فریبرز رئیسدانا
(۱۳۲۷)
سرچشمه:
صفحه
فیسبوک روزبه نوید
ویرایش
و تحلیل از
مسعود
بهبودی
شهاب:
شبیه
به انقلاب چین؟
برداشت
متفاوت از مارکسیسم؟
رئیس
دانا:
اما واقعیت این است که
در
تحلیل نهایی
چه
گوارا و یارانش و کاسترو عمدتا وفادار به شیوه لنینی بودند،
·
منظور رؤسای دانا از مفهوم «شیوه
لنینی» چیست؟
1
رئیس
دانا:
اما واقعیت این است که
در
تحلیل نهایی
چه
گوارا و یارانش و کاسترو عمدتا وفادار به شیوه لنینی بودند،
این شیوه لنینی به جای کادرهای انقلابی در سراسر
جامعه،
کار
خودش را از جنگل های سیراماسترا شروع کرد.
·
یکی از خیانت های مهیب اجامر
جماران و جمکران به فرهنگ جامعه، تخریب ساختار زبان فارسی است.
·
سنگ اول را در این زمینه، خود روح
الله نهاده است.
·
الف برزگر در دفتر چهارم شورای
نویسندگان و هنرمندان ایران (دوره دوم سال 1365)، در پژوهشی تحت عنوان «اندیشه ها،
مفاهیم و زبان فارسی در قلمرو ولایت فقیه»
از این خیانت فرهنگی مهیب اجامر جماران و
جمکران پرده برداشته است.
·
این خیانت نعلینیستی پس از سه دهه
به ثمر نشسته است:
2
این
شیوه لنینی
به
جای کادرهای انقلابی در سراسر جامعه،
کار
خودش را از جنگل های سیراماسترا شروع کرد.
· تحت اللفظی معنی کردن این جمله رؤسای
دانا حتی محال است:
·
این بدان می ماند که واژه ای را با
فعلی مقایسه کنیم:
·
مثلا بگوییم:
·
شیوه حسن «به جای لولهنگ، کارش را
با معماری شروع کرد.»
·
منظور رئیس دانا احتمالا از قرار
زیر است:
چه
گوارا و یارانش و کاسترو
در
شیوه لنینی خاص خود
به جای تربیت کادرهای انقلابی و
تبلیغ
تئوری مارکسیستی ـ لنینیستی در سراسر جامعه،
به عملیات چریکی از جنگل های سیراماسترا شروع
می کنند.
3
اما
واقعیت این است که
در
تحلیل نهایی
چه
گوارا و یارانش و کاسترو عمدتا وفادار به شیوه لنینی بودند،
این شیوه لنینی به جای کادرهای انقلابی در سراسر
جامعه،
کار
خودش را از جنگل های سیراماسترا شروع کرد.
·
منظور رئیس دانا از مفهوم ناقص
الخلقه و تق و لق «شیوه لنینی» (شیوه لنینی در چه زمینه ای؟)، احتمالا لنینیسم
است.
·
فیدل و چه گوارا از دید رئیس دانا
ـ در تحلیل نهائی ـ عمدتا وفادار به
لنینیسم بوده اند.
·
اگر قضیه از این قرار باشد،
غیرعمدتا وفادار به چه بوده اند؟
·
به زبان ساده تر اگر آندو 90 درصد
وفادار به لنینیسم بوده اند، 10 درصد وفادار به چه بوده اند؟
·
احتمالا 10 درصد وفادار به
کاستروئیسم بوده اند.
·
سؤال این است که اگر کسی غیرعمدتا
وفادار به کاستروئیسم، و عمدتا وفادار به لنینیسم باشد، آیا او را باید لنینیست
قلمداد کرد و یا کاستروئیست؟
·
ضمنا اگر چه گوارا و کاسترو وفادار به شیوه لنینی کذائی بوده اند، پس چرا از
لنین پیروی نکرده اند و از تربیت کادر بلشویک و تبلیغ مارکسیسم ـ لنینیسم در سراسر
کشور صرفنظر کرده اند؟
4
شهاب
شهسوار:
انقلاب کوبا تا چه حد در گسترش عدالت
و دموکراسی موفق بود؟
·
می توان به قبر قمر بنی هاشم قسم
خورد که شهاب معنی مشخص عدالت و دموکراسی را نمی داند.
·
باید ببینیم پاسخ رؤسای دانا به این
پرسش شهابان شهسوار از چه قرار است:
5
رئیس
دانا:
کاسترو بعد از پیروزی
مسیر
دموکراتیزه کردن عمیق جامعه را
پیش
گرفت.
·
شهاب حتما انتظار دارد که استاد
دانشگاه به این ادعا بسنده نکند و به سؤال او جواب جامع و مانع دهد.
6
رئیس
دانا:
اما
این نیکسون بود، این آمریکا بود که هیچ تحولی را بر نمی تابید.
·
خوب منظور؟
·
کاسترو در دموکراتیزه کردن جامعه
ناموفق مانده است؟
·
اصلا منظور از دموکراتیزاسیون عمیق
جامعه چیست؟
7
هنوز
هم آمریکایی ها همین گونه رفتار می کنند،
در
ونزوئلا تحمل تغییر ندارند،
تحمل
ایران را ندارند.
·
این مسئله چه ربطی به سؤال شهاب
دارد؟
·
سؤال شهاب میزان موفقیت جنبش
انقلابی کوبا در اشاعه عدالت و دموکراسی است.
·
برای چه رئیس دانا خود را به کوچه
علی چپ می زند و اطلاعات مرده تحویلش می دهد و ضمنا میان ونزوئلا و جماران علامت
تساوی می گذارد و حتی جماران را به آب زمزم می شوید؟
·
چاوز کی سران حزب کمونیست ونزوئلا
را تحت شکنجه های قرون وسطائی قرار داد، به شو های تلویزونی کشاند، در ملأ عام ملی
و بین المللی رسوا کرد.
·
بعد پیران معصوم و مظلوم پرولتاریا
را بی رحمانه و وحشیانه شقه شقه کرد و طعمه ددان درنده در خاوران های آشکار و نهان
کرد؟
·
چاوز کی یک میلیون نفر تحصیلکرده و
اندیشمند و فرزانه را از یار و دیار شان کند و به گدائی در کشورهای دیگر مجبور
ساخت؟
8
حتی
قذافی را نمی توانستند تحمل (کنند)
همین
خانم هیلاری کلینتون،
قهرمان جنایت و کشتار در لیبی بود.
·
یکی از امراض فکری روشنفکران عجق ـ
وجق عیرانی وفاداری عمیق به اخوندیسم است که خود را در خروج عنگلابی از موضوع بحث
و پرت و پلا بافی نمودار می سازد:
·
شهاب شهسوار از میزان موفقیت جنبش
انقلابی کوبا در اشاعه عدالت و دموکراسی پرسیده است.
·
رئیس دانا ـ بی اعتنا به سؤال شهاب
ـ به بر و بیابان می زند و هر چه دانش
مرده در چنته دارد، به گوشش می خواند.
9
کاسترو
در خاطراتش می گوید:
«نیکسون
به دیدن من آمد،
در
زمانی که نیکسون معاون رییس جمهور آمریکا بود،
با
من صحبت کرد، من از آرزوهای مان گفتم،
از
نیاز خلق مون، از فقر و گرسنگی، از توهینی که به ما شده در طول تاریخ، از بلایی
که هموطنان آمریکایی شما (او) بر سر ما
آورده اند
و از اینکه می خواهیم روی پای خودمان بایستیم،
برای
آزادی استقلال نیاز است.
یک
ملت وابسته هیچ گاه نمی تواند
آزادی
ودموکراسی را داشته باشد.»
·
باشد.
·
این خاطرات فیدل اما ربطی به
سؤال شهاب شهسوار ندارند.
10
فیدل
می گوید:
«داشتم
همین حرفها را به او می گفتم، یکدفعه نیکسون بلند شد،
سوار
هواپیما شد و بدون خداحافظی رفت.»
فیدل
می گوید:
«به محض اینکه نیکسون به آمریکا برگشت،
«به محض اینکه نیکسون به آمریکا برگشت،
گفت
که من در کوبا با یک کمونیست روبرو بودم.»
در
حالیکه کاسترو می گوید:
«ما
هنوز حزب کمونیست درست نکرده بودیم.
حزب
کمونیست ۶ سال بعد از انقلاب در سال ۱۹۶۵ در کوبا تأسیس شد»
·
خوب.
·
از این خاطرات فیدل علیه الرحمه چه
نتیجه ای می توان گرفت؟
11
پیروان
کاسترو یکسری اصلاح طلب رادیکال بودند
که
می خواستند جامعه را از فقر و نکبتی که گرفتارش شده بود،
نجات دهند.
·
این نتیجه گیری رؤسای دانا، نتیجه
گیری دلبخواهی بدی نیست.
·
اگرچه این ادعا کمترین ربطی به
سؤال شهاب ندارد، ولی تحلیل آن زیان و ضرری ندارد:
الف
پیروان
کاسترو یکسری اصلاح طلب رادیکال بودند
که
می خواستند جامعه را از فقر و نکبتی که گرفتارش شده بود،
نجات دهند.
·
اولا سخن از رهبری جنبش انقلابی
کوبا ست و نه از پیروان چه گوارا و فیدل کاسترو.
ب
·
ثانیا چگونه رؤسای دانا به ماهیت
ایده ئولوژیکی پیروان کاسترو پی برده اند؟
·
ماهیت ایده ئولوژیکی پیروان مائو و
ارتش عظیم گرسنگان چین چه بوده است؟
·
بخش اعظم دهقانان چین بنا بر گزارش
های رسانه های امپریالیستی، حتی سواد خواندن و نوشتن نداشته اند و به قول خودشان نه از سخنرانی های مائو سر در آورده اند
و نه از اشعار انقلابی اش.
پ
پیروان
کاسترو یکسری اصلاح طلب رادیکال بودند
که
می خواستند جامعه را از فقر و نکبتی که گرفتارش شده بود،
نجات دهند.
·
ثالثا مفهوم هشلهف «اصلاح طلب
رادیکال» ساخته و پرداخته کدام حوزه «علمیه» و علمیه است؟
·
رفرمیست، چگونه می تواند رادیکال
باشد؟
·
اصلا رفرمیسم چیست؟
ت
پیروان
کاسترو یکسری اصلاح طلب رادیکال بودند
که
می خواستند جامعه را از فقر و نکبتی که گرفتارش شده بود،
نجات دهند.
·
ایده ئولوژی رفرمیسم به انجام تغییرات
در چارچوب سیستم موجود قناعت می ورزد و به این توهم دل می بندد که بدین طریق می
توان معایب و نواقص موجود را از بین برد.
·
معایب و نواقصی که ذاتی سیستم به مثابه کل و به عنوان سیستم اند:
1
·
ایده ئولوژی رفرمیسم بدین طریق به حفظ
سیستم کمک می کند.
2
·
ایده ئولوژی رفرمیسم به تحکیم و تثبیت
اوضاع منجر می شود.
3
·
ایده ئولوژی رفرمیسم اراده انقلابی توده
ها را فلج می سازد و از کار می اندازد و چه بسا ـ حتی ـ به توجیه سرکوب حرکات
انقلابی می پردازد.
·
چگونه می توان از رفرمیسم رادیکال
دم زد و آن را به دم پیروان کاسترو چسباند؟
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر