۱۳۹۶ شهریور ۹, پنجشنبه

تأملی بر تفسیری از «لبخندی» که لبخند نیست. (۲)


تأملی
بر 
تفسیری از «لبخندی»
 که
 لبخند 
نیست.

ویرایش و  تحلیل
از
میم حجری

سرچشمه:
آینده ما
۲۸ مرداد و اندیشه هائی در باره یک لبخند
رضا نافعی
 

«عصر ۲۷ مرداد
آقای هندرسون
سفیر کبیر  آمریکا
به ملاقات دکتر مصدق رفت و صریحا اعلام نمود:
«چون دولت امریکا
 ایران
 را
در کام کمونیسم می بیند
 و
 کشورتان در اختیار توده ای ها ست،
دیگر رابطه ای با شما نخواهد داشت.»

دکتر مصدق جواب داد:
«من الان دستور می دهم جلوی تظاهرات توده ای ها را بگیرند.»
(عمیدی نوری به نقل از روزنامه اطلاعات ۲۷ مرداد ۱۳۵۳)
 
ما
قبل از پرداختن به تفسیر پدرمان
 از 
«لبخندی» که لبخند نیست،
به 
همین سخن سفیر امپریالیسم یانکی خطاب به دکتر مصدق 
می پردازیم:
 
۱
«عصر ۲۷ مرداد
آقای هندرسون
سفیر کبیر  آمریکا
به ملاقات دکتر مصدق رفت 
 
سؤال
این است 
که
هندرسون
چرا شب ۲۷ مرداد به دیدار امیدواران به رحمات امپریالیسم یانکی می رود
و
نه
مثلا یک هفته پیش؟
 
نکند
به
امپریالیسم یانکی
در همان روز
 وحی منزل نازل شده و از وضع ایران باخبر گشته است؟

۲
«عصر ۲۷ مرداد
آقای هندرسون
سفیر کبیر  آمریکا
به ملاقات دکتر مصدق رفت و صریحا اعلام نمود:
«چون دولت امریکا
 ایران
 را
در کام کمونیسم می بیند
 و
 کشورتان در اختیار توده ای ها ست،
دیگر رابطه ای با شما نخواهد داشت.»
 
سؤال ناقابل دیگر این است
که
من ـ زور هندرسون ها
 از 
مفهوم منفور کمونیسم چیست؟
 
اصلا
من ـ زور از مفهوم «در کام کمونیسم بودن»
چیست؟
 
۳
ما
که
دیگر خر نیستیم
فکر می کنیم 
که
 اصطلاح «در کام چیزی بودن»
به معنی خطرناک و مهیب و مهلک تلقی کردن 
آن چیز منفور است:
مثلا در کام اژدها بودن.
 
یا
در کام آتش بودن.
 
از مشد هندرسون باید پرسید:
این کمونیسم منفور شبیه آتش و اژدها
در همین ساعات و ایام
تحول کیفی یافته و منفور و ملعون و مهیب گشته است
و
یا
از همان آغاز
همین بوده است؟
 
۴
چون
همین کمونیسم منفور و ملعون و مهیب و مهلک
همین چند سال قبل
متحد اصلی امپریایلسم یانکی و بانکی و مانکی
در جنگ
 جهانی امپریالیستی دوم
 بوده است.
 
اگر کمونیسم چیزی منفور و ملعون و مهلک و مهیب بوده،
پس چرا بریتانیای کبیر و امریکای صغیر
با آن،
پیمان اتحاد بر ضد فاشیسم و نازیسم و میلیتاریسم (ژاپن)
 بسته اند
و
 تا پایان جنگ بر آن وفادار مانده اند؟

آخر ای اشرار جهانی
چه کسی
 با
 آتش و اژدها
 پیمان اتحاد می بندد
که
شما بسته اید؟

۵
«عصر ۲۷ مرداد
آقای هندرسون
سفیر کبیر  آمریکا
به ملاقات دکتر مصدق رفت و صریحا اعلام نمود:
«چون دولت امریکا
 ایران
 را
در کام کمونیسم می بیند
 و
 کشورتان در اختیار توده ای ها ست،
دیگر رابطه ای با شما نخواهد داشت.»
 
 محتوای معنوی این
 اصطلاح «در کام کمونیسم بودن»
در مفهوم امپریالیستی دیگری
از صراحت گذرانده می شود:
در
 مفهوم معروف «خطر کمونیسم»
 
اگر کسی به مدفوعات و فیلم های فاشیستی و امپریالیستی نظر اندازد،
خواه و ناخواه
متوجه می شود
 که
بلشویک ها = روس ها 
در هیئت هیولایی وارد صحنه می شوند.

در هیئت هیولای کریه المنظری
 
این بدان معنی است
که
ایده ئولوژی فاشیسم و نازیسم و میلیتاریسم
را
امپریالیسم یانکی
تداوم می بخشد و توسعه می دهد.
 
مفهوم امپریالیستی «خطر کمونیسم»
 یکی از مهم ترین و بی شرمانه ترین و ضد علمی ترین و ضد منطقی ترین مفاهیم آنتی کمونیستی است.

۶

«عصر ۲۷ مرداد
آقای هندرسون
سفیر کبیر  آمریکا
به ملاقات دکتر مصدق رفت و صریحا اعلام نمود:
«چون دولت امریکا
 ایران
 را
در کام کمونیسم می بیند
 و
 کشورتان در اختیار توده ای ها ست،
دیگر رابطه ای با شما نخواهد داشت.»
 
سؤال ناقابل دیگر 
از مشد هندرسون این است
که
هیولای کمونیسم
آخر چه هیولایی است
که
برای رهایش بشریت از طاعون فاشیسم،
۲۵ میلیون نفر از عزیزان خود
را
فدا کرده است؟
 
کدام اژدهایی مهیب مهلک خطرناکی
قدمی برای سعادت کسی برمی دراد 
و
از
دار و ندار خود می گذرد؟
 
مردم بینوای اتحاد شوروی
در محاصره قوای قسی القلب خونخوار فاشیسم،
چه بسا
از 
فرط گرسنگی
 از
 گوشت شهیدان خود 
تغذیه کرده اند و جنون گرفته اند.
 
برای تمیز کمونیسم از کاپیتالیسم
فقط کافی است
که
به مقایسه واکنش امپریالیسم فرانسه 
نسبت به حمله ارتش هیلتر 
با 
واکنش کشور شوراها
بپردازیم
تا مسئله خر فهم شود
و
مشد هندرسون هم بفهمد:
ارتش امپریایلسم فرانسه
علیرغم داشتن تعداد نظامیان بمراتب بیشتر از نظامیان فاشیسم 
و 
علیرغم در اختیار داشتن تسلیحات پیشرفته تر
در طرفة العینی تسلیم فاشیسم شد
و
 حتی 
بخشی از طبقه حاکمه امپریالیستی
به همکاری (کولابراسیون) عملی و نظری و ایده ئولوژیکی
با 
فاشیسم کمر بست 
و 
حکومت دست نشانده فاشیسم آلمانی 
در بخشی از فرانسه تشکیل شد.
 
چگونه می توان شرم نکرد  
و
از
 اژدهای کمونیسم دم زد؟

۷
«عصر ۲۷ مرداد
آقای هندرسون
سفیر کبیر  آمریکا
به ملاقات دکتر مصدق رفت و صریحا اعلام نمود:
«چون دولت امریکا
 ایران
 را
در کام کمونیسم می بیند
 و
 کشورتان در اختیار توده ای ها ست،
دیگر رابطه ای با شما نخواهد داشت.»
 
علاوه بر این،
فرض کنیم که توده و حزب توده
در شرایط قبضه قدرت در ایران آن زمان بوده است.
 
این چه ربطی به هندرسون و امپریالیسم یانکی دارد؟
 
مگر ملل جهان قرار نبوده 
که
از حق تعیین سرنوشت خود برخوردار باشند؟
 
۸
گذشته از اینها
چرا و به چه دلیل
باید
امپریالیسم یانکی
به دلیل سمتگیری توده ای ایران
با آن قطع رابطه کند؟
 
مگر  
امپریالیسم یانکی
با کشورهای سوسیالیستی رابطه ندارد؟
 
چگونه می توان ذره ای مغز در کله داشت،
با کشورهای سوسیالیستی روابط حسنه داشت
و
با ایرانی که هنوز اندر خم یک کوچه است،
به بهانه سمتگیری توده ای
قطع رابطه کرد؟
 
این هنوز چیزی ینست.
 
چیزتر از چیز
واکنش دکتر مصدق خیلی خیلی ملی
 به
 تهدید مأمور امپریالیسم یانکی
است:
 
۹
دکتر مصدق جواب داد:
«من الان دستور می دهم جلوی تظاهرات توده ای ها را بگیرند.»
 
معلوم نیست 
که 
 دکتر مصدق
دکترای خود را از کدام طویله گرفته است.
 
چون
شخصیت و آزادی و استقلال فکری و عملی
 پیشکش،
مصدق 
از نعمت  شعور بکلی بی بهره مانده است.
 
می توان گفت 
که
دکتر مصدق
اصلا توان تفکر ندارد.
 
دکتر مصدق
بسان سگ ولگردی تیپا می خورد و دم تکان می دهد.
 
این هم هنوز چیزی نیست.
 
۱۰
دکتر مصدق جواب داد:
«من الان دستور می دهم جلوی تظاهرات توده ای ها را بگیرند.»
 
دکتر مصدق خیلی خلیلی ملی از در عقب
در شب ۲۷ مرداد
دستور جلوگیری از تظاهرات حزب مظلوم و مبارز توده  
را
صادر می کند.
 
یعنی
عملا مانع حضور توده در میدان نبرد اجتماعی می شود
و
پیروزی کودتای امپریالیستی را تسهیل می کند.
 
آنگاه
زباله هایی خرتر و خردستیزتر از مصدق،
دهه های متمادی
شریف ترین حزب توده 
را
خاین قلمداد می کنند.
 
آن سان که امر به خود اعضای حزب بینوای توده هم مشتبه می شود
و
خیال می کنند که خاینین مادر زاد هستند.
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر