میرزا علی معجز
(1252 ـ 1313) (1873 ـ 1934)
رسول پیگیر هومانیسم، رنسانس و روشنگری
ویرایش، ترجمه و تحلیل از
میمحا نجار
ملمع
(دیوان معجز شبستری، جلد اول، صفحۀ 98)
شکور
یعنی پاداش دهنده
از صفات خدا
تارتن
یعنی عنکبوت
(1252 ـ 1313) (1873 ـ 1934)
رسول پیگیر هومانیسم، رنسانس و روشنگری
ویرایش، ترجمه و تحلیل از
میمحا نجار
ملمع
(دیوان معجز شبستری، جلد اول، صفحۀ 98)
شکور
یعنی پاداش دهنده
از صفات خدا
تارتن
یعنی عنکبوت
·
به من تارتن حاجی گوید، به زور
·
نرفتم به مکه به حق شکور
حاجی عنکبوت، به من خرده می گیرد
که چرا
به خاطر خدا
به زیارت کعبه نرفته ام.
خان
یعنی خانه
که چرا
به خاطر خدا
به زیارت کعبه نرفته ام.
خان
یعنی خانه
·
نه باغی، نه خانی، نه دکانی وار
·
نه فابریک و کندی، دگرمانی وار
·
فقط معجزین، بیر قوری جانی وار
·
ضعیف و نحیف است آن هم، چو مور
معجز
نه باغی دارد، نه خانه ای و نه مغازه ای
نه کارخانه ای دارد، نه دهکده ای و نه آسیابی
تنها دارائی معجز
جسم خشک و خالی او ست
که آن هم
ـ بسان مور ـ
ضعیف و نحیف است.
نه باغی دارد، نه خانه ای و نه مغازه ای
نه کارخانه ای دارد، نه دهکده ای و نه آسیابی
تنها دارائی معجز
جسم خشک و خالی او ست
که آن هم
ـ بسان مور ـ
ضعیف و نحیف است.
·
منیم یوخدی پولیم ایا تارتن
·
نه بیر دو هزاری، نه ده بیر تومن
·
اگر بر فلکّه نهی پای من
·
زنی چوب و شلاق، تا نفخ صور
بی پولم من، ای
عنکبوت
نه ریالی دارم و نه تومانی
اگر ـ حتی ـ پای من بر فلک بر نهی
و تا نفخ صور چوب و شلاق زنی
ادامه دارد.
نه ریالی دارم و نه تومانی
اگر ـ حتی ـ پای من بر فلک بر نهی
و تا نفخ صور چوب و شلاق زنی
ادامه دارد.
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر