حیدر
بابایه سلام
سید محمد حسین
بهجت تبریزی
(۱۲۸۵ - ۱۳۶۷)
ترجمه، ویرایش و تحلیل
از
میمحا نجار
1
دوْنیا
قضوْ- قدر ، اؤلوْم - ایتیمدى
دوْنیا بوْیى اوْغولسوزدى، یئتیمدى
دوْنیا بوْیى اوْغولسوزدى، یئتیمدى
·
از دید شهریار، دنیا مبتنی بر دیالک
تیک قضا و قدر است.
·
این نظر شهریار ـ بی اعتنا به
جفنگیات تئولوژیکی راجع به قضا و قدر ـ می تواند بدان معنی تفسیر و پذیرفته شود که
در جامعه و جهان دیالک تیک جبر و اختیار (ضرورت و آزادی) حاکم است:
الف
·
در مقوله فلسفی جبر (قضاء) همه چیزها،
پدیده ها، سیستم ها، روندها، قوانین و قانونمندی های عینی تجرید می یابند.
·
مراجعه کنید به جبر (ضرورت) در
تارنمای دایرة المعارف روشنگری
ب
·
در مقوله فلسفی اختیار (قدر) فرم
های مختلف و متنوع و متفاوت سوبژکتیویته انسانی تجرید می یابند.
·
مراجعه کنید به سوبژکت، سوبژکتیویته،
اختیار (آزادی)، دیالک تیک جبر و اختیار (ضرورت و آزادی) در تارنمای دایرة المعارف
روشنگری
2
دوْنیا
قضوْ- قدر ، اؤلوْم - ایتیمدى
دوْنیا بوْیى اوْغولسوزدى، یئتیمدى
دوْنیا بوْیى اوْغولسوزدى، یئتیمدى
·
دنیا از دید شهریار ضمنا، دنیای
مرگ و میر و گمگشتگی است.
·
از این جفنگ شهریار طرز تفکر متافیزیکی
(ضد دیالک تیکی)، ضد علمی و خرافی او و ضمنا ساده لوحی او آشکار می گردد.
·
چرا و به چه دلیل؟
3
دوْنیا
قضوْ- قدر، اؤلوْم - ایتیمدى
دوْنیا بوْیى اوْغولسوزدى، یئتیمدى
دوْنیا بوْیى اوْغولسوزدى، یئتیمدى
·
طرز تفکر متافیزیکی، طرز تفکر کسی
است که به جای دو چشم، یک چشم در کاسه کله دارد:
·
چنین کسی یکسو نگر است.
·
مثلا شهریار در این بیت شعر، مرگ و
میر و گم و گور شدن موجودات را می بیند، ولی تشکیل مجدد آنها در فرم های دیگر را
نمی بیند.
·
پراتیک (تجربه، آزمون، آزمایش، عمل)
و علوم طبیعی نشان می دهند که چیزی گم و گور نمی شود.
·
آنچه که مرگ و میر و گمگشتگی جلوه
گر می شود، حلقه ای از حلقات تریاد جاویدان هستی است:
·
حلقه ای از تریاد سیکلی پایان
ناپذیر پیدایش ـ رشد ـ زوال است.
·
آنچه زوال می یابد و به قول شهریار
می میرد، در واقع به اجزای متشکله اش تجریه می شود تا در فرم دیگری دوباره تشکیل
شود:
·
هیچ چیز از بین نمی رود.
·
چیزهای هستی فقط فرم عوض می کنند.
·
نبات و جانور و انسان پس از پیدایش
(تولد)، رشد و توسعه (بلوغ) رفته رفته فرسوده و پوسیده (پیر) می شود تا به عناصر
شیمیائی متشکله اش تجزیه شود:
·
مثلا به مولکول های های کربن و هیدروژن
و اکسیژن و آب و ازت و مس و آهن و غیره تجزیه می شوند.
·
این مواد شیمیائی دو باره تحت
شرایط دیگر وارد سیکل لایتناهی پیدایش ـ رشد و زوال می شوند.
·
مثلا به صورت نباتات عرض اندام می
کنند.
·
نباتاتی که توسط جانوران و انسان ها
در فرم های مختلف از علف تا دانه و میوه و نان و غیره خورده می شوند.
·
ماده خلق ناپذیر و فنا ناپذیر است.
·
ازلی و ابدی است.
4
دوْنیا
قضوْ- قدر، اؤلوْم - ایتیمدى
دوْنیا بوْیى اوْغولسوزدى، یئتیمدى
دوْنیا بوْیى اوْغولسوزدى، یئتیمدى
·
از دید شهریار همه اعضای جامعه و
جهان دیالک تیکی از پدر مرده و پسر مرده است.
·
کسی در این میان، استثئاء نیست.
·
تأکید شهریار بر این دیالک تیک از آن
رو ست که او خود را فرزند حیدر بابا تصور می کند و پیشاپیش به او تسلی خاطر می
دهد:
·
منظور شهریار این است که روزی خودش
هم خواهد مرد و حیدر بابا بسان پدر فرزند مرده عزادار فرزندش خواهد بود.
·
شهریار نمی خواهد که حیدر بابا از این
بابت سوگوار باشد.
·
دلیل شهریار این است که اکثریت
قریب به اتفاق اعضای جامعه و جهان همین دیالک تیک را به ناچار تجربه می کنند:
·
مادر شان، پدر شان و چه بسا حتی پسر شان می میرد.
·
پس بهتر است که حیدر بابا غم از
دست دادن پسرش را نخورد.
5
دوْنیا بوْیى اوْغولسوزدى، یئتیمدى
·
دلیل اینکه شهریار مرگ پسر را و نه
مرگ دختر را در این بند شعر، برجسته می کند، اشاره به رابطه خود با حیدربابا ست:
·
بابا یعنی پدر و اوغول یعنی پسر.
·
شهریار دیالک تیک پدر و پسر را به
شکل دیالک تیک حیدر بابا و شهریار بسط و تعمیم می دهد.
·
این شعر شهریار لبریز از احساس و
عشق و عاطفه نسبت به حیدر بابا و در تحلیل نهائی، نسبت به طبیعت مادر است.
·
شهریار در این منظومه حیدر بابا،
عملا و عینا، یعنی بی آنکه خود بخواهد و یا بداند، ناتورالیسم را نمایندگی می کند.
·
ناتورالیسم فئودالی را.
·
تفاوت شهریار تبریز با اخوان ثالث
این است که ناتورالیسم اخوان هومانیستی و چه بسا فمینیستی است.
·
اخوان والا ترین نماینده ناتورالیسم
در جهان است.
·
یادش به یاد باد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر