پروفسور دکتر هلموت لانگه
استاد دانشگاه برمن (آلمان)
فصل ۲۲
فنفلسفه
(تکنیکفلسفه)
برگردان
شین میم شین
پیشکش
به
عبد الصمد کامبخش
چشم و چراغ توده
بخش اول
فنفلسفه به مثابه رشته علمی
فرعی (حاشیه ای)
ادامه
۲۵
·
از سوی دیگر، علمای علوم اجتماعی و نمایندگان دیگر رشته
های غیرفنی مجبور می شوند که فهم نسبتا بی تمایز خود راجع به فن و توسعه فنی را
وسعت بخشند.
·
اثر هر دو (اگر هم نه در موضوع اصلی)، اما در توسعه اخیر
فنفلسفه ته نشین می شوند.
۲۶
·
فنفلسفه در مقایسه با دیگر رشته های علمی، بلحاظ محتوا
تاکنون رشته علمی فرعی و حاشیه ای کمتر توسعه یافته و بلحاظ نهادی، به طرز ضعیفی
همپیوند گشته ای را تشکیل می دهد.
·
اشتروکر از «مجموعه ـ مقالات ـ فنفلسفه» سخن می گوید.
·
(اشتروکر، «فنفلسفه»، ص ۲۹۸ )
۲۷
·
در رابطه با مسائل فنفلسفی تا همین امروز هنوز ارگان
انتشاراتی خاصی وجود ندارد.
·
در رابطه با عرصه مهندسی مراجعه کنید به آثار زیر:
·
«فن و علم»، مجله ماهانه انجمن مهندسین آلمان، جلد ۱،
۱۹۰۸، سالنامه ۳۷ (۱۹۴۴)
·
«فن و فرهنگ»، مجله ماهانه انجمن مهندسین آلمان، ۱۹۱۰،
سالنامه ۳۲ (۱۹۴۱)
·
«فن به پیش»، انجمن فنی آلمان، ۱۹۲۲
·
۱۹۳۴ ـ ۱۹۴۴، «فن آلمانی. مجله فنی ـ سیاسی»، تودت
·
بعد از ۱۹۴۵، «هومانیسم و فن»، انجمن دوستداران دانشگاه
فنی، برلین ۱۹۷۶)
۲۸
·
مجموعه آثار مربوط به فنفلسفه به همین دلیل از مقالات
منفرد هرازگاهی تشکیل می یابد که در مجلات (ارگان های) متفاوت منتشر شده اند.
·
انتشار آثار فنفلسفی در مجلات رشته فلسفه استثناء است و
نه قاعده.
·
انجمن مهندسین آلمان، پیگیرتر از همه به مسائل فنفلسفی
پرداخته است.
·
بویژه در سال های پس از جنگ جهانی دوم در گروه اصلی
موسوم به «انسان و فن»
·
(توچل، «مبارزه طلبی فن. شرایط و اثرات اجتماعی توسعه
فنی» ۱۹۶۷)
۲۹
·
پیش شرط مادی تشکیل فنفلسفه مستقل و بطور سیستماتیک
شکوفاگشته، عبارت است از رونق نسبتا زنده و پیگیر خود فن و گسترش چشمگیر تآثیرات
اجتماعی این روند.
·
این پیش شرط بسته به این است که بهره وری از سرمایه
چگونه به شیوه تولید اجتماعا تعیین کننده بدل می شود و روند تغلیظ و تمرکز سرمایه،
چگونه به روند بازتولید اقتصادی و حیات اجتماعی در کلیت آن هر چه قوی تر خطوط
مونوپولکاپیتالیستی (انحصاری ـ سرمایه داری) اعطا می کند.
·
به عبارت کوتاه، بسته به فراتر روی عصر بورژوایی به پله
توسعه امپریالیستی است.
۳۰
·
ارنست کاپ در سال ۱۸۷۷ با اثری تحت عنوان «مقدمات
فنفلسفه» جسارت آن را داشته که واژه های «فن» و «فلسفه» را با هم ترکیب کند.»
·
(ارنست کاپ، «راجع به تاریخ پیدایش فرهنگ از نقطه نظرات
نوین»، ۱۸۷۷)
۳۱
·
انجمن مهندسین آلمان، در سال ۱۹۷۸، به قدردانی از ارنست
کاپ، اثر او را مجددا به چاپ رساند.
·
ولگاست و بانزه در اثر خود تحت عنوان «فن و فلسفه. راجع
به تاریخ و نقد شرایط و فونکسیون های فنفلسه بورژوایی»، ۱۹۷۹، ص ۲۶۸، در تذکر ۲۳،
به مؤلفین زیر در فنفلسفه اشاره کرده اند:
·
باوئر
·
نوار
·
کامارش.
·
انگلمایر، «فنفلسفه»، رشته پژوهشی نوین
·
جزوه، دفتر شماره ۵۶۴ (۱۸۹۹ ـ ۱۹۰۰)، اینجا دفتر شماره
۵۶۵، ص ۷۰۷)
۳۲
·
از اواخر قرن ۱۹ تعداد اشارات به فنفلسفه افزایش یافت.
·
این اشارات اما ناپیگیر ماندند.
·
تنها در فاصله زمانی میان نقطه عطف قرن و جنگ جهانی اول
می توان از بحث های فنفلسفی سخن گفت.
·
در این دوره، علاوه بر انتشار مطالب روزافزون، مقالات
هرازگاهی، اثار مونوگرافیکی نیز منتشر می شوند.
·
(مونوگرافی به کتابی اطلاق می شود که مختص به توضیح همه
جانبه و کامل موضوع معینی باشد. مترجم)
۳۳
·
انتشارات مهم به شرح زیر بوده اند:
·
وندت، «فن به مثابه قدرت فرهنگی در روابط اجتماعی و
روحی» ۱۹۰۶
·
فون مایر، «فن و فرهنگ. افکاری راجع به دولتی سازی
انسان»، ۱۹۰۶
·
چیمر، «فلسفه و فن»، تحت عنوان «راجع به معنای فن و نقد
بی معنایی فن»، ۱۹۱۴)
۳۴
·
رفته رفته، مؤلفین از همدیگر نقل قول می آورند و اولین
فنفلسفه ـ آگاهی به مثابه «جریان پژوهشی» مستقل شکل می گیرد.
·
(انگلمایر، ۱۸۹۹)
۳۵
·
البته ارزیابی سطح توسعه کنونی این جریان، توأم با شک و تردید است:
·
«هنوز نمی توان از چنین فلسفه ای دم زد.»
·
(انگلمایر، «فنفلسفه. جریان پژوهشی جدید»، جزوه دفتر
شماره ۵۶۴ ، ص ۶۸۹)
۳۶
·
تبیین تاریخی وسیعا تفسیر شده، از سال های ۲۰ قرن شروع
می شود.
·
چیمر در «جهان بینی و فن» از اثر انگلهاردت تحت عنوان
«جمعبندی سیستماتیکی و انتقادی از همه آثار مربوط به فنفلسفه تا ان زمان» نام می
برد.
·
«کتاب درسی مختصر این فنفلسفه»
·
چیمر، «فنفلسفه آلمانی»، همانجا، ص ۹۸)
۳۷
·
هیچکدام از این آثار دلالت بر کامل بودن فنفلسفه ندارند.
·
بخش اعظم آثار فنفلسفی که بطور پراکنده منتشر شده اند از
سویی و همپیوندی رشته ای ضعیف آنها از سوی دیگر نیز دلالت بر ناکامل بودن فنفلسفه
دارند.
۳۸
·
در رابطه با توسعه فنفلسفه به سه مرحله اصلی زیر می توان
اشاره کرد:
الف
مرحله اول
·
سلطه مسئله گزاری های کم و بیش ماقبل علمی، سطحی
(غیرعلمی) ـ فرهنگی ـ فلسفی تا اوایل سال های ۲۰
ب
مرحله دوم
·
مسئله گزاری های آنتروپولوژیکی رنگ آمیزی شده به
فرهنگتئوری
پ
مرحله سوم
·
مرحله سوم از اوایل سال های ۶۰ شروع می شود که متمایل به
سوسیولوژیزاسیون (جامعه شناسی) مسئله گزاری های فنفلسفی است.
۳۹
·
فنفلسفه را نمی توان به کلیشه وحدتمندی تقلیل داد.
·
(ف. کاپ، «فنفلسفه تحلیلی»، ص ۱۰)
پایان
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر