۱۳۹۵ آبان ۲, یکشنبه

اشرف دهقانی ـ مصطفی کردستانی ـ ادوارد برنشتاینی (7)


اشرف دهقانی
«رویکرد جدید» حزب دموکرات کُردستان ایران
در خدمت کیست؟
سرچشمه:
صفحه فیسبوک اشرف دهقانی
ویرایش و تحلیل از
ربابه نون

اصولا باید دانست و تأکید کرد،
 تا زمانی که نظام سرمایه داری وابسته (؟) بر جامعه ایران حاکم است،
با وجود هر رژیمی،
مسئله حق تعیین سرنوشت
 و یا به زبان محدود رهبران حزب دموکرات
«مسئله کُرد»
 هیچگاه به شیوه دموکراتیک (؟) 
قابل «حل» نبوده و نخواهد بود.

·        این جمله اشرف دهقانی ـ در تحلیل نهائی ـ بهترین جمله ی او در این بخش آغازین «تحلیل» او ست.

·        چرا و به چه دلیل؟

1
اصولا باید دانست و تأکید کرد،
 تا زمانی که نظام سرمایه داری وابسته (؟) بر جامعه ایران حاکم است،
با وجود هر رژیمی،
مسئله حق تعیین سرنوشت
 و یا به زبان محدود رهبران حزب دموکرات
«مسئله کُرد»
 هیچگاه به شیوه دموکراتیک (؟) 
قابل «حل» نبوده و نخواهد بود.

·        اشرف دهقانی ـ اگاهانه و یا ناخودآگاه ـ دیالک تیک زیربنای اقتصادی و روبنای ایده ئولوژیکی را در این جمله، به شکل دیالک تیک نظام سرمایه داری و هر رژیم بسط و تعمیم می دهد.
·        خود این درک از تاریخ (جامعه بشری بطور کلی) ستایش انگیز است.
·        کمتر کسی در گله مدعیان چپ عیران می توان یافت که حداقل به این درجه از بلوغ نظری رسیده باشد.

2

·        این درک از تاریخ (جامعه) ـ در تحلیل نهائی ـ از سرچشمه بزرگ ترین کشف مارکس آب می خورد که به تز «درک ماتریالیستی تاریخ» موسوم است که در عرصه علوم اجتماعی و فلسفه تاریخ، کشفی همتراز با کشف آتش است.
·        با این کشف مارکس (ماتریالیسم تاریخی)، امکان تبدیل علوم اجتماعی و جامعه شناسی و روانشناسی و غیره به علمی از طراز علوم طبیعی (فیزیک و شیمی و ریاضی و غیره)  فراهم می آید.

3
اصولا باید دانست و تأکید کرد،
 تا زمانی که نظام سرمایه داری وابسته (؟) بر جامعه ایران حاکم است،
با وجود هر رژیمی،
مسئله حق تعیین سرنوشت
 و یا به زبان محدود رهبران حزب دموکرات
«مسئله کُرد»
 هیچگاه به شیوه دموکراتیک (؟) 
قابل «حل» نبوده و نخواهد بود.

·        در دیالک تیک زیربنای اقتصادی و روبنای ایده ئولوژیکی، در دیالک تیک نظام سرمایه داری و هر رژیم (اشرف دهقانی)، ضمنا دیالک تیک طبقه حاکمه و هیئت حاکمه تبیین می یابد:

الف
·        در مفهوم «هر رژیم» اشرف دهقانی، دولت و هیئت حاکمه تبیین یافته است که عنصری از عناصر بیشمار روبنای ایده ئولوژیکی هر جامعه است.

ب
·        در مفهوم «نظام سرمایه داری» اشرف دهقانی طبقه حاکمه تبیین یافته است که در زیربنای اقتصادی جامعه (در فرم مالکیت بر وسایل تولید)  کمین کرده است و بی نام و نشان است.

4
اصولا باید دانست و تأکید کرد،
 تا زمانی که نظام سرمایه داری وابسته (؟) بر جامعه ایران حاکم است،
با وجود هر رژیمی،
مسئله حق تعیین سرنوشت
 و یا به زبان محدود رهبران حزب دموکرات
«مسئله کُرد»
 هیچگاه به شیوه دموکراتیک (؟) 
قابل «حل» نبوده و نخواهد بود.

·        طبقه حاکمه چیزی از جنس اجنه است که هست و فعال مایشاء است و علیرغم آن، نامرئی است و دیده نمی شود.
·        همه طبقات حاکمه از جنس اجنه اند.

·        به همین دلیل، حتی اکثریت اعظم اعضای طبقات حاکمه، خود از ماهیت طبقاتی خود خبر ندارند و گاهی از سر خریت (از خودبیگانگی، خود ناشناسی) تبر بر ریشه طبقاتی خویش فرود می آورند.

·        وقتی بخشی از کارگران در آلمان شرقی با شعار «خلق ما هستیم» به میدان آمدند و تبر بر ریشه های طبقاتی فخر انگیز خویش فرود آوردند، خریت خود را نشان خلایق دادند.

·        حضرات تحت تأثیر تبلیغات پر زرق و برق لحظه به لحظه ی امپریالیسم، سوراخ دعا را گم کرده بودند و معنی  مفاهیم را فراموش.

·        آنها حالا چه بسا لومپن پرولتریزه شده اند و به «عه ز آب» فاشیستی رأی می دهند و بر اعضای هیئت حاکمه امپریالیستی هارت و پورت می کنند و از سقوط طبقاتی خود پرده برمی دارند.

5
اصولا باید دانست و تأکید کرد،
 تا زمانی که نظام سرمایه داری وابسته (؟) بر جامعه ایران حاکم است،
با وجود هر رژیمی،
مسئله حق تعیین سرنوشت
 و یا به زبان محدود رهبران حزب دموکرات
«مسئله کُرد»
 هیچگاه به شیوه دموکراتیک (؟) 
قابل «حل» نبوده و نخواهد بود.

·        این جمله اشرف دهقانی اما عاری از ایرادات نظری (تئوریکی) نیست:

6
اصولا باید دانست و تأکید کرد،
 تا زمانی که نظام سرمایه داری وابسته (؟) بر جامعه ایران حاکم است،

·        اشرف دهقانی ـ به احتمال قوی بی آنکه روحش حتی خبر داشته باشد ـ نظام اجتماعی سرمایه داری را، فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی سرمایه داری را به مستقل و وابسته طبقه بندی می کند.
·        خواننده این «تحلیل» اشرف دهقانی ـ بی اعتنا به نیت قلبی مؤلف، خواه و ناخواه ـ به این نتیجه می رسد که بشریت با دو نوع از نظام سرمایه داری سر و کار دارد:  

الف
نظام سرمایه داری مستقل

·        نظام سرمایه داری مستقل در این «تحلیل» اشرف دهقانی ـ به احتمال قوی بر خلاف نظر و میل و خواست خود او ـ  تبرئه و تطهیر می شود و حتی به عنوان متحد توده در «جبهه» فلان و بهمان محسوب می شود.

ب
نظام سرمایه داری وابسته

·        نظام سرمایه داری وابسته کذائی را اشرف دهقانی در هر صورت به عنوان قطب مخالف نظام سرمایه داری مستقل، احتمالا از دیرباز تماتیزه کرده و کماکان تماتیزه می کند.
·        یعنی بدان موضوعیت بخشیده و می بخشد.

·        بی آنکه تعریف مشخص و روشنی از آن عرضه دارد و بتواند عرضه دارد.
·        چون در نظام و یا مناسبات تولیدی سرمایه داری برای استقلال و ملیت به معنی حقیقی کلمه تره حتی خرد نمی شود.

·        ناسیونالیسم بورژوائی در فاز امپریالیستی سرمایه داری، فاقد محتوای آغازینی است که در فاز سرمایه داری مبتنی بر رقابت آزاد وجود داشته است.
·        سرمایه های «ملی» دمبدم در هم ذوب می شوند و کنسرن های بین المللی تشکیل می شوند.

·        فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی را نمی توان به مستقل و ابسته تقسیم کرد.

پ

نظام سرمایه داری وابسته

·        منظور اشرف دهقانی نه نظام سرمایه داری، بلکه بورژوازی است.
·        او احتمالا تضاد های درونطبقاتی بورژوازی را بهانه ای برای طبقه بندی سوبژکتیو بورژوازی به مستقل و ملی و وابسته (کمپرادور) قرار می دهد.

·        این اصطلاح سوبژکتیو و غیر علمی، میراث جنبش دانشجوئی در سال های 60 قرن بیستم است:
·        بچه فئودال های دانشجو در متروپول های امپریالیستی، نظام نوپای سرمایه داری پس از پیروزی انقلاب بورژوائی سفید را از موضع ارتجاعی تر، یعنی از موضع اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی به چالش می کشیدند و چون نقد نظام سرمایه داری از موضع فئودالی جاذبه نداشت، ماسک سرخ رنگی بر سر می کشیدند و خود را کمونیست قلمداد می کردند و ضمنا بورژوازی مدرن ایران را کمپرادور و وابسته به امپریالیسم می نامیدند.

·        حضرات اکنون ماسک سرخ از سر برداشته اند و علنا و رسما از نظام سرمایه داری حتی لگامگسیخته، وحشی و خونریز و خونخوار موسوم به «نئو» لیبرال دفاع می کنند، از طبقه حاکمه امپریالیستی جایزه پشت سر جایزه می گیرند  و همه با هم سرود تازه ای می خوانند:

از چریکی مردم و مالی شدم
مردم از مالی و دستمالی شدم
حال و روز من بخوان از قال من
من سلیمانم که خود قالی شدم.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر