پروفسور
دکتر هورست هولتسر
فصل
هشتم
علوم
اجتماعی / جامعه شناسی
برگردان
شین میم شین
فصل
هشتم
بخش
پنجم
ایده
ئولوژیزه کردن کاپیتالیسم
ماکس
وبر
پیشکش
به
عبدالحسین
نوشین
(1285
ـ 1350)
52
·
روایت می کنند که مارکس، ماکس وبر
را ستوده و ضمنا تصحیح کرده است.
·
(تسایتلین، «ایده ئولوژی و توسعه تئوری سوسیولوژیکی»،
ص 122)
53
·
همان مارکس اثبات می کند که «راسیونالیزاسیون»،
یعنی توسعه نیروهای مولده، به طرز خاصی صورت می گیرد:
·
در قاموس مارکس، توسعه نیروهای
مولده بر اساس فرم های اجتماعی مبتنی بر دیالک تیک مناسبات تولیدی و نیروهای مولده
صورت می گیرد و آن را باید به مثابه گشتاوری (ممانی) از سازمان تضمین زندگی انسان ها
تلقی کرد که با عمل اجتماعی و عمل «فردی» مربوطه هم تشکیل می شود و هم همزمان حمل
می شود.
·
(دیالک تیک مناسبات تولیدی و نیروهای مولده، فرمی
از بسط و تعمیم دیالک تیک فرم و محتوا ست.
·
مراجعه کنید به دیالک تیک مناسبات تولیدی و نیروهای مولده در
تارنمای دایرة المعارف روشنگری
·
عمل «فردی» و اجتماعی انسان ها هم
تشکیل دهنده سازمان تضمین زندگی انسان ها ست و هم حامل آن است.
·
یعنی سازمان تضمین زندگی انسان ها
بر دوش عمل «فردی» و اجتماعی حمل می شود.
·
یعنی عمل فردی و اجتماعی انسان ها
هم حیات اجتماعی را می سازد و هم بر دوش می کشد و پیش می برد.
·
دیالک تیک سازنده و پیش برنده. مترجم)
54
·
در قاموس ماکس وبر مسئله وارونه
نمودار می گردد.
·
ماکس وبر، به طرز ایدئالیستی ـ
فرهنگی و عملی ـ فردی، اعلام می دارد که راسیونالیزاسیون فرهنگی (که بنا بر
دینامیک درونی خویش هدایت می شود و ببرکت عمل فردی تحقق می یابد)، خود، چارچوبی
است که در آن راسیونالیزاسیون اجتماعی به صورت زیر آشیان می گیرد:
·
اقتصاد کاپیتالیستی و دولت مدرن به
مثابه سیستم های عمل هدف ـ راسیونال، شکوفا می شوند و به واسطه راسیونالیزاسیون فرهنگی
امکان پذیر می گردند.
·
(هابرمس، «تئوری عمل کومونیکاتیو (مبتنی بر
مبادله فکری)»، ص 208)
·
(ماکس وبر دیالک تیک ماده و روح را به شکل دیالک
تیک راسیونالیزاسیون اجتماعی و راسیونالیزاسیون فرهنگی بسط و تعمیم می دهد و بعد آن
را وارونه می سازد.
·
چون جهان بینی او ایدئالیستی است.
·
او روح (راسیونالیزاسیون فرهنگی)
را بر ماده (راسیونالیزاسیون اجتماعی) مقدم می داند.
·
یعنی در دیالک تیک ماده و روح، نقش
تعیین کننده را از آن روح (راسیونالیزاسیون فرهنگی) می داند. مترجم)
55
·
ماکس وبر با طرح راسیونالیزاسیون غربی
خویش، تشکیل و تمایزیابی کاپیتالیسم را به مثابه شکوفائی «جبری ـ سرنوشتی» و
همزمان به مثابه اخرین مرحله راسیونالیزاسیون قلمداد می کند:
·
بزعم ماکس وبر، این روند و نتایج آن،
اگرچه در وجود محض خود نباید خوب تلقی شوند، ولی باید قبول کرد که آنها، بر اساس
مکانیک راسیونالیزاسیون، اجتناب ناپذیرند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر