جمعبندی از
مسعود بهبودی
نجوایی در حضور آئینه
نادر نادرپور
چندان فرو بارید برف جامد ایام
کز حجم سردش،
موی من رنگ زمستان یافت
اکنون نمی دانم که باران کدامین روز
این رنگ برفین را تواند شست .
***
شب، دیدگانم را چنان از تیرگی انباشت
کاین چشمه های روشن
ـ از بنیاد ـ
خشکیدند
اکنون نمی دانم که چون خورشید برخیزد،
تصویر اورا در کدامین چشمه باید جست .
***
بار گران روزها چندان به دوشم ماند
کز بردباری، قامتم خم شد
اکنون کسی در گوش من،
ـ خصمانه ـ
می گوید:
« این پشته ی پنهان که بر دوش گمان داری،
بار گناه تو ست.»
***
من خوب می دانم که در اوج کهنسالی
چشمان تاریک مرا از صبح آئینه
دیگر امید روشنایی نیست
اما
ـ هنوز ـ
ای بخت ،
آیا میان خرمن موی سپید من
تار سیاهی درشب پیری تواند رست؟
پایان
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
یکی از ایرادات روشنفکران زمینگیر ایران
ابتلا به مرض سوبژکتیویسم است.
1
حضرات کاری به موضوع و نظر و اندیشه ندارند.
2
یا به خود می نازند و یا به صاحبنظر می تازند.
3
محتوای شناخت
اما در موضوع شناخت است نه در صاحب نظر
خریت خر در خود خر است
نه در خر خر، خر فروش، خر سوار
4
کردها را و هر کس و هر قوم و ملتی را می توان
مورد تحلیل مثلا سوسیولوژیکی (جامعه شناسی) قرار داد.
5
چنین کاری هم مفید است و هم مطلوب و مجاز.
6
عمده کردن ویژگی معینی از این و آن و ماستمالی کردن ضعف های این و آن
بهانه ای برای تبلیغ عداوت ملی است.
بهانه ای برای تبلیغ شووینیسم است.
7
فرق هم نمی کند که مبلغ بداند و یا نداند.
بخواهد و یا نخواهد.
8
دانش و خواهش او
اصلا
تعیین کننده نیست.
نفس عمل او
تعیین کننده است.
واقیعت
چیزی عینی است.
1
مثلا البرز
واقعیتی عینی است.
2
وجود البرز به بود و نبود کسی وابسته نیست.
3
کوه البرز از خاک و سنگ و صخره است.
واقعیتی عینی مستقل از این و آن است.
4
حقیقت فرم جمله دارد.
5
کوه البرز از طلا ست.
دروغ است.
6
ضد حقیقت است.
7
کی گفته که حقیقت مطلق وجود ندارد؟
8
حقیقت در دیالک تیکی از نسبی و مطلق وجود دارد.
9
به حقیقت مطلق اما نمی توان رسید.
ولی می توان بدان نزدیک و نزدیک تر شد.
10
شناخت مطلق سیروس محال است.
ولی در هر چالش نظری
شناخت ما از سیروس ژرف تر می شود.
در نتیجه به حقیقت مطلق نزدیک تر می شویم.
بی آنکه بتوانیم بدان برسیم.
11
دلیلش این است که واقعیت عینی (مثلا سیروس)
هم لایتناهی است و هم در تغییر دمبدم است.
12
شناخت کل واقعیت عینی در بی نهایت امکان پذیر است.
13
مراجعه کنید به واقعیت، واقعیت امر، حقیقت، حقیقت امر
در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
شووینیسم نشانه خریت است،
نه نشانه خرد
1
شووینیسم دام و دانه برای عوامفریبی است.
2
ملتی که 6 میلیون نفر از همنوعانش را
پس از کشیدن شیره جسم و جانش
به کوره آتش سپارد و از خاکسترشان کود سازد
در بهترین حالت خر است و در بدترین حالت خاین به بشریت
3
کرد و لر و ترک و فارس و بلوچ و گیلک و انگلیسی و امریکائی و غیره ی
انتزاعی در کره زمین یافت نمی شود.
4
شاید در کره بی سکنه مریخ یافت شود.
5
همه این اقوام عیب و حسن خاص خود را دارند.
6
هیچکدام مزیتی بر دیگری ندارد.
7
شووینیسم
ارزش تجربی، منطقی و علمی ندارد.
8
شووینیسم
برای استحمار خلق ها خلق شده است.
9
شووینیسم
برای گول زدن و آلت دست قرار دادن خلق های خر است.
10
شووینیسم
برای ارسال خلایق خر به دنبال نخود سیاه است.
11
شووینیسم
برای ابدیت بخشیدن به حاکمیت طبقه حاکمه اقلیت انگل است.
12
زنده باد برابری ـ خواهری ـ برادری همه انسان ها
صرفنظر از ملیت و قومیت و زبان و نژاد و مذهب و الی آخر.
واژه «راه خروشان»
جفنگواژه است.
1
ایرئالیستی و ایراسیونالیستی است.
2
مغایر با واقعیت و عقل است.
3
راه که نمی تواند خروشان باشد.
4
واژه و یا مفهوم
باید انعکاس چیزی واقعی باشد.
5
اصطلاح رود خروشان و یا شط خروشان
اصطلاحی تجربی و منطقی است.
6
اصطلاح راه هموار ویا ناهموار
تجربی و منطقی است
7
آموزش تعریف استاندارد واژه ها و یا مفاهیم
واجب تر از آب و نان شب و روز است.
8
چون بدون واژه
جمله وجود ندارد.
9
بدون مفهوم
حکم و فکر و نظر وجود ندارد.
10
بدون آشنایی با تعریف واژه ها و مفاهیم
اصلا نمی توان حرف دهن خود را فهمید
چه رسد به فهم حرف دهن این و آن.
11
درست به همان سان که بدون خشت
کلبه وجود ندارد.
12
بدون آجر
عمارت و یا ساختمان وجود ندارد.
13
کلنجار بر سر مفاهیم
پیش شرط تفکر است.
14
بیگانه با مفهوم
(بی خبر از تعریف واژه ها)
کور است.
15
کور نمی تواند عصاکش کور دگر شود
چه رسد به عصاکش بینایان
16
شعله نمی توان جاویدان باشد
چون همه چیز در تغییر مدام است
17
تنها چیزی که جاویدان است
اصل تغییر است.
اصل شدن و دگر شدن مدام است.
اصل زاد و میر مکرر است.
شما بهتر است با نظرات آشنا شوید
صاحب نظر مهم نیست.
نظرات باید نقد و تصحیح شوند.
صاحب نظر فانی اند.
منظور فرد معینی نیست.
افراد اصلا مهم نیستند.
1
منظور طرز تفکر معینی است.
2
به اندیشه باید پرداخت و نه به سوبژکت
3
سوبژکتیویسم
بدترین بیماری روشنفکریت ایران است.
دیوانگی واژه ای چند پهلو ست.
1
زوربای یونانی می گوید:
برای گسستن زنجیرهای بردگی و وابستگی
باید اندکی دیوانه بود.
2
جنون در این رمان یونانی
حامی عقل است.
مکمل عقل است.
3
پیج آذری ما
علیرغم کیفیت عالی اش
از آذری تهی است.
چرا؟
4
در ورای تجلیل قومی و یا ملتی
ایده ئولوژی شووینیستی نهان است.
5
این ایده ئولوژی
خاص این قوم و آن قوم نیست.
6
همه اقوام ایرانی
به این میکروب ایده ئولوژیکی
آلوده شده اند.
حرف درست و منطقی را هر کس نمی زند.
1
منطقی هم همین است
که
هر کس در قابلمه نظری اش
آش طبقاتی خودش را بپزد.
2
به همین دلیل حریفی گفته است:
تفاوت میان طرز تفکر در کاخ جماران
با طرز تفکر در کوخ دهقانان و دیگر زحمتکشان
از زمین تا کهکشان است.
3
ضمنا
شق القمر
نه تفسیر نظر هر ننه قمری به ظن خویش
و تکثیر و انتشار آن
بلکه
تمیز حقیقت از دروغ (باطل) است.
4
علاوه بر این
هنر جستجوی حقیقت عینی است.
5
ما
همین دروغ چرچیل ستمگران را
دهها بار به چالش کشیده ایم.
6
ولی منافع طبقاتی سد بسته اند
در برابر روشنائی و روشنگری
آن سان که دیدن حقیقت
هنری دیگر و شق القمری دیگر است.
جهان و یا جامعه
دیالک تیکی از وجود اجتماعی و شعور اجتماعی است.
1
نقش تعیین کننده در این دیالک تیک از آن وجود اجتماعی است
2
شعور اجتماعی انعکاس وجود اقتصادی است.
3
شعور اجتماعی
هیچ واره نیست.
خیلی هم مهم است
ولی ثانوی است.
3
این مسئله اساسی فلسفه است.
کسی که جهان را محصول شعور (تفکر)
بداند
بلحاظ جهان بینی
نماینده ایدئالیسم است.
4
یعنی وارونه بین است.
5
ایدئالیسم ضمنا جهان بینی آخوند ها ست.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر