۱۳۹۴ بهمن ۷, چهارشنبه

سیری در شعری از هما وثوق (10)


ﺯﻧﺎﻥ ﺍﯾﺮﺍﻥ، ﺧﺴﺘﻪ ﺗﺎﺭﯾﺨﻨﺪ
ویرایش و تحلیل از
ربابه نون 

ﻣﺎ ﺯﻥ ﻫﺎﯾﯽ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﻣﺮﺩ

·        هما وثوق با  مفاهیم فمینیسم بورژوائی «می اندیشد.»
·        مشخصه اصلی فمینیسم بورژوائی، جایگزین سازی جایگاه اجتماعی با جنسیت است.
·        هما به همین دلیل، مرتب از «زنان مرد» دم می زند.

1
ﻣﺎ ﺯﻥ ﻫﺎﯾﯽ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﻣﺮﺩ
ﺑﻪ ﻣﺎ ﻓﻘﻂ ﺁﻣﻮﺧﺘﻨﺪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺷﮑﻢ
ﻣﺮﺩﺍﻧﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺳﯿﺮ ﮐﻨﯿﻢ

·        هما وثوق منظور خود را از مفهوم «زنان مرد» در این بند شعر «توضیح» می دهد:
·        «زنان مرد»، زنانی اند که طرز «سیر کردن (؟)  شکم مردان شان» را آموخته اند.
·        این تعریف هما وثوق از این مفهوم نشاندهنده بی خبری او از تفکر مفهومی است:
·        زنی را که فکر و ذکر اصلی اش، تغذیه اوپتیمال (به نحو احسن) مرد است، با هر صفتی می توان تعریف کرد، به غیر از «زن مرد.»

·        سؤال اما این است که هما وثوق چگونه به این مفهوم مبهم و نامأنوس رسیده است؟


2
ﻣﺎ ﺯﻥ ﻫﺎﯾﯽ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﻣﺮﺩ
ﺑﻪ ﻣﺎ ﻓﻘﻂ ﺁﻣﻮﺧﺘﻨﺪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺷﮑﻢ
ﻣﺮﺩﺍﻧﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺳﯿﺮ ﮐﻨﯿﻢ

·        برای کشف منبع این مفهوم هما وثوق باید  سری به «گنجینه واژه های» نران زن ستیز ایران زد:
·        نران بی فرهنگ ایرانی، مردانی را که سهمی از کار کمرشکن همسر خود در خانه را تقبل می کنند، مثلا در آشپزی، ظرفشوئی، تغذیه و تربیت نوزادان و کودکان از همسرشان حمایت می کنند، ماهیتا با همین مفهوم هما وثوق، توصیف می کنند:
·        مثلا حسن نرگس
·        منظورشان وارونگی دیالک تیک زن و مرد است:
·        منظورشان این است که حسن، به قول هما وثوق، از «مردان زن» است.
·        حسن، زن نرگس و نرگس شوهر حسن است.

3
ﻣﺎ ﺯﻥ ﻫﺎﯾﯽ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﻣﺮﺩ
ﺑﻪ ﻣﺎ ﻓﻘﻂ ﺁﻣﻮﺧﺘﻨﺪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺷﮑﻢ
ﻣﺮﺩﺍﻧﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺳﯿﺮ ﮐﻨﯿﻢ

·        هما وثوق این مفهوم نرانه را بازتعریف می کند:
·        در قاموس فمینیسم هما وثوق، هر زنی که غذای باب میل همسرش را بپزد، جزو «زنان مرد» است.
·        این مفهوم هما وثوق به درد توضیح علمی دیالک تیک زن و مرد نمی خورد.
·        دیالک تیک زن و مرد باید بر اساس تجارب زنده زندگی بطور راسیونالیستی (با تکیه بر عقل اندیشنده) و رئالیستی (واقع بینانه) بررسی شود.
·        دیالک تیک زن و مرد یعنی همزیستی تضادمند دو انسان برابر و برابر حقوق   
·        دو انسانی که با هم خانواده ای را تشکیل می دهند که سلول اولیه هر جامعه است و برای بازتولید جامعه صرفنظر ناپذیر است.
·        این سلول اساسی جامعه بشری را نمی توان تحقیر و یا تخریب کرد.
·        با تحقیر و تخریب سلول اساسی جامعه، جامعه پیر و فرتوت می شود و دیر یا زود فرو می پاشد.

4
·        شاید یکی از دلایل تخریب دول مستقل در آسیا و افریقا و امریکای لاتین توسط امپریالیسم با حمایت فوندامنتالیسم، سوق دادن خیل عظیم جوانان و کودکان این جوامع به متروپول های سرمایه داری باشد.
·        تا از فروپاشی جوامع امپریالیستی در اثر فرار اکثریت سکنه آنها از تشکیل خانواده، تولید مثل و بازتولید جامعه جلوگیری کنند.
·        آغوش باز کشورهای امپریالیستی به روی پناهندگان خارجی به همین دلیل هم است.
·        امپریالیسم با هزینه ای ناچیز میلیون ها کودک و نوجوان و جوان را به جمعیت خویش می افزاید که نیروهای کار ارزشمندی محسوب می شوند.

5
ﻣﺎ ﺯﻥ ﻫﺎﯾﯽ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﻣﺮﺩ
ﺑﻪ ﻣﺎ ﻓﻘﻂ ﺁﻣﻮﺧﺘﻨﺪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺷﮑﻢ
ﻣﺮﺩﺍﻧﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺳﯿﺮ ﮐﻨﯿﻢ

·        در این نظر هما وثوق اما ـ بی اعتنا به اینکه خود هما می داند و یا نمی داند ـ انتقاد بجائی از زنان جامعه صورت می گیرد:
·        مطلق کردن تغذیه اوپتیمال همسر و بی اعتنائی به تغذیه فرزند.
·        ما فکر می کردیم که این فرم از کودک ستیزی، خاص خانواده های فقیر است.
·        اکنون معلوم می شود که در در خانواده های مرفه و مدرن هم کم و بیش بر همان لولا می چرخد.

·        مراجعه کنید به قصه واره های «پینوتیو در عقاب آباد» در تارنمای دایرة المعارف روشنگری  

6
ﻣﺎ ﺯﻥ ﻫﺎﯾﯽ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﻣﺮﺩ
ﺑﻪ ﻣﺎ ﻓﻘﻂ ﺁﻣﻮﺧﺘﻨﺪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺷﮑﻢ
ﻣﺮﺩﺍﻧﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺳﯿﺮ ﮐﻨﯿﻢ
ﮐﺴﯽ ﻧﮕﻔﺖ ﭼﺸﻤﺎﻧﺸﺎﻥ ﻫﻢ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺍﺳﺖ.

·        معنی تحت اللفظی:
·        به ما یاد داده بودند که شکم همسرمان را به نحو احسن پر کنیم.
·        ولی یادمان نداده بودند که حوایج غریزی شان را هم برآورده سازیم تا دنبال زنان دیگر نگردند.

·        وقتی از پیروی هما وثوق از فمینیسم بورژوائی سخن می رود، به همین دلایل است:  

7
ﮐﺴﯽ ﻧﮕﻔﺖ ﭼﺸﻤﺎﻧﺸﺎﻥ ﻫﻢ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺍﺳﺖ.

·        اولا گرسنه چشمی در انحصار نران نیست.
·        احتمالا در جامعه عقب مانده ایران، زنان، گرسنه چشم تر از نران اند.
·        تنها تفاوتی که زنان با نران در این زمینه دارند، این است که نران نمی توانند و یا نمی خواهند به خوبی و تردستی زنان، چشم چرانی خود را مخفی کنند.
·        اعضای زن و نر طبقه حاکمه لائیک که با هم به تماشای عکس ها و فیلم های سکسی می پردازند و در همان اثنا که نران جنده ها را سیر دل تماشا می کنند، زنان هم عیاش ها را به دارائی رؤیائی خویش می افزایند.

8
ﮐﺴﯽ ﻧﮕﻔﺖ ﭼﺸﻤﺎﻧﺸﺎﻥ ﻫﻢ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺍﺳﺖ.

·        از هما چه پنهان که نه گرسنگی شکم انسان ها را می توان بطور قطعی از بین برد و نه گرسنه چشمی آنها را.
·        برای اینکه حوایج غریزی انسانی را فقط برای دم (لحظه)  می توان برطرف کرد و نه برای عمر.
·        به همین دلیل همه انسان ها ـ اعم از زن و یا نر ـ بلحاظ غریزی اشباع ناپذیر می مانند.
·        برای لگام زدن بر اسب سرکش غریزه، بشریت عقل اندیشنده را به مشقتی عظیم توسعه داده است.
·        عقل اگر تنومند باشد، هم چشم زن سیر می شود و هم چشم نر.
·        در غیر این صورت نه شکم کسی سیری پذیر است و نه زیر شکم کسی.

9
ﮐﺴﯽ ﻧﮕﻔﺖ ﭼﺸﻤﺎﻧﺸﺎﻥ ﻫﻢ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺍﺳﺖ.

·        هما وثوق ـ بسان اکثریت قریب به اتفاق زنان کشور عه هورا ـ  بلحاظ صوری و فرمال، تحت تأثیر فروغ است.
·        ولی رئالیسم، صداقت و شهامت فروغ را ندارد.
·        چون تمامی اشعار فروغ در رد این سخن هما وثوق است.

·        شاید خود فروغ را بتوان یکی از زنانی قلمداد کرد که گرسنه چشم تر از نران بوده است.
·        فروغ ـ نران عینی و واقعی که سهل است ـ از پیراهن های نرانه و زنانه در بند رخت حتی نمی گذرد:
·        آن سان که رد شعر فروغ، پیراهن ها حشری و هار، به تن یکدیگر دست می کشند و حالی به حالی می شوند.

ادامه دارد.

۱ نظر:

  1. ویرایش:

    · شاید خود فروغ را بتوان یکی از زنانی قلمداد کرد که گرسنه چشم تر از نران بوده است.
    · فروغ ـ نران عینی و واقعی که سهل است ـ از پیراهن های نرانه و زنانه در بند رخت حتی نمی گذرد:
    · آن سان که در شعر فروغ، پیراهن های حشری و هار، به تن یکدیگر دست می کشند و حالی به حالی می شوند

    پاسخحذف