تحلیلی از
یدالله سلطان
پور
احمد شاملو
به نو کردنِ
ماه
بر بام شدم
با عقیق و سبزه و آینه.
داسی سرد بر آسمان گذشت
که پروازِ کبوتر ممنوع است.
صنوبرها به
نجوا چیزی گفتند
و گزمگان
ـ به هیاهو ـ
شمشیر در پرندگان نهادند.
ماه
بر نیامد.
پایان
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف
روشنگری
نو کردن ماه
به معنی رؤیت هلال ماه است.
نو کردن ماه
حاوی آداب و سنتی است.
مثلا نگریستن به اشیاء و افراد خاص.
شیرین کردن دهان و نگاه کردن به آب
و روشنایی.
در شعر زیر
چیزهایی که ضمن
نو کردن ماه
در هر کدام از
ماه ها
باید به آنها نگریست
نام برده می
شوند:
محرم، زر است و صفر، آینه
ربیع نخست، آب و دیگر، غنم
(غنم یعنی گوسفند)
جمادی اول به سیم سفید
(سیم یعنی نفره)
جمادی دوم،
کَس محترم
رجب، مصحف و ماه شعبان به گل
(مصحف یعنی قران)
مه روزه، تیغ
گهربار خم
(مه روزه یعنی
ماه رمضان)
(تیغ گهربار
خم یعنی شمشیر خمیده مزین به گوهر)
به شوال، سبزی و ذیقعده، طفل
به ذیحجه، دیدار نیکو صنم
(دیدار یعنی سیما
صنم یعنی
جانان پرستیدنی بت واره)
احمد شاملو
به نو کردنِ ماه
بر بام شدم
با عقیق و سبزه و آینه.
1
شاعر هم قصد رؤیت هلال ماه را
با آداب و سنت خاص قبیله خود
داشته است.
احمد شاملو
داسی سرد بر
آسمان گذشت
1
هلال ماه از
دیرباز توسط هنرمندان مثلا حافظ
به داس تشبیه
شده است.
2
شاملو در این شعر انتقادی ـ عنقلابی
داس را به مثابه آنتی هلال ماه (ضد
هلال ماه)
به خدمت می گیرد
3
داس که یکی از وسایل اساسی تولید
کشاورزی است
در این شعر بار معنائی منفی کسب
می کند و
داس ماه (هلال ماه)
ایدئالیزه می شود.
4
بدین طریق
ناتورالیته تجلیل می شود و سوسیالیته تحقیر.
5
طبیعت به عرش
اعلی برده می شود و جامعه به توپ تف و تحقیر و توهین بسته می شود.
6
این بدان می ماند که عرعر خر و
چهچه بلبل و زوزه گرگ
تجلیل شود و
سمفونی موتسارت
و بتهون و نوای تار علی زاده
تحقیر.
احمد شاملو
داسی سرد بر
آسمان گذشت
که پروازِ کبوتر ممنوع است.
1
در آن دوره
کفتر ها به
اگزوز هواپیما ها کشیده می شدند و
موجب سقوط
هواپیما می گشتند.
2
به همین دلیل
کفترپرانی ممنوع اعلام شده بود.
3
شعرای فئودالی، فاشیستی، فوندامنتالیستی کشور عه
«هورا» و عا
«شورا»
که طرفدار سرسخت کفتر و کفتربازی
و کفترپرانی بودند،
به انتقاد از این تصمیم دولت بورژوائی برخاسته بودند
و
ضمنا ممنوع کردن کفترپرانی را متافوریزه می
کردند
و به مثابه
مبارزه با آزادی
جا می زدند
و هارت و پورت می کردند.
4
لامصبا
فراموش می
کردند که قدمای خردگرا
گفته اند:
الشعراء ابله فی الآخرالزمان
احمد شاملو
صنوبرها به
نجوا چیزی گفتند
1
منظور شاعر از صنوبرها
ـ قبل از همه
ـ
شخص خشیص خودش
است
بعد نوبت به شعرای
هپیلی هپوی عنگلابی دیگر می رسد
که حسابی انتقاد می کنند.
احمد شاملو
و گزمگان
ـ به هیاهو ـ
شمشیر در پرندگان نهادند.
1
منظور از گزمگان
مأمورین دولت بورژوائی
اند
که واکنش نشان
می دهند و پوزه بند بر پوزه ی شعرای عنقلابی
می بندند تا به
عوض عن چیز دیگری به قلاب صید خر ببندند و هارت و پورت نکنند.
احمد شاملو
ماه بر نیامد.
1
ماه هم که نوچه سنتی دیرین شعرای
هپیلی هپو بوده است،
قهر می کند و رخ نشان خری نمی دهد
و شعرای عنقلابی از نو کردن ماه
محروم می شوند.
چه فاجعه مهیبی
با پوزش از
ادبا
و
با ادبا
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر