۱۳۹۵ مهر ۲۲, پنجشنبه

هماندیشی با مریم (69)


میم نون

مریم
دلایل خر قلمداد کردن آذری ها:   

مریم
چند نكته راجع به چند نظر
 همانديشى ٦٦
و اما منظور من از صداقت،
نه صداقت فلسفى است
و نه صداقت از روى ساده لوحى،
 بلكه صداقتى است كه ناشى از هوش بالاى آدم ها ست
دروغ گويى نوعى ساده لوحى و حماقت است،
خريت و حماقت دروغگو در دروغش متجلى مى شود
 آدم دروغگو با دروغش قبل از هرچيزى از خود سلب آرامش مى كند  
 صداقت فردى در زندگى اجتماعى و روزمره بهترين سياست است
 صداقت ممكن است در وهله اول پيامد خوشايندى نداشته باشد،
 اما اطمينان خاطر و آرامش درونى به همراه دارد

·        این «تعریف» مریم از صداقت را باید مورد تأمل قرار داد:   

1
و اما منظور من از صداقت،
نه صداقت فلسفى است
و نه صداقت از روى ساده لوحى

·        این مقدمه مریم برای «تعریف» مفهوم صداقت به چه معنی است؟

2
و اما منظور من از صداقت،
نه صداقت فلسفى است
و نه صداقت از روى ساده لوحى

·        منظور مریم از صداقت، صداقت به معنی حقیقت پرستی نیست.
·        صداقت به معنی مدافعه از حقیقت عینی نیست.

·        حقیقت چیست؟  

3

·        حقیقت به مشخصه احکام (جملات) در رابطه با انطباق آنها با واقعیت امر معینی اطلاق می شود.

مثال:

الف
·        کبوتر جانور درنده ای است.
·        این جمله  نمی تواند حقیقی باشد.
·        چون با واقعیت امر مربوطه انطباق ندارد.
·        چون کبوتر جزو جانوران درنده نیست.
·        این جمله، ضد حقیقت، خطا و باطل و دروغ است.
·        یعنی با واقعیت امری که انعکاس می یابد، انطباق ندارد.

ب
·        کبوتر پرنده ای است.
·        این جمله حقیقی است.
·        چون با واقعیت امری که انعکاس می یابد، انطباق دارد.
·        به قول خواجه شیراز اگر به محک تجربه زده شود، سپید روی بیرون می آید و نه سیه روی.

4
و اما منظور من از صداقت،
نه صداقت فلسفى است
و نه صداقت از روى ساده لوحى

·        آذری ها از دید مریم حقیقت پرست نیستند.
·        یعنی طرفدار حقیقت نیستند.

·        این سخن مریم به چه معنی است؟  

5
و اما منظور من از صداقت،
نه صداقت فلسفى است
و نه صداقت از روى ساده لوحى

·        کسی که حقیقت پرست و مدافع حقیقت نباشد، یا حقیقت ستیز و مخالف حقیقت است و یا در بهترین حالت قادر به تمیز حقیقت از دروغ نیست و لذا رأی ممتنع می دهد و بی طرف و بی سنگر نسبت به حقیقت و دروغ می ماند.

·        این به چه معنی است؟

·        کسی که عاجز از تمیز حقیقت از دروغ باشد، مثلا نه، جانور درنده بودن کبوتر را تشخیص دهد و نه پرنده بودن آن را، چه نام دارد؟

6
·        چنین کسی را با کلی اغماض ملوکانه ـ فقیهانه می توان ساده لوح محسوب داشت.

·        اما بشنویم ادامه «تعریف» مریم از مفهوم صداقت را:   

7
و اما منظور من از صداقت،
نه صداقت فلسفى است
و نه صداقت از روى ساده لوحى
بلكه صداقتى است كه ناشى از هوش بالاى آدم ها ست

·        صداقت مورد نظر مریم، صداقت ناشی از هوش بالا ست.
·        اینکه تعریفی از صداقت نیست.

·        این هندوانه دیگری زیر بغل آذری ها ست:

اغلب آذری  ها
زحمت كش و پركار هستند،
از بهترين نيروهاى مولده در جامعه ايرانى هستند

آذری  ها
اغلب از صداقت نسبى بالايى در جامعه ايران برخوردارند.
در اين جامعه دروغزده
صداقت را حمل بر حماقت مى كنند.
 در حاليكه صداقت در روابط انسانى
خبر از هوش بالاى فرد مى دهد.
( اين خود جاى بحث دارد كه در اين مقال نمى گنجد.)

·        به ادامه استدلال مریم نظر اندازیم:  

8
بلكه صداقتى است كه ناشى از هوش بالاى آدم ها ست
دروغ گويى نوعى ساده لوحى و حماقت است،

·        خوب،  ضد دروغ چیست؟

·        ضد دروغ همان حقیقت است.
·        ضد دروغگوئی هم طبیعتا پرهیز از کتمان  حقیقت است.

·        صداقت ناشی از هوش بالا در قاموس مریم، صداقت مبتنی بر پرهیز از دروغگوئی است.

9
دروغ گويى نوعى ساده لوحى و حماقت است

·        این ادعای مریم به چه معنی است؟

10
دروغ گويى نوعى ساده لوحى و حماقت است

·        این اولا بدان معنی است که مریم کتمان حقیقت (دروغگوئی) را به درجه معیاری برای تعیین سطح توسعه فکری اعضای جامعه ارتقا می دهد.

·        به زعم مریم، هر کس به کتمان حقیقت خطر کند و دروغ تحویل همنوع خویش دهد، خر است.

·        عکس این قضیه هم بطور خود به خودی روشن است:
·        هر کس راستگو باشد، هوشمندی علامه است.

·        سوبژکتیویسم همین است:
·        سرهم بندی کردن معیار از چیزهای سوبژکتیو:
·        سرهم بندی کردن معیار هوشمندی و علامگی از راستگوئی و معیار خریت از دروغگوئی.

·        حالا مثال تجربی از چاه جمکران و جهنم جماران پیدا کنیم تا خواجه شیراز غر نزند:

11
دروغ گويى نوعى ساده لوحى و حماقت است

·        پس از شکست انقلاب بورژوائی سفید و بیرون آمدن اجامر جماران از چاه جمکران، حضرات در بدر به دنبال آدم های با هوش می گشتند.
·        اما به دلیل فقدان معیار عینی برای تمیز توده ای از ضد توده ای به همین معیار مریمیستی یعنی صداقت چنگ می زدند.

·        آنها نخوانده ملا بودند و همین تئوری مریمیستی را با ایمانی آتشین ـ  حتی ـ بر زبان می راندند:
·        «صداقت اصیل اعلا ، نشانه هوش فوق العاده بالا ست.
·        بگو ببینیم توده ای هستی و یا نیستی؟»     

12
نادر مهربان
خفته در خاوران

·        توده ای ها هم از رهبران شان پرسیدند که «چه باید کرد؟»:
·        صادق باشند و یا کاذب؟

·        بزعم این و آن هوشمند و علامه باشند و یا پخمه و ابله؟

·        هم جواب رهبران شان را می دانیم و هم یکی از خاوران ها را می شناسیم.

·        و هم بقیه مواعظ مریم، به گوش مان آشنا می آیند:  

 خريت و حماقت دروغگو در دروغش متجلى مى شود
 آدم دروغگو با دروغش
ـ  قبل از هرچيزى ـ
 از خود سلب آرامش مى كند  
 صداقت فردى در زندگى اجتماعى و روزمره
بهترين سياست است
 صداقت ممكن است
ـ در وهله اول ـ
پيامد خوشايندى نداشته باشد،
 اما اطمينان خاطر و آرامش درونى به همراه دارد.

·        محض اطلاع مریم بگوییم که صداقت برای بعضی ها نه پیامد خوشایند و اطمینان خاطر و آرامش درونی، بلکه فرار و ذلت تحقیر برونی و وحشت و کابوس و تخریب درونی به دنبال آورده است.

·        آن سان که با گریز ناگزیر  هیون صداقت، هوش موشی هم برای شان باقی نمانده است.

ادامه دارد.

۱ نظر: