۱۳۹۵ بهمن ۵, سه‌شنبه

دیالک تیک در قاموس مسعود امیدی (19)


ادعای دیالک تیک و بی طرفی در جنگ سوریه
سرچشمه:
نوید نو

تحلیلی از
ربابه نون

 ۶
در تحلیل دیالکتیکی پدیده ها
از آنجا که تضادها در خلاء عمل نمی کنند و هر پدیده ای در ارتباطات بسیار زیاد با پدیده های دیگر و
تضادهای درونی آنها قرار دارد،
نمی توان بدون مطالعه تاثیرات متقابل پدیده های پیرامونی بر تضادهای درونی هر پدیده
و تاثیرات متقابل بین پدیده های پیرامونی
به شناخت درستی از فرآیند حرکت، تغییر و تحولات و رویدادها و مراحل آتی تکامل هر پدیده دست یافت.
این مفهوم در قالب تئوری سیستم ها و مدل پویایی سیستمی
به شکل بسیار دقیق و علمی مورد مدل سازی و تحلیل قرار گرفته و از جمله معتبرترین، جا افتاده ترین و رایج ترین مفاهیم روش شناسی پژوهشی در علوم اجتماعی است. 
 
·       این تز مسعود امیدی جفنگ محض است و اصلا امیدی بر نمی انگیزد.

1
تضادها در خلاء عمل نمی کنند
و هر پدیده ای در ارتباطات بسیار زیاد با پدیده های دیگر و
تضادهای درونی آنها قرار دارد  


·       به زعم او تضادها در خلأ عمل نمی کنند.
·       هر پدیده ای با پدیده های دیگر ارتباطات بسیار زیاد دارد.
·       نه تنها با خود پدیده های دیگر، بلکه با تضاد های درونی پدیده های دیگر.
·       معلوم نیست که در کله مسعود امیدی چه می گذرد و چه تصوری از چیزها، پدیده ها، سیستم ها و روندهای هستی دارد.
·       سعی کنیم این دعاوی مسعود امیدی را در مثالی مورد تأمل قرار دهیم:
·       در مولکول آب که از دو اتم هیدروژن و یک اتم اکسیژن تشکیل یافته، اکسیژن با اتم های هیدروژن در رابطه است.
·       در قاموس مسعود امیدی اکسیژن با تضاد درونی هیدروژن هم در رابطه است.
·       منظور از تضاد درونی هیدروژن مثلا دیالک تیک پروتون و الکترون است.
·       فرض کنیم که اکسیژن هم با پروتون هیدروژن در رابطه باشد و هم با الکترون آن.

·       جالب نتیجه گیری مسعود امیدی از این ادعا ست:
·       نتیجه این می شود که برای شناخت آب باید به «مطالعه تاثیرات متقابل پدیده های پیرامونی بر تضادهای درونی هر پدیده و تاثیرات متقابل بین پدیده های پیرامونی» پرداخت:
·       یعنی به مطالعه تاثیرت مولکول آب بر پروتون و الکترون هیدروژن، بر اتم های مثلا آهنی سطل آب و تاثیرات متقابل سطل با انبار آب و آشپزخانه و آشپز پرداخت.

3
این مفهوم
در قالب تئوری سیستم ها و مدل پویایی سیستمی
به شکل بسیار دقیق و علمی مورد مدل سازی و تحلیل قرار گرفته و از جمله معتبرترین، جا افتاده ترین و رایج ترین مفاهیم روش شناسی پژوهشی در علوم اجتماعی است. 

·       این جفنگ مسعود امیدی نوعی خالی بندی و فضلفروشی است.
·       احتمالا خودش هم نمی داند که چه می گوید.

۷
برداشت نگارنده از تحلیل مبتنی بر دیالکتیک ماتریالیستی،
تحلیلی است که: 
و اینکه حقیقت همواره مشخص و نسبی است
 و در مطالعه و بررسی پدیده ها
نباید به دنبال حقیقت مطلق بود.
بر این اساس و با توجه به حرکت دائمی پدیده ها،
 لزوم تحلیل مشخص از وضعیت های مشخص
به عنوان یک ضرورت در روش شناسی دیالکتیکی مورد توجه قرار گرفت
و ادبیات انتقادی چپ را از غنای تئوریک ویژه ای برخوردار نمود.
مفهوم نسبی بودن حقیقت،
در عین حال در بردارنده این پیام است که
به آموزه های دیالکتیکی نیز نمی توان به سان مفاهیمی جزمی و خشک نگریست.
و به همین دلیل نیز هست که دیالکتیک ماتریالیستی
به عنوان یک متدولوژی در طی زمان با توسعه و تحول قابل توجهی همراه بوده است.
اهمیت مفهوم نسبی بودن حقیقت نیز
بویژه با توجه به پیشرفت های گسترده علوم مختلف و شتاب فزاینده این پیشرفتها بیش از گذشته جلب توجه می نماید.
از یک سو لازم است دیالکتیک را به عنوان یک متدولوژی برای درک پدیده ها مورد استفاده قرار داد
و از سوی دیگر این متدولوژی نیازمند داده ها و اطلاعاتی است که می توان آنها را از علوم و فنون مختلف و دائما در حال پیشرفت بدست آورد. 

·       این تز هفتم مسعود امیدی مملو از ایرادات فلسفی و اسلوبی  است: 

1
و اینکه حقیقت همواره مشخص و نسبی است

·       حقیقت به مشخصه احکام در رابطه با انطباق آنها با واقعیت امری اطلاق می شود.
·       احکامی که بطور زبانی در جملات فرمولبندی می شوند.
·        واقعیت امری که مورد انعکاس قرار می گیرد.

·       منظور از حقیقت در این صورت، صحت اندیشه است.
·       انطباق اندیشه با واقعیت امری است.
·       این اندیشه که زمین کره ای خاکی است، حقیقی است و نه این ادعا که زمین کره ای طلائی است.
·       چون اولی با واقعیت عینی (ماهیت زمین)  انطباق دارد و دومی ندارد.

·       مراجعه کنید به حقیقت در تارنمای دایرة المعارف روشنگری


2
و اینکه حقیقت همواره مشخص و نسبی است

·       مسعود امیدی از تعاریف  مفاهیم بی خبر است.
·       مشخص، ضد دیالک تیکی مجرد است و در اینجا محلی از اعراب ندارد.

·       اینجا می توان از عینیت و ذهنیت حقیقت سخن گفت
·       از اوبژکتیویته و سوبژکتیویته حقیقت سخن گفت.
·       نه از مشخص و مجرد بودن حقیقت.

·       منظور از عینیت و ذهنیت حقیقت و یا حقیقت عینی و ذهنی (حقیقت اوبژکتیو و سوبژکتیو) چیست؟ 

3
و اینکه حقیقت همواره مشخص و نسبی است

·       در ایده ئولوژی امپریالیسم تلاش از دیرباز بر این بوده است که حقیقت چیزی سوبژکتیو قلمداد شود.
·       چیزی شخصی، فردی، دلبخواهی، مصلحتی قلمداد شود:

الف

ویلیام جیمز
مؤسس پراگماتیسم

·       مثلا در مکتب پراگماتیسم (اصالت سود)، هر اندیشه ای و هر کرد و کاری که به نفع کسی باشد، حقیقی است.
·       این بدان معنی است که هر خرافه مفیدی و هر جنایت سودمندی مبتنی بر حقیقت است.

·       مراجعه کنید به پراگماتیسم، اینسترومنتالیسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری 

ب

·       در فیلم ژاپنی «حقیقت» که هالی وود با هنرپیشه های سرشناس بازتولید کرده، پراگماتیسم در جامه فیلم تبلیغ می شود:
·       در این فیلم، شوهر زنی به قتل می رسد و خود زن مورد تجاوز جنسی توسط قاتل قرار می گیرد.
·       برای کشف حقیقت و صدور حکم محکومیت، دادگاهی تشکیل می شود:
·       هم زن مقتول واقعه قتل را تشریح می کند، هم قاتل، هم شاهد عینی ماجرا که شانه ای را پیدا کرده و یا کش رفته است و هم حتی روح مقتول.
·       ماجرای واحدی چنان «توضیح» داده می شود که انگار در عالم خیال صورت گرفته است.
·       یعنی از عینیت تهی می شود و مطلقا سوبژکتیو قلمداد می شود:
·       هر کس حقیقت سودمند خود را نمایندگی می کند و نه حقیقت عینی را.
·       در نتیجه، کشف حقیقت قتل و تجاوز بر زن مقتول، محال جا زده می شود.

پ
و اینکه حقیقت همواره مشخص و نسبی است

·       در تدارک حمله امپریالیستی به عراق هم شاهد همین حقیقت پراگماتیستی بودیم:
·       هر نسبت سوبژکتیوی به صدام داده شد.
·       بعد از همه نسبت های دروغ پرده برافتاد و بطلان شان معلوم شد.
·       ولی دروغ سودمند در تحریف امپریالیستی از مفهوم حقیقت، حقیقت مطلق بود و نه دروغ بی شرمانه.

ت
و اینکه حقیقت همواره مشخص و نسبی است

·       ولادیمیر لنین درست به همین دلیل بر عینیت حقیقت تأکید مؤکد می ورزد.
·       عینیت حقیقت بدان معنی است که حقیقت ربط تعیین کننده ای به این و آن ندارد.
·       حقیقت وجود عینی دارد.
·       یعی مستقل از بنی آدم است.
·       هنر بنی آدم، کشف حقیقت عینی است.
·       حراست و پاسداری از حقیقت عینی است.

·       حقیقت پرستی (صداقت) یکی از سجایای اخلاقی مارکسیستی ـ لنینیستی است.

4
و اینکه حقیقت همواره مشخص و نسبی است

·       حقیقت بر خلاف ادعای مسعود امیدی، باز هم به قول درست ولادیمیر لنین، دیالک تیکی از حقیقت مطلق و حقیقت نسبی است.
·       مسعود امیدی یا بی سواد است  ویا عوامفریب.
·       خدا کند که بی سواد باشد.
·       او اما در هر صورت مبلغ نسبیت حقیقت است.
·       مسعود امیدی واژه نسبی را بسان آخوند بی سوادی بکرات بر زبان می راند تا به خواننده خرفت و خر بقبولاند.

·       نتیجه این کرد و کار او ـ چه بداند و چه نداند، چه بخواهد و چه نخواهد ـ تبلیع رلاتویسم (نسبیت گرائی) است که از کثیف ترین مکاتب معرفتی ـ نظری (تئوری شناخت) طبقه حاکمه امپریالیستی است.
·       بی شرمی مسعود امیدی این است که مکاتب امپریالیستی را به عنوان دیالک تیک ماتریالیستی به خورد خواننده می دهد.

·       مراجعه کنید به رلاتیویسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
    

5
·       آماج ایده ئولوژیکی مسعود امیدی گرم و نرم و خام و خر کردن خواننده برای قبول پاسخ ایدئالیستی به مسئله اساسی فلسفه در عرصه تئوری شناخت است:
·       خواننده باید بسان علمای امپریالیستی «بیندیشد» و جهان را غیر قابل شناخت تصور کند.
·       خواننده باید همه چیز هستی را نسبی بداند و با کله در منجلاب تردیدگرائی و ندانمگرائی سقوط کند.

·       در آن صورت مسعود امیدی به آماج طبقاتی و ایده ئولوژیکی ارتجاعی اش می رسد و رفرمیسم را به عنوان مارکسیسم ـ لنینیسم به خورد خواننده خر تر از خر می دهد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر