پروفسور دکتر
گونتر کروبر
برگردان شین
میم شین
علیت در فلسفه
مارکسیستی ـ لنینیستی
ادامه
9
·
نسبیت علیت علاوه بر این، بدان معنی است که مفاهیم «علت»
و «معلول» فقط در رابطه علی مشخص و معینی صدق می کنند:
الف
·
آنچه در رابطه ای به عنوان معلول ظاهر می شود، می تواند
در رابطه ای دیگر به عنوان علت ظاهر شود و بر عکس.
ب
·
حتی اگر ما رابطه علی منفرد و مشخصی را در نظر بگیریم،
باز هم علت و معلول نمی توانند به شکل خالص و بی غل و غش در آن نمایان گردند.
ت
·
علت فقط معلول را پدید نمی آورد، بلکه خود ـ به نوبه خود
ـ در آن نفی می شود، چرا که معلول نیز به نوبه خود، روی علت تأثیر می گذارد.
10
·
ایدئالیسم عینی در فرم نئوتومیسم منکر
آن نمی شود که هر علتی، معلول علتی دیگر است، علتی که به نوبه خود، معلول علتی
دیگر است و الی آخر.
11
·
یکی از راه های اثبات وجود خدا، زنجیر علی، یعنی سلسله
ای از علت ها و معلول ها قلمداد می شود:
·
یک همچو زنجیر علی خطی باید حلقه نخستینی داشته باشد که
به عنوان علت مطلق (علت العلل) جهان مطرح شود، نوعی علت هر آنچه که هست (خدا)،
باشد.
12
·
این شیوه استدلال علاوه بر این که در تناقض با نتایج
حاصل از علوم جدید است، خود غیرمنطقی است.
13
·
حتی اگر ما زنجیر علی خطی را به عنوان زنجیری بی پایان،
به مفهوم غیردیالک تیکی «بی نهایت، کریه» (به قول هگل) در نظر
بگیریم، قبول نخستین حلقه در این زنجیر با پیش شرط قراردادی، مبنی بر بی پایان
بودن زنجیر، ناسازگار است:
·
اگر خود علت بنوبه خود باید معلول علتی دیگر باشد، پس
این حکم باید در باره خدا نیز که ظاهرا علت همه چیز است، صدق کند.
14
·
درک دیالک تیکی از رابطه علی سبب می شود که قبول علت
مطلق و ازلی زاید شود:
·
در حالیکه برای توسعه هر سیستم محدود درکاینات بیکران نامحدود علل
درونی یعنی تضادهای دیالک تیکی درونی و تأثیرات خارجی ناشی از پیوند کلی تعیین
کننده باشند، آنگاه برای توسعه کاینات به
عنوان کل بیکران نا محدود فقط اصول
ساختاری درونی نقش تعیین کننده بازی می کنند.
·
زیرا مفهوم تأثیر خارجی در این مورد غیرمنطقی است:
الف
·
چون در خارج از بی نهایت چیزی وجود ندارد.
ب
·
چون برای بیکران نا محدود، قطب خارجی متصور نیست.
15
·
ماده برای وجود خود، حرکت خود و توسعه (تکامل) خود نیازی
به علت خارجی ندارد.
الف
·
ماده خود برای خود کافی است.
ب
·
ماده، «خود علت نهائی خود است.»
·
(مارکس و انگلس، «کلیات»،
جلد 20، ص 519)
16
·
شاخص مهم علیت عبارت است از پشت سرهم آمدن (توالی زمانی)
علت و معلول.
الف
·
اما توالی زمانی را نباید شاخص علیت قرار داد.
ب
·
محدود کردن علیت به توالی زمانی اشتباه بزرگی است:
·
برای اینکه مثلا بهار بعد اززمستان می آید.
·
اما زمستان علت آمدن بهار نیست.
ت
·
دلیل تعویض فصول سال را باید عمدتا در مورب بودن مدار
زمین جست.
پ
·
تفاوت زمانی میان علت و معلول مثلا در مورد تحولات
فیزیکی می تواند خیلی ناچیز باشد، ولی بیش از صفر است.
ث
·
اگر مفهوم علیت را به معنی محدود کلمه در نظر بگیریم، می
توان از همزمانی علت و معلول سخن گفت.
ج
·
اینجا باید در نظر داشت که وقتی می توان از علت سخن گفت،
که معلول متناسب با آن موجود باشد.
·
چون «علتی که معلولی پدید نیاورد، نمی تواند علت نامیده
شود.»
·
(مارکس و انگلس، «کلیات»،
جلد 20، ص 519)
ح
·
و لذا چیزی و یا روندی در لحظه ای علت می شود که چیز و
یا روند دیگری (یعنی معلولی) را پدید می آورد.
خ
·
این اما مانع آن نمی شود که چیز و یا روندی که پس از ایجاد
معلول، علت نام خواهد گرفت، قبل از پدید آوردن معلول، وجود عینی داشته باشد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر