ﺯﻧﺎﻥ
ﺍﯾﺮﺍﻥ، ﺧﺴﺘﻪ ﺗﺎﺭﯾﺨﻨﺪ
ویرایش
و تحلیل از
ربابه
نون
ﻣﺎ ﺯﻥ ﻫﺎﯾﯽ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﻣﺮﺩ
·
هما وثوق با مفاهیم فمینیسم بورژوائی «می اندیشد.»
·
مشخصه اصلی فمینیسم بورژوائی، جایگزین
سازی جایگاه اجتماعی با جنسیت است.
·
هما به همین دلیل، مرتب از «زنان
مرد» دم می زند.
1
ﻣﺎ ﺯﻥ ﻫﺎﯾﯽ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﻣﺮﺩ
ﺑﻪ ﻣﺎ ﻓﻘﻂ ﺁﻣﻮﺧﺘﻨﺪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺷﮑﻢ
ﻣﺮﺩﺍﻧﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺳﯿﺮ ﮐﻨﯿﻢ
·
هما وثوق منظور خود را از مفهوم «زنان
مرد» در این بند شعر «توضیح» می دهد:
·
«زنان مرد»، زنانی اند که طرز «سیر کردن (؟) شکم مردان شان» را آموخته اند.
·
این تعریف هما وثوق از این مفهوم نشاندهنده
بی خبری او از تفکر مفهومی است:
·
زنی را که فکر و ذکر اصلی اش،
تغذیه اوپتیمال (به نحو احسن) مرد است، با هر صفتی می توان تعریف کرد، به غیر از «زن
مرد.»
·
سؤال اما این است که هما وثوق
چگونه به این مفهوم مبهم و نامأنوس رسیده است؟
2
ﻣﺎ ﺯﻥ ﻫﺎﯾﯽ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﻣﺮﺩ
ﺑﻪ ﻣﺎ ﻓﻘﻂ ﺁﻣﻮﺧﺘﻨﺪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺷﮑﻢ
ﻣﺮﺩﺍﻧﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺳﯿﺮ ﮐﻨﯿﻢ
·
برای کشف منبع این مفهوم هما وثوق باید
سری به «گنجینه واژه های» نران زن ستیز ایران
زد:
·
نران بی فرهنگ ایرانی، مردانی را که
سهمی از کار کمرشکن همسر خود در خانه را تقبل می کنند، مثلا در آشپزی، ظرفشوئی، تغذیه
و تربیت نوزادان و کودکان از همسرشان حمایت می کنند، ماهیتا با همین مفهوم هما وثوق،
توصیف می کنند:
·
مثلا حسن نرگس
·
منظورشان وارونگی دیالک تیک زن و
مرد است:
·
منظورشان این است که حسن، به قول
هما وثوق، از «مردان زن» است.
·
حسن، زن نرگس و نرگس شوهر حسن است.
3
ﻣﺎ ﺯﻥ ﻫﺎﯾﯽ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﻣﺮﺩ
ﺑﻪ ﻣﺎ ﻓﻘﻂ ﺁﻣﻮﺧﺘﻨﺪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺷﮑﻢ
ﻣﺮﺩﺍﻧﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺳﯿﺮ ﮐﻨﯿﻢ
·
هما وثوق این مفهوم نرانه را
بازتعریف می کند:
·
در قاموس فمینیسم هما وثوق، هر زنی
که غذای باب میل همسرش را بپزد، جزو «زنان مرد» است.
·
این مفهوم هما وثوق به درد توضیح علمی
دیالک تیک زن و مرد نمی خورد.
·
دیالک تیک زن و مرد باید بر اساس
تجارب زنده زندگی بطور راسیونالیستی (با تکیه بر عقل اندیشنده) و رئالیستی (واقع
بینانه) بررسی شود.
·
دیالک تیک زن و مرد یعنی همزیستی
تضادمند دو انسان برابر و برابر حقوق
·
دو انسانی که با هم خانواده ای را
تشکیل می دهند که سلول اولیه هر جامعه است و برای بازتولید جامعه صرفنظر ناپذیر
است.
·
این سلول اساسی جامعه بشری را نمی
توان تحقیر و یا تخریب کرد.
·
با تحقیر و تخریب سلول اساسی جامعه،
جامعه پیر و فرتوت می شود و دیر یا زود فرو می پاشد.
4
·
شاید یکی از دلایل تخریب دول مستقل
در آسیا و افریقا و امریکای لاتین توسط امپریالیسم با حمایت فوندامنتالیسم، سوق
دادن خیل عظیم جوانان و کودکان این جوامع به متروپول های سرمایه داری باشد.
·
تا از فروپاشی جوامع امپریالیستی در
اثر فرار اکثریت سکنه آنها از تشکیل خانواده، تولید مثل و بازتولید جامعه جلوگیری
کنند.
·
آغوش باز کشورهای امپریالیستی به
روی پناهندگان خارجی به همین دلیل هم است.
·
امپریالیسم با هزینه ای ناچیز میلیون
ها کودک و نوجوان و جوان را به جمعیت خویش می افزاید که نیروهای کار ارزشمندی
محسوب می شوند.
5
ﻣﺎ ﺯﻥ ﻫﺎﯾﯽ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﻣﺮﺩ
ﺑﻪ ﻣﺎ ﻓﻘﻂ ﺁﻣﻮﺧﺘﻨﺪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺷﮑﻢ
ﻣﺮﺩﺍﻧﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺳﯿﺮ ﮐﻨﯿﻢ
·
در این نظر هما وثوق اما ـ بی
اعتنا به اینکه خود هما می داند و یا نمی داند ـ انتقاد بجائی از زنان جامعه صورت
می گیرد:
·
مطلق کردن تغذیه اوپتیمال همسر و
بی اعتنائی به تغذیه فرزند.
·
ما فکر می کردیم که این فرم از
کودک ستیزی، خاص خانواده های فقیر است.
·
اکنون معلوم می شود که در در
خانواده های مرفه و مدرن هم کم و بیش بر همان لولا می چرخد.
·
مراجعه کنید به قصه واره های «پینوتیو
در عقاب آباد» در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
6
ﻣﺎ ﺯﻥ ﻫﺎﯾﯽ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﻣﺮﺩ
ﺑﻪ ﻣﺎ ﻓﻘﻂ ﺁﻣﻮﺧﺘﻨﺪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺷﮑﻢ
ﻣﺮﺩﺍﻧﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺳﯿﺮ ﮐﻨﯿﻢ
ﮐﺴﯽ ﻧﮕﻔﺖ ﭼﺸﻤﺎﻧﺸﺎﻥ ﻫﻢ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺍﺳﺖ.
·
معنی تحت
اللفظی:
·
به ما یاد
داده بودند که شکم همسرمان را به نحو احسن پر کنیم.
·
ولی یادمان
نداده بودند که حوایج غریزی شان را هم برآورده سازیم تا دنبال زنان دیگر نگردند.
·
وقتی از پیروی هما وثوق از فمینیسم
بورژوائی سخن می رود، به همین دلایل است:
7
ﮐﺴﯽ ﻧﮕﻔﺖ ﭼﺸﻤﺎﻧﺸﺎﻥ ﻫﻢ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺍﺳﺖ.
·
اولا گرسنه چشمی در انحصار نران
نیست.
·
احتمالا در جامعه عقب مانده ایران،
زنان، گرسنه چشم تر از نران اند.
·
تنها تفاوتی که زنان با نران در
این زمینه دارند، این است که نران نمی توانند و یا نمی خواهند به خوبی و تردستی
زنان، چشم چرانی خود را مخفی کنند.
·
اعضای زن و نر طبقه حاکمه لائیک که
با هم به تماشای عکس ها و فیلم های سکسی می پردازند و در همان اثنا که نران جنده
ها را سیر دل تماشا می کنند، زنان هم عیاش ها را به دارائی رؤیائی خویش می
افزایند.
8
ﮐﺴﯽ ﻧﮕﻔﺖ ﭼﺸﻤﺎﻧﺸﺎﻥ ﻫﻢ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺍﺳﺖ.
·
از هما چه
پنهان که نه گرسنگی شکم انسان ها را می توان بطور قطعی از بین برد و نه گرسنه چشمی آنها را.
·
برای اینکه حوایج غریزی انسانی را فقط
برای دم (لحظه) می توان برطرف کرد و نه
برای عمر.
·
به همین دلیل همه انسان ها ـ اعم
از زن و یا نر ـ بلحاظ غریزی اشباع ناپذیر می مانند.
·
برای لگام زدن بر اسب سرکش غریزه،
بشریت عقل اندیشنده را به مشقتی عظیم توسعه داده است.
·
عقل اگر تنومند باشد، هم چشم زن
سیر می شود و هم چشم نر.
·
در غیر این صورت نه شکم کسی سیری
پذیر است و نه زیر شکم کسی.
9
ﮐﺴﯽ ﻧﮕﻔﺖ ﭼﺸﻤﺎﻧﺸﺎﻥ ﻫﻢ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺍﺳﺖ.
·
هما وثوق ـ بسان اکثریت قریب به
اتفاق زنان کشور عه هورا ـ بلحاظ صوری و
فرمال، تحت تأثیر فروغ است.
·
ولی رئالیسم، صداقت و شهامت فروغ
را ندارد.
·
چون تمامی اشعار فروغ در رد این سخن
هما وثوق است.
·
شاید خود فروغ را بتوان یکی از
زنانی قلمداد کرد که گرسنه چشم تر از نران بوده است.
·
فروغ ـ نران عینی و واقعی که سهل
است ـ از پیراهن های نرانه و زنانه در بند رخت حتی نمی گذرد:
·
آن سان که رد شعر فروغ، پیراهن ها حشری
و هار، به تن یکدیگر دست می کشند و حالی به حالی می شوند.
ادامه دارد.
ویرایش:
پاسخحذف· شاید خود فروغ را بتوان یکی از زنانی قلمداد کرد که گرسنه چشم تر از نران بوده است.
· فروغ ـ نران عینی و واقعی که سهل است ـ از پیراهن های نرانه و زنانه در بند رخت حتی نمی گذرد:
· آن سان که در شعر فروغ، پیراهن های حشری و هار، به تن یکدیگر دست می کشند و حالی به حالی می شوند