ادعای
دیالک تیک و بی طرفی در جنگ سوریه
سرچشمه:
نوید نو
تحلیلی از
ربابه
نون
۷
برداشت نگارنده از تحلیل مبتنی بر دیالکتیک ماتریالیستی،
تحلیلی است که:
و اینکه حقیقت همواره مشخص و نسبی است
و در مطالعه و
بررسی پدیده ها
نباید به دنبال حقیقت مطلق بود.
·
این طرز «تحلیل» مسعود امیدی از «تحلیل
مبتنی بر دیالک تیک ماتریالیستی» خود قابل تأمل و تحلیل است:
1
حقیقت همواره مشخص و نسبی است
·
این اولا صدور پند و اندرز و رهنمود
و دستور و فرمان و فتوا ست و نه تحلیل.
·
مسعود امیدی بسان خوانین و سلاطین فئودالی،
حکم صادر می کند.
·
حکم اول او این است که نوچه و پیرو
و فرمانبر و مقلد باید بداند که حقیقت مشخص است و نسبی.
·
مسعود امیدی به روی خود حتی نمی آورد
که ادعا اگر استدلال تجربی و منطقی نشود و اثبات نشود، در حد ادعای سوبژکتیو می
ماند و کسی نباید بدان تره حتی خرد کند.
2
و در مطالعه و بررسی پدیده ها
نباید به دنبال حقیقت مطلق بود.
·
پند و اندرز و رهنمود و دستور و
فرمان و فتوای دوم مسعود امیدی این است که نوچه و مرید و پیرو و فرمانبر و مقلد نباید
به دنبال حقیقت مطلق بگردد.
·
مسعود امیدی حتی به روی خود نمی آورد
که نوچه به تعریف پیشاپیش حقیقت و انواع متنوع حقیقت نیاز دارد.
·
چون پیش شرط درک اندرزی، آشنائی پیشاپیش
با مفاهیم متشکله اندرز است.
3
حقیقت همواره مشخص و نسبی است
و در مطالعه و
بررسی پدیده ها
نباید به دنبال حقیقت مطلق بود.
·
از طرز «تحلیل» مسعود امیدی، روانشناسی
فئودالی و استالینیستی او عربده می کشد.
·
او خود را بسان استالین و امثالهم
معلم و مراد و مرشد و رهبر و علامه و مجتهد و همه چیزدان تصور می کند و به خورد
خواننده می دهد.
·
تحلیل دیالک تیکی باید ـ قبل از
همه ـ عینی و یا اوبژکتیو باشد.
·
صدور پند و اندرز و نصیحت و فتوا و غیره با روح مارکسیسم ـ لنینیسم در
تضاد است.
·
چون محتوای شناخت مثلا «تحلیل
مبتنی بر دیالک تیک ماتریالیستی» در خود آن است و نه در دعاوی این و آن.
·
خریت خر در خود خر است و نه در
خرخر و خرفروش و خرسوار و خرچران.
·
خود خر باید ـ قبل از همه ـ تجزیه
و تحلیل شود.
·
این بدان معنی است که تحلیل باید ـ
قبل از همه ـ عینی باشد.
4
در مطالعه و بررسی پدیده ها
نباید به دنبال حقیقت مطلق بود.
·
منظور از این رهنمود معرفتی ـ نظری
ـ اسلوبی چیست؟
·
حقیقت مطلق که دسترس پذیر نیست تا
کسی به دنبالش باشد و یا نباشد.
·
به چه نیتی مسعود امیدی این اندرز
و رهنمود و فتوا را صادر می کند؟
·
زیر این کاسه اندرز و فتوای فئودالی،
چه نیمکاسه ایده ئولوژیکی نهفته است؟
·
اگر بنا بر ادعای مسعود امیدی،
حقیقت همیشه فقط نسبی است، پس نهی از جست و جوی حقیقت مطلق برای چیست؟
5
حقیقت همواره مشخص و نسبی است
و در مطالعه و
بررسی پدیده ها
نباید به دنبال حقیقت مطلق بود.
·
بعید است که مسعود امیدی از آموزه
لنین راجع به دیالک تیک حقیقت نسبی و حقیقت مطلق بی خبر باشد:
·
لنین بر آن بوده که بشریت به سوی
حقیقت مطلق روان است، باید هم روان باشد و ضمنا بشریت دم به دم به حقیقت مطلق
نزدیک و نزدیک تر می شود، باید هم بکوشد که نزدیک و نزدیک تر شود.
·
مسئله فقط این است که رسیدن به
حقیقت مطلق محال است.
·
حالا باید به این سؤال جواب داد که
چرا و به چه دلیل؟
·
چرا بشریت با توسعه خارق العاده
علم و فن نباید به حقیقت مطلق در هر زمینه دست یابد؟
6
حقیقت همواره مشخص و نسبی است
و در مطالعه و
بررسی پدیده ها
نباید به دنبال حقیقت مطلق بود.
·
دلیل لنین این است که ماده و یا
واقعیت عینی، لایتناهی است.
·
درست به همین دلیل، هر شناختی از هر
چیزی، بالنده و توسعه یابنده است.
·
ولی نه خاتمه یابنده.
·
نسبیت شناخت به همین دلیل است.
·
نه به دلیل واهی بی اعتباری شناخت بشری.
·
آن سان که عوامفریبان امپریالیستی ادعا
می کنند.
·
چون شناخت هر چیز لایتناهی در
لایتناهیت (در بی نهایت) امکان پذیر است، پس رسیدن به حقیقت مطلق محال است.
·
این ولی به معنی بی لیاقتی معرفتی (شناختین)
انسان نیست.
·
این به معنی غنای غول اساسی واقعیت
عینی است.
·
به همین دلیل حقیقت عینی، دیالک
تیکی از حقیقت نسبی و حقیقت مطلق است.
·
بشریت گام به گام به حقیقت مطلق
نزدیک می شود، بی آنکه بدان برسد و بتواند برسد.
·
هر شناختی از هر چیزی، اگرچه گامی
در جهت نزدیک گشتن به حقیقت مطلق است، ولی ضمنا به معنی تولد سؤالات جدید و تلاش مجدد
به کشف جواب به سؤالات جدید است.
·
به همین دلیل روند شناخت، روند بی
پایانی می ماند.
·
این بی پایانی اما به معنی
رلاتیویسم نیست.
·
فاصله نیاکان ما از حقیقت مطلق کجا
و فاصله ما کجا
7
بر این اساس و با توجه به حرکت دائمی پدیده ها،
لزوم تحلیل مشخص از
وضعیت های مشخص
به عنوان یک ضرورت در روش شناسی دیالکتیکی مورد توجه قرار
گرفت
·
حالا خواننده ای که مثقالی مغز اندیشنده
در کاسه سر دارد، متوجه می شود که چرا مسعود امیدی زباله زیر را در سفره اش نهاده
است:
حقیقت همواره مشخص و نسبی است
·
هدف و آماج مسعود امیدی از مشخص و
نسبی قلمداد کردن حقیقت، نشخوار مکانیکی شعار لنینی موسوم به «تحلیل مشخص از اوضاع
مشخص» است.
·
هر ننه قمری این کلام قصار لنین را
به طرز مکانیکی نشخوار می کند، بی آنکه معنی آن را و حتی معنی مشخص را بداند.
·
مسعود امیدی نمی داند که خودش همین
شعار رهگشای لنینی را بدتر از همه و بیشتر از همه لگدکوب می کند.
·
چون خود او تاکنون کاری جز «تحلیل
مجرد از چیزهای مجرد» انجام نداده است.
·
او احتمالا پس از خسته کردن حسابی
خواننده و خرد و خراب کردن اعصاب او، به «تحلیل مشخص از اوضاع مشخص سوریه» خواهد
پرداخت.
8
بر این اساس و با توجه به حرکت دائمی پدیده ها،
لزوم تحلیل مشخص از
وضعیت های مشخص
به عنوان یک ضرورت در روش شناسی دیالکتیکی
مورد توجه قرار گرفت
·
تحلیل مشخص از اوضاع مشخص، ربطی به
تحلیل مبتنی بر دیالک تیک ایدئالیستی و یا ماتریالیستی ندارد.
·
این پرخاش پر خشم لنین، خطاب به کسانی
بوده که به جای پرداختن به مسائل مشخص در زمینه چیزهای مجرد و انتزاعی هارت و پورت
می کردند.
·
لنین قبل از این سخن، اعلام داشته
که چیزهای مجرد و یا انتزاعی فقط در ذهن آدمیان وجود دارند و نه در عالم خارج.
·
در عالم خارج از ذهن آدمیان، فقط و
فقط چیزهای مشخص وجود دارند.
مثال
·
مفهوم درخت، چیزی مجرد و انتزاعی
است و فقط در ذهن آدمیان وجود دارد.
·
در عالم خارج از ذهن، نه چیزهای
مجرد از قبیل مفاهیم، نه مفهوم درخت، بلکه
سرو و صنوبر و بید و بیدمشک جود دارند.
·
به همین دلیل، بیولوژی باید به تجزیه
و تحلیل سرو و صنوبر و دیگر درختان مشخص بپردازد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر