پروفسور دکتر گونتر
کروبر
پروفسور دکتر هلموت
میلکه
برگردان
شین میم شین
۱۰
· این نظر درست است که بسیاری از معارف مکسوبه ی
انسان ها در طول تاریخ دراز علم، در
مراحل بعدی توسعه علمی، تصحیح، تدقیق و بوسیله معارف عامتری بطور دیالک تیکی نفی
شده اند.
· این اما هرگز بدان معنی نیست که قابل شناخت بودن جهان در هر لحظه تاریخی، فقط یک
شناخت نسبی بوده است.
۱۱
· چنین نتیجه گیری ئی به یک خطای سمانتیکی آلوده است:
· قابل شناخت بودن جهان بدان معنی نیست که معارف ما حتما باید کامل و
اتمام یافته باشند، یعنی بی نیاز از نفی باشند.
۱۲
· قابل شناختبودن جهان ـ قبل از همه ـ بدان معنی است که ماهیت چیزها، ساختارها، روابط و روندها بدرستی انعکاس می یابند و نیل به کمال ـ بطورکلی ـ در
یک ترقی بی
پایان تاریخی حاصل خواهد آمد.
۱۳
· انکار این مسئله، بدان معنی است که ما با استناد
به اینکه هزاران سال بعد هم همچنان نامعلومی
وجود خواهد داشت، نتیجه بگیریم که جهان
غیرقابل شناخت است.
۱۴
· همراه با نسبیت
معارف بیشمارعمدتا مربوط به پیوندهای
تئوریکی، مجموعه عظیمی از معارف معتبر
ماندگار راجع به جزئیات چیزها نیز وجود دارد:
الف
· مثلا راجع
به خواص شیمیائی و فیزیکی عناصر و مواد شیمیائی
ب
· راجع به روابط
فنی بغرنج که برمعارف کاملا تضمین شده فیزیکی مبتنی اند و غیره.
۱۵
· این حقیقت امر که بسیاری از معارف مکسوبه انسانی خصلت حقایق نسبی را دارند، به این دلیل است که
شناخت انسانی همیشه باید برسطح توسعه پراتیک
اجتماعی انسان ها و رشد علوم مبتنی
باشد.
۱۶
· به قول کلاسیک های مارکسیسم، «ما فقط بنا بر شرایط دوران خود و تا درجه ای که این شرایط اجازه می
دهند، می توانیم بشناسیم.»
· (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۰،
ص ۵۰۸)
۱۷
· محدودیت های معرفتی تاریخا مشروط نسبی وجود دارند.
· ولی محدودیت های
معرفتی اصولی و مطلق هرگز نمی توانند وجود داشته باشند.
۱۸
· ماتریالیسم دیالک تیکی بنا بر خوش بینی معرفتی علمی خویش خواهان توسعه هرچه بیشتر علوم و لذا خواهان توسعه هرچه بیشتر جامعه است.
۱۹
· مطلق کردن گشتاور نسبی در تاریخ شناخت
به معنی خالی کردن زیر پای ماتریالیسم دیالک تیکی در رابطه با دیالک تیک حقیقت
نسبی و حقیقت مطلق است.
· مراجعه کنید به شناخت، مسئله اساسی فلسفه، پراتیک در تارنمای دایرة المعارف
روشنگری.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر