میرزا علی معجز
(1252 ـ 1313)
(1873 ـ 1934)
رسول پیگیر هومانیسم، رنسانس و روشنگری
ویرایش، ترجمه و تحلیل از
میمحا نجار
دئدیلر
معنی تحت اللفظی:
·
گفتند.
·
این
عنوان این شعر شاعر روشنگری است.
·
منظور شاعر از این مفهوم، افکار
عمومی است.
·
اما منظور از افکار عمومی چیست؟
1
دئدیلر
·
مفهوم «افکار عمومی» یکی از شاهمفاهیم ایده ئولوژیکی طبقه حاکمه است.
·
مفهوم «افکار عمومی»، مفهومی خر
رنگ کن است.
·
آئینه ای وارونه نما ست.
·
منظور از مفهوم «افکار عمومی»،
شعور حاکم در هر جامعه و امروزه حتی در جهان است.
·
شعور حاکم در هر جامعه، شعور طبقه
حاکمه است.
·
ترفند دیرین طبقه حاکمه اما این
است که شعور طبقاتی خود را چنان به خورد خلایق می دهد که بنظر خلایق، شعور خاص خود
جلوه گر می شود.
·
معجز در این شعر، افکار عمومی را و
در واقع شعور طبقه حاکمه را به چالش می کشد.
2
چون
یتیشدیم وطنه،
«آچما
دهانین»، دئدیلر
«دینمه،
دانیشما و ترپتمه زبانین»، دئدیلر
معنی تحت اللفظی:
·
به محض برگشت از غربت به میهن،
گفتند:
·
«زیب دهانت را بکش.
·
دم مزن، حرفی مگو و زبانت را تکان
مده.»
3
چون
یتیشدیم وطنه،
«آچما
دهانین»، دئدیلر
«دینمه،
دانیشما و ترپتمه زبانین»، دئدیلر
·
گزارش شاعر در این بیت شعر از
برگشت مهاجر از غربت ترکیه به میهن است.
·
ترکیه جولانگاه دو فرهنگ متعلق به دو
قاره متفاوت است:
·
ترکیبی از فرهنگ اروپائی و آسیائی
است.
·
صرف تمامی جوانی خود در غربت ترکیه،
ضمنا با عادت به طرز زیست و طرز تفکر دیگری توأم است که پس از برگشت به میهن، دردسر
زا ست.
·
راوی این شعر نیز پس از برگشت به
میهن با همین معضل روبرو شده است.
·
به همین دلیل، رسم و روال جاری به
او بی وقفه و مکرر یاد آوری می شود.
·
یکی از رسوم جامعه دم نزدن و خاموشی
است.
·
خاموشی اما به چه معنی است؟
4
چون
یتیشدیم وطنه،
«آچما
دهانین»، دئدیلر
«دینمه،
دانیشما و ترپتمه زبانین»، دئدیلر
·
منظور از خاموشی، عادی تلقی کردن
چیزهای غیرعادی است.
·
منظور از خاموشی، تحمل کردن تحمل
ناپذیر ها ست.
·
منظور از خاموشی، پرهیز از نشان
دادن واکنش به کنش های واکنش طلب است.
·
منظور از خاموشی، سکوت در شرایطی
است که سنگ و صخره حتی به فریاد است.
«قوی
بش اون توک چنوه، اوخشات ئوزین شیعه لره
گده
قیخدیرما باشون، چکمه دابانین»، دئدیلر
معنی تحت اللفظی:
·
گفتند:
·
«چند تار مو بر چانه ات بگذار و شبیه شیعه
جماعت شو.
·
موی سرت را نتراش و پاشنه کفشت را
مکش.»
1
·
این رسم و روال زیست دیگری است که
به مهاجر تازه از غربت رسیده، یاد آوری و باز آموزی می شود.
·
محتوای این بیت شعر، همرنگ جماعت
کردن خویش است.
·
محتوای این بیت فرمالیسم عملی است:
·
ریش گذاشتن.
·
همرنگ صوری شیعه جماعت گشتن.
·
سر نتراشیدن.
·
پاشنه کفش خویش نکشیدن و شبیه
آخوند جماعت، گشتن.
2
«قوی
بش اون توک چنوه، اوخشات ئوزین شیعه لره
گده
قیخدیرما باشون، چکمه دابانین»، دئدیلر
·
شاعر روشنگری در این بیت، فرمالیسم
عملی رایج در جامعه واره مبتنی بر تظاهر و تزویر و ریا را به چالش می کشد.
·
انتقاد معجز اما نه انتقادی سطحی،
بی محتوا و مبتنی بر هارت و پورت، بلکه انتقادی محتوامند و معنامند و اگر تیز
بیندیشیم، انتقادی ریشه ای و رادیکال است:
الف
«قوی
بش اون توک چنوه، اوخشات ئوزین شیعه لره
·
ریش گذاشتن به نیت تظاهر به شیعه
جماعت.
·
تشیع به مثابه مذهب اکثریت جمعیت
کشور.
·
یعنی تمکین به کمیت که ضمنا به
معنی بی اعتنائی به کیفیت است.
·
این به معنی فدا کردن حقیقت در
معبد کمیت (اکثریت) خواهد بود.
·
این به معنی همرنگ اکثریت گشتن
است.
·
این به معنی انکار فردیت و هویت
خویش است.
·
این به معنی تخریب دیالک تیک فرد و
جامعه و هیچ واره انگاری فرد است.
·
این ضمنا به معنی قرائت فاتحه ای
بر شخصیت خویش است.
ب
گده
قیخدیرما باشون، چکمه دابانین»، دئدیلر
·
نتراشیدن سر در شرایط زندگی آن
زمان به معنی کثیف نگه داشتن سر و فراهم آوردن شرایط لازم برای بیماری بوده است.
·
نکشیدن پاشنه پا به معنی کسب شباهت
به نعلین پوشان است.
·
نتیجه اش کندی در حرکت و کار است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر