران تا توانی



از مشخصات تا مجردات

خدا یعنی خود آ
یعنی چیزی که فاقد علت است.
یعنی معلول بی علت
حریف بی خبر از قانون علیت


۱
خدا چیست؟


۲
معلولی نمی تواند وجود داشته باشد که علتی نداشته باشد. 


۳
علتی هم نمی تواند وجود داشته باشد که معلول علت دیگری نباشد.


۴
ولی صرفنظر از آن،
خدا چیست؟ 


۵
وقتی می گوییم درخت و یا دختر و یا اسب
منظور مان چیست؟


۶
درخت و دختر و اسب چیستند؟ 


۷
چگونه به وجود آمده اند؟


۸
درخت و دختر و اسب که فقط در ذهن ما هستند. 


۹
در خارج از ذهن ما
سرو و صنوبر و نارون وجود دارند.
سکینه و صغری و کبری وجود دارند.
اسب تازی و اسب گاری و غیره وجود دارند


استحاله منجی به ناجی
(تبدیل نجات دهنده به نجات یابنده)
 
۱
محتوای دوران ما گذار گلوبال (تمام ارضی) به سوسیالیسم است. 


۲
ولی سوبژکت (فاعل) این گذار
گیج است. 


۳
مانی پولیزه اش کرده اند.


۴
ضمنا
از بس سرش زده اند، که مغزش از کار افتاده. 


۵
سرگیجه گرفته. 


۶
به همین دلیل
به لاشخورها رأی می دهد. 


۷
منجی (نجات دهنده ی) خود را نه در خود (نه در آیینه به قول فروغ فیلسوف)
بلکه در لاشخور می بیند.


۸
درد هم همین است.
 

تو اول بگو با کیان زیستی
من آنگه بگویم که که تو کیستی

۱
توهین به مقدسات این و آن
به هر بهانه ای
کسب و کار لات ها و لاشخورها ست.

۲
تو نظرات خرافی را با دلایل تجربی و منطقی به چالش بکش.

۳
ضمنا الترناتیو و بدیل بهتر خود را هم ابلاغ کن.

۴
خطر آن می رود که تو جامعه را اخلاق زدایی کنی و به جنده خانه مبدل سازی

۵
چیز واحدی را از مواضع چه بسا منفی تر هم می توان نقد کرد.

۶
فوندامنتالیسم و فاشیسم هم سرمایه داری را  از در عقب
به نیت عوامفریبی
«نقد» می کنند.

۷
هر گردی گردو نیست.



در زندگی به هیچ کس و هیچ چیز
حتی به سایه ات
اعتماد نکن
چون در تاریکی تنهایت می گذراد.
حریف


اعتماد و سوء ظن
از مفاهیم فئودالی و قرون وسطایی اند و باید مورد تأمل قرار گیرند.


۱
اعتماد و سوء ظن
به شرطی رواج پیدا می کنند که آدم
سلب آدمیت شده باشد.


۲
یعنی خرد زدایی شده باشد.


۳
یعنی خر شده باشد.
با پوزش از خر که خر نیست و تیز اندیشنده تر از خران دوپا ست.


۴
اعتماد و سوء ظن
وقتی مفهومیت (مفهوم وارگی) کسب می کنند که فرد فاقد توان تفکر باشد.


۵
یعنی عاجز از خوداندیشی باشد.


۶
یعنی عاجز از تجزیه و تحلیل چیزها و آدم ها و اندیشه ها باشد.


۷
کسب توان تفکر مفهومی
به همین دلیل
فاتحه بلندی بر مفاهیم فئودالی و قرون وسطایی اعتماد و سوء ظن است.


۸
آموزش تعریف مفاهیم فلسفی و فلسفی اندیشی
شروغ بی نیازی از مفاهیم فئودالی و قرون وسطایی از قبیل اعتماد و سوء ظن و وفا و عهد و پیمان و این و آن است.


۹
فلسفی اندیشی (خردگرایی طراز نوین) به معنی خروج از خطه خریت و ورود به عالم آدمیت است.


۱۰
یکی از دلایل بی پایگی (سستی) مفاهیم فئودالی و قرون وسطایی اعتماد و سوء ظن
ضمنا
این است که اعضای جامعه
همیشه همان نیستند.
تا کسی روی شان حساب کند و آنها را معتمدالدوله تصور کند.


۱۱
نان در جامعه بشری به یک قیمت نمی ماند
آدم ها هم در یک موضع درجا نمی زنند.


۱۲
پارسای امروز می تواند جزو مفسدان فردا باشد و بر عکس.


۱۳
پس
پیش به سوی خود اندیشی (هماندیشی با خود) و هماندیشی با همنوع


۱۴
در روند هماندیشی
آدم هم خود را می شناسد و هم همنوع خود را و جامعه خود را.


۱۵
یکی از دلایل اتلاف میلیاردها دلار برای جاسوسی و خبرچینی
رواج کماکان همین مفاهیم فئودالی و قرون وسطایی اعتماد و سوء ظن
و
پرهیز از خود اندیشی و هماندیشی است.


۱۶
مثال
اگر کسی رسالات و حکایات و شکایات آیات عظام را بررسی کرده بود
دیگر خر نمی شد و به این کثافات آخرالزمان تره خرد نمی کرد
چه رسد به اعتماد به اینها


انگار از خواب پریده ای و فکر کرده ای که از قافله جا مانده ای و این همه پست منتشر می کنی.
غضنفر غافل وامانده 


۱
دیر است غافلا.


۲
رفته است قافله و غافل در خواب.


۳
اگر منافع طبقاتی غافلان
اجازه حمایت از روشنگری نمی دهد،
بهتر است که حداقل خاموش باشند
و

 بگذارند تا سگان توده پارس بردارند
حتی اگر غافلان پنبه در گوش خواب آلوده نشنوند.


۴
برای اینکه هر پارسی
خواه و ناخواه
پژواکی در پی دارد. 


۵
به قول حریفی:
تنها صدا ست که می ماند.


۶
پارس
صدها بار بهتر از عرعر و خرناسه و خر و پف و پنبه است




تخریب طبیعت
ناشی از سیستم به تعویق افتاده سرمایه داری است و نه انسان.

۱
سیستم اجتماعی اگر کهنه شود و تن به تدفین خود ندهد
به مزاحمی مبدل می شود و شده است.

۲
انسان
از نباتات و جانوران حراست به عمل می آورد.

۳
به کشاورزی، گل پروری، گلکاری، درخت پروری، باغبانی، دامپروری و دامداری می پردازد.

۴
یعنی از طبیعت مثل مردمک چشمش دفاع می کند و ضمنا آن را توسعه می دهد و تکثیر می کند.

۵
انسان
به عنوان مثال
نباتات را و جانوران را
به هم پیوند می زند و انواع نوینی از آنها تشکیل می شوند.

۶
استر و یا قاطر و خیلی از حبوبات و دانه ها و ریشه ها و گلها و میوه جات نتیجه مداخله مثبت انسان اند.

۷
ولی در جنگ های فئودالی و برده دارای و بویژه در جنگ های امپریالیستی تخریب طبیعت هم صورت می گیرد.

۸
این طبیعت ستیزی ناشی از نظامات کهنه گشته اند که تن به تدفین خود نمی دهند.

۹
انجام انقلابات اجتماعی
برای ممانعت از تخریب طبیعت هم است.

۱۰
کمونیسم برای برقرار هارمونی از بین رفته هم است.

۱۱
کمونیسم فقط به نفع فرزندان حوا و آدم نیست
به نفع طبیعت هم است.



انعکاس واقعیت عینی 
(عکسبرداری ذهن از چیزی و یا عکس اندازی چیزی در آیینه ذهن)
چه مستقیم و چه غیرمستقیم،
چه باواسطه
(مثلا از طریق خواندن چیزی در کتاب و یا دیدن چیزی در فیلم و شنیدن چیزی در کاست و سی دی و یا در سخنان همنوع)
و چه بیواسطه
روند شورانگیز بغرنجی است.

۱
چه بسا فرد متوجه انعکاس خیلی از چیزها در آیینه ذهنش نمی شود.

۲
چون انعکاس خاصیت ماده است و مغز چیزی مادی است.

۳
به همین دلیل خیلی چیزها در آیینه ذهن فرد منعکس می شوند و در اعماق روح و روانش انبار و تلنبار می شوند.

۴
بعد به بهانه ای
مثلا در هماندیشی با کسی
از اعماق کنده شوند و تبیین یابند.

۵
بدین طریق خود فرد هم
در هماندیشی
مثلا در نوشتن کامنتی، تحلیل شعری و یا تحلیل اندیشه ای و یا در بحثی
غافلگیر می شود.

۶
می جوشد از درونش اندیشه های تازه

۷
لزوم هماندیشی با همنوع و یا خوداندیشی (هماندیشی با خویشتن خویش)
به همین دلیل هم است:
هماندیشی 
فرد را به تأمل برمی انگیزد 
و 
انعکاسات ته نشین شده در ذهن و پاسیو مانده در اعماق
احیا و اکتیو می شوند.

۸
به همین دلیل هیچ چیز (هیچ اندیشه) از صفر شروع نمی شود.

۹
حتی اختراعات و اکتشافات
از صفر شروع نمی شوند.
 
 
نه.

۱
درست برعکس.

۲
ببرکت انسان
اکنون صدها نوع گندم و سگ و گل و گاو و گوسفند و غیره داریم.

۳
انسان هم جزئی از طبیعت است که اجتماعی شده است.

۴
انسان تا ابد طبیعی خواهد ماند.

۵
اشیاء و موجودات طبیعی خواهران و برادران انسان اند.

۶
میان نباتات و جانوران و انسان همزیستی مبتنی بر سود متقابل برقرار است:
در بیولوژی
سیم بیوز
نامیده می شود.

۷
تخریب محیط زیست در اثر بحران عمومی سرمایه داری است.
بحران ئوکولوژیکی

۸
با نفی نظام سرمایه داری و گذار به کمونیسم
هارمونی بربادرفته و از یاد رفته میان طبیعت و انسان
دوباره برقرار می شود:
کمونیسم = هومانیسم + ناتورالیسم (انسانگرایی + طبیعتگرایی)
 
 
اندکی اندر باب تجزیه طلبی
 
تجزیه
را باید
در
دیالک تیک تجزیه و ترکیب
درک کرد و توضح داد.

۱
هر تجزیه ای با ترکیبی توأم است:

مثال

الف
یوگوسلاوی تجزیه شد

ب
جماعتی که سال ها در صلح و صفا زیسته بودند
همدیگر را قتل عام کردند.

پ
بعد تک تک اجزاء تحت نظارت امپریالیسم
به اتحادیه اروپا پیوستند. (ترکیب)

۲
هر ترکیبی با تجزیه ای توأم است:
عراق و ایران و سوریه و ترکیه تجزیه خواهند شد
تا کردستان بزرگ تشکیل شود.
دریایی از خون خلق ریخته خواهد شد.

۳
بعد تجزیه دیگری برای تشکیل
ترکستان بزرگ
بازهم دریایی از خون فرزندان خلق ریخته خواهد شد

۴
برای تشکیل فارسستان بزرگ به همچنین.

۵
بعد لرستان بزرگ

۶
بلوچستان بزرگ

۸
قصه سر دراز دارد

۹
بعد اسلامستان سنی بزرگ تشکیل خواهد شد

۱۰
اسلامستان شیعی بزرگ

۱۱
بودستان بزرگ
 
۱۲
بهانه لا تحد و لا تحسی هست برای خونریزی و خاوران سازی



 ۱۳
اگر کودک هنوز نشاشیده شب هم دراز است

۱۴
بعد اسلامستان سنی بزرگ تشکیل خواهد شد


۱۵
اسلامستان شیعی بزرگ ...


۱۶
بودستان بزرگ ....


۱۷
هندوستان بزرگ ......


  
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر